• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

عاطفه انسان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: محبت، عاطفه، انسان‌شناسی، تاثیر گذاری، عاطفه انسانی، مکتب، عاطفه‌گرایی.

پرسش: عاطفه انسانی چیست؟ و عاطفه تا چه‌اندازه می‌تواند در انسان تاثیر داشته باشد؟ آیا عاطفه انسانی از مبانی انسان‌شناسی است؟

پاسخ: عاطفه از ویژگی‌های فطری و مثبت انسانی است و مؤمنان به داشتن آن ترغیب شده‌اند؛ از این‌رو، عاطفه از مبانی انسان‌شناسی است. در قرآن کریم و روایات همان‌گونه که به عقل اهتمام ویژه شده، به قلب نیز که کانون عواطف و محبت بوده، توجه شده است. اراده انسان تحت تاثیر بُعد عاطفی و شوقی او است؛ انسان تا نسبت به کاری اشتیاق و رغبت نیابد، اراده‌اش نسبت به آن برانگیخته نمی‌شود. اشتیاق و جنبه عاطفی انسان نیز متاثّر از بُعد شناختی و باورهای او است.



یکی از جنبه‌های روح و نفس انسان، «ساحت عاطفی انسان» است. «عاطفه»؛ به معنای محبت و مهربانی است. و غالباً تحت تاثیر عناصر و عوامل مختلف؛ از قبیل عشق، حس جمال، و مهر و محبت قرار می‌گیرد. و نوعی میل است که جهت آن به‌سوی غیر می‌باشد.
عاطفه از ویژگی‌های فطری و مثبت انسانی است و مؤمنان به داشتن آن ترغیب شده‌اند؛ از این‌رو، عاطفه از مبانی انسان‌شناسی است. در قرآن کریم و روایات همان‌گونه که به عقل اهتمام ویژه شده، به قلب نیز که کانون عواطف و محبت بوده، توجه شده است. اراده انسان تحت تاثیر بُعد عاطفی و شوقی او است؛ انسان تا نسبت به کاری اشتیاق و رغبت نیابد، اراده‌اش نسبت به آن برانگیخته نمی‌شود. اشتیاق و جنبه عاطفی انسان نیز متاثّر از بُعد شناختی و باورهای او است.
مهم‌ترین عاملی که عاطفه انسانی را تقویت می‌کند، و بر خود انسان و دیگرانی که مورد محبت و عاطفه قرار می‌گیرند، تاثیر می‌گذارد، شناخت محبت و عاطفه و شیوه اجرای آن بر اساس آموزه‌های دینی است.
البته آنچه گفته شد؛ تاییدی بر مکتب عاطفه‌گرایی نیست؛ چون از دیدگاه عاطفه‌گرایان، هر چیزی که عواطف انسان را تامین کند و هر رفتاری که موجب اشباع عاطفه شود، خواه عواطف خانوادگی و خواه عواطف اجتماعی، دارای مرتبه‌ای از خیر اخلاقی است. در مقابل، هر رفتاری که عواطف آدمیان را جریحه‌دار سازد، شرّ اخلاقی است. در حالی‌که اشکالاتی بر این دیدگاه وارد است و سازگاری کامل با آموزه‌های دین اسلام ندارد.


انسان موجودی دو بُعدی یعنی جسمانی و روحانی است. شاید بتوان در پرتو علم و دانش روز به زوایا و ابعاد گوناگون جسم و بدن انسان آگاه شد؛ ولی شناخت ساحت‌های وجودی روح انسان به طور کامل امکان‌پذیر نیست؛ زیرا روح انسان جلوه و مظهر برجسته حق تعالی و مرتبط با کمال بی‌نهایت است؛ از این‌رو، انسان معمّای بزرگ قرون و اعصار شمرده شده که هنوز کشف نشده است. با این‌حال، می‌توان در پرتو آیات نورانی قرآن کریم و سخنان رهگشای معصومان تا حدودی پرده از راز و رمزهای وجودی او برداشت و آگاهی نسبی به او پیدا نمود. امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «النَّاسُ مَعَادِنُ کَمَعَادِنِ الذَّهَبِ وَ الْفِضَّةِ؛ انسان‌ها، معادن و ذخایری هستند مانند معادل طلا و نقره». همان‌گونه که معادن نیازمند به اکتشاف، استخراج، و بهره‌برداری هستند، استعدادهای ناب نهفته در انسان باید مورد شناسایی، شکوفایی و بهره‌برداری قرار بگیرند.
از آن‌جا که انسانیّت انسان و هویّت اصلی او را روح او تشکیل می‌دهد و بدن تنها ابزار و مَرکب روح به شمار می‌آید، در این مجال به بیان یکی از جنبه‌های روح و نفس بسنده شده و شگفتی‌های بدن آدمی‌ به دانش‌هایی چون فیزیولوژی و زیست‌شناسی موکول می‌شود. و آن جنبه «ساحت عاطفی انسان» است.
امروزه در مغرب زمین، عنایت خاصی نسبت به «عواطف و احساسات عاطفی» و «محبت و دوستی» پیدا شده است و برخی از مکاتب اخلاقی، پایه اخلاق را عاطفه می‌دانند و معتقدند که اگر آدمیان را تنها براساس عاطفه تربیت کنیم و عواطف بالقوّه وجود انسان‌ها را بالفعل کنیم، جامعه آرمانی تحقق پیدا خواهد کرد و رفتارهای اخلاقی مطلوب را از همگان مشاهده خواهیم کرد. مدعای اینان این است که برای پرورش اخلاقی فرد و جامعه، نیازی به دین نیست، بلکه عاطفه می‌تواند جایگزین دین شود، نیازهای اخلاقی را تامین نماید و مردم را متخلّق به اخلاق انسانی سازد.


«عاطفه»؛ محبت، مهربانی، انفعال لذت و الم. عاطفه غالباً تحت تاثیر عناصر و عوامل مختلف؛ از قبیل عشق، حس جمال، حس اجتماعی، مهر و محبت، حسد ، تمایل، بیم و... قرار می‌گیرد و به شکل مرکب درمی‌آید.
[۴] فرهنگ فارسی معین، واژه «عاطفه».
[۵] حق شناس، حسین‌، بشنو از نی (شرحی بر حکایتهای مثنوی)، ج‌۱، ص۱۴۸، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی شاکر، قم، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
و نوعی میل است که جهت آن به‌سوی غیر می‌باشد؛ یعنی میل دیگر خواهی است و فرق عاطفه با غریزه در روان‌شناسی همین است. غریزه میلی است که جهت آن به‌سوی خود انسان است (خودخواهی)؛ مانند غریزه جنسی یا غریزه غذاطلبی که انسان به‌ وسیله‌ آنها، لذت و سودی را به سمت خود جلب می‌کند. اما جهت عاطفه به‌سوی غیر است؛ مثلاً، عاطفه مادری میلی است که در مادر نسبت به فرزند وجود دارد و مادر براساس این میل، دوست دارد سودی به فرزند خود برساند یا ضرری را از او دفع کند. عواطف دیگر مثل عاطفه شخص نسبت به برادر و خواهر خود نیز ماهیتاً همین گونه‌اند.
البته درست است که عاطفه، میلی است که جهت آن به سوی دیگری است، اما در نهایت، خود انسان نیز پس از ابراز عاطفه نسبت به غیر، در خود احساس شادی و لذّت می‌کند و از اشباع و اعمال عاطفه خود، خُرسند می‌شود. نکته مهم این است که خود میل عاطفی و ذات و ماهیت‌ آن، در جهت غیردوستی است، نه خود دوستی. در عین حال، نتیجه نهایی آن مانند هر میل دیگری، حصول لذّت در نفس است.


انسان موجودی است آمیخته از عقل و عاطفه، عشق و‌ اندیشه؛ و هر یک از این‌ دو بُعد نقش اساسی در به حرکت درآوردن و تعالی بخشیدن به انسان دارند، و هیچ‌گاه نمی‌توان یکی از این ابعاد را پذیرفت و دیگری را رها کرد؛ نه عقل می‌تواند کار دل را بکند و نه دل کار عقل را.
عاطفه از ویژگی‌های فطری و مثبت انسانی است و مؤمنان به داشتن آن ترغیب شده‌اند؛ از این‌رو، عاطفه از مبانی انسان‌شناسی است. قرآن کریم همان‌گونه که به عقل اهتمام ویژه دارد، به قلب نیز که کانون عواطف و محبت است توجه دارد؛ از این‌رو، خداوند یکی از ویژگی‌ها مؤمنان را محبّت شدید و عشق آنها به خود می‌داند: «وَ مِنَ النَّاسِ مَنْ یَتَّخِذُ مِنْ دُونِ اللَّهِ اَنْداداً یُحِبُّونَهُمْ کَحُبِّ اللَّهِ وَ الَّذِینَ آمَنُوا اَشَدُّ حُبًّا لِلَّهِ؛ بعضی از مردم، معبودهایی غیر از خداوند برای خود انتخاب می‌کنند؛ و آنها را همچون خدا دوست می‌دارند. امّا آنها که ایمان دارند، محبتشان به خدا، شدیدتر است.
قرآن کریم «دل» و ساحت عاطفی انسان را مرکز آرامش و اطمینان می‌داند: «الَّذینَ آمَنُوا وَ تَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُمْ بِذِکْرِ اللَّهِ اَلا بِذِکْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ؛ آنها کسانی هستند که ایمان آورده‌اند، و دل‌هایشان به یاد خدا مطمئن (و آرام) است؛ آگاه باشید، تنها با یاد خدا دل‌ها آرامش می‌یابد!
اساساً برخی از میل‌ها و گرایش‌های متعالی فطری در انسان، مربوط به ساحت عاطفی انسان است؛ مانند؛ «زیبایی دوستی».
انسان همراه با جنبه‌های حیوانی و غریزی او یک نمای کلّی از ابعاد وجودی انسان را به ما نشان می‌دهد؛ ولی شناخت دقیق و همه جانبه از جنبه‌های وجودی انسان؛ بسی دشوار و سخت می‌باشد. بنابراین، «عقل» و «اراده» و «عاطفه» سه سرمایه وجودی انسان به شمار می‌آیند که می‌توانند در پرتو هدایت‌های پیامبران الهی سمت و سوی اصلی خود را بیابند و در جهت فلسفه آفرینش انسان به شکوفایی برسند.
این سه بُعد انسان در تعامل و تاثیر متقابل در یکدیگرند؛ به این معنا که بُعد شناختی در جنبه عاطفی و ارادی تاثیر مستقیم دارد و جنبه عاطفی و ارادی نیز بُعد شناختی و معرفتی انسان را تحت تاثیر قرار می‌دهند.

۴.۱ - نظر فیلسوفان اسلامی‌

فیلسوفان اسلامی‌ بر این باورند که رفتارهای ارادی انسان که در زندگی روزانه انجام می‌دهد، نشات گرفته از «اراده» او است، تا اراده انسان تحریک نشود، کار و فعالیتی در خارج صورت نمی‌پذیرد. اراده انسان نیز تحت تاثیر بُعد عاطفی و شوقی او است. انسان تا نسبت به کاری اشتیاق و رغبت نیابد، اراده‌اش نسبت به آن برانگیخته نمی‌شود. اشتیاق و جنبه عاطفی انسان نیز متاثّر از بُعد شناختی و باورهای او است. انسان تا زمانی که نسبت به یک عمل، ارزیابی شناختی نداشته و به جنبه‌های مثبت و سودمند آن آگاه نشود، نسبت به آن کار اشتیاق و علاقه‌ای نشان نمی‌دهد و در نتیجه اراده او نسبت به آن کار تحریک نمی‌شود و به دنبال آن کاری در خارج صورت نمی‌گیرد.
[۱۱] طباطبایی، سید محمد حسین‌، نهایة الحکمة، ص۱۲۱ – ۱۲۲، مؤسسه نشر اسلامی، قم، چاپ دوازدهم.
تمام رفتارهای انسان در نهایت نشات گرفته از بُعد شناختی و باورهای او است که از آن به «انگیزه» تعبیر می‌گردد؛ از این‌رو، اصلاح باورها و شناخت‌ها و بینش‌ها تاثیر بسزایی در اصلاح و ساماندهی رفتار انسان دارد.


مهم‌ترین عواملی که عاطفه انسانی را تقویت می‌کند، و بر خود انسان و دیگرانی که مورد محبت و عاطفه قرار می‌گیرند، تاثیر می‌گذارد، شناخت محبت و عاطفه و شیوه اجرای آن بر اساس آموزه‌های دینی است. دین در روایات به «محبّت و کینه» تفسیر شده است: محبّت نسبت به مسلمانان‌ و کینه نسبت به کفار؛ برای نمونه؛ در روایتی «فُضَیل بن یَسار» می‌گوید: از امام صادق (علیه‌السّلام) پرسیدم: آیا حب و بغض هم جزو ایمان است؟ امام صادق (علیه‌السّلام) فرمود: «مگر ایمان به غیر از حبّ و بغض چیز دیگری است؟» و سپس امام (علیه‌السّلام) این آیه شریفه را تلاوت فرمود: «وَ لکِنَّ اللَّه‌ حَبَّبَ اِلَیْکُمُ الْاِیمانَ وَ زَیَّنَهُ فِی قُلُوبِکُمْ وَ کَرَّهَ اِلَیْکُمُ الْکُفْرَ وَ الْفُسُوقَ وَ الْعِصْیانَ اُولئِکَ هُمُ الرَّاشِدُونَ؛‌ لیکن خدا ایمان را برای شما دوست‌داشتنی گردانید و آن‌را در دل‌های شما بیاراست و کفر و پلیدکاری و سرکشی را در نظرتان ناخوشایند ساخت. آنان (که چنین‌اند) ره‌یافتگانند».
و در روایت دیگری آمده است: روزی حضرت رسول اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) امام حسن و امام حسین (علیه‌السّلام) را بوسید، مردی به نام اَقرَع که این کار را سبک می‌شمرد به پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گفت: ‌ای رسول خدا! خداوند به من ده فرزند داده است؛ امّا هرگز هیچ‌یک از آنان را نبوسیده‌ام. پیامبر فرمودند: «من چه کنم که خداوند ریشه رحمت و شفقت را در قلب تو کنده است». دلی که محبّت در آن نیست، دیگر نه دل، که پاره سنگ است و نه شایسته نعمات بهشتی که سزاوار عقوبت جهنم است.

۵.۱ - دوست داشتن برای خداوند

دوست داشتن برای خداوند در اخلاق اسلامی‌جایگاه بلندی دارد و فراوان به آن توصیه شده و آثار بسیاری در دنیا و آخرت برای آن برشمرده شده است. امام صادق (علیه‌السّلام) می‌فرماید: روزی پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) از یارانش پرسید: «کدام‌یک از دستاویزهای ایمان محکم‌تر است؟» گفتند: خداوند و رسولش داناترند. برخی از آنها گفتند: نماز. عده‌ای پاسخ دادند: زکات. گروهی گفتند: روزه. پاره‌ای حج و عمره و برخی جهاد را محکم‌تر دانستند. رسول خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: «همه اینها فضیلت دارند، ولی هیچ‌یک از آنها محکم‌ترین نیستند، بلکه محکم‌ترین دستاویز ایمان دوست ‌داشتن برای خدا و دشمنی ورزیدن برای او است. دوست ‌داشتن دوستان خدا و بیزاری جستن از دشمنان خداوند».

۵.۱.۱ - نشانه وجود خیر در انسان

امام باقر (علیه‌السّلام) نشانه بهره‌مندی انسان را از خیر و صلاح، دوستی برای خدا می‌داند؛ آن‌جا که می‌فرماید: «هرگاه خواستی بدانی که در تو خیری هست به دلت نگاه کن. اگر اهل طاعت خدا را دوست و اهل معصیت خدا را دشمن داشتی، در تو خیر هست و خدا هم تو را دوست دارد. ولی اگر اهل طاعت خدا را دشمن و اهل معصیت خدا را دوست داشتی، خیری در تو نیست و خدا نیز تو را دشمن دارد. انسان با کسی است که دوستش دارد».

۵.۱.۲ - آثار محبت

درباره آثار محبت برای خداوند در آخرت امام سجاد (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «آن‌گاه که خدای (عزّ و جلّ) همه آدمیان را از اولین تا آخرین نفر جمع کند، آواز دهنده‌ای برخیزد و با صدایی که همگان بشنوند بانگ برآورد: کجای‌اند آنان که برای خدا دوستی می‌ورزیدند؟ پس گروهی از مردم برخیزند و به آنان گفته می‌شود: «بدون حسابرسی وارد بهشت شوید».
البته آنچه گفته شد؛ تاییدی بر مکتب عاطفه‌گرایی نیست؛ برای این‌که این شبهه برطرف شود، به تبیین و نقد مکتب عاطفه‌گرایی پرداخته می‌شود تا مرز میان عاطفه در انسان‌شناسی و اخلاق اسلامی‌ و مکاتب نادرست غربی روشن شود.


یکی از مکاتبی که در اخلاق و فلسفه اخلاق، ریشه اخلاقیات را در طبیعت جست‌وجو می‌کند و امیال طبیعی آدمی‌ را مبنای اخلاق می‌داند، مکتب «عاطفه‌گرایی» است. این مکتب اخلاقی منسوب به فیلسوفانی مانند شوپنهاور، فیلسوف آلمانی (۱۷۸۸- ۱۸۶۰)، و اگوست کنت فرانسوی (۱۷۹۸- ۱۸۵۷) است. دیوید هیوم اسکاتلندی (۱۷۱۱- ۱۷۷۶) نیز به این مکتب تمایل داشته است. شفقت به عقیده شوپنهاور بنیاد اخلاق است. و اگر در دل کسی شفقت نسبت به موجودات دیگر باشد، شخصی است اخلاقی. بنابراین، در واقع، شفقت همان عدالت است و خودخواهی ظلم است... و از روی همین بنیاد، تمام قواعد اخلاق را... می‌توان استخراج کرد و بنابراین، باید حسّ شفقت را پرورد... شفقت بسیار خوب است و بنیاد اخلاق است.
[۲۱] فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، ص۸۹- ۹۰، انتشارات زوّار، چاپ چهارم، ۱۳۶۶ش.

از دیدگاه عاطفه‌گرایان، هر چیزی که عواطف انسان را تامین کند و هر رفتاری که موجب اشباع عاطفه شود، خواه عواطف خانوادگی و خواه عواطف اجتماعی، دارای مرتبه‌ای از خیر اخلاقی است. در مقابل، هر رفتاری که عواطف آدمیان را جریحه‌دار سازد، شر اخلاقی است.


مکتب عاطفه‌گرایی، دارای اشکالاتی است، که به سه مورد اشاره می‌شود: ‌

۷.۱ - اخلاقی دانستن هر محبت

هر محبت و عاطفه‌ای، اخلاق نیست: در مکتب عاطفه‌گرایی، هر محبت و عاطفه‌ای اخلاقی شمرده شده و حال آن‌که هر محبتی، اخلاقی نیست، گرچه قابل مدح و ستایش باشد. محبت مادر نسبت به فرزندش، در مرحله اول واکنشی طبیعی، تکوینی و غیر اکتسابی است و به ‌صورت خودکار و غیر ارادی صورت می‌گیرد.
[۲۵] مطهری، مرتضی، مجموعه ‌آثار، ج‌۲۲، ص۳۲۴ – ۳۲۵، انتشارات صدرا، تهران.
هرچند این محبت در ادامه با مسئولیت‌هایی که بر عهده مادر است، باید از روی اراده و اختیار رفتارهای نیک و پسندیده از خود نسبت به فرزند نشان دهد که از این جهت کاری اخلاقی بوده و قابل ستایش است. پس، محبت و عاطفه‌ای اخلاقی و ارزشمند است که از روی علم و آگاهی و با اختیار و اراده اعمال گردد و متعلَّق آن در ما ایجاد انگیزه نموده باشد تا نسبت به او از روی اختیار و انتخاب و اراده، ابراز عاطفه کنیم.

۷.۲ - افراط در ابراز عاطفه

عاطفه نسبت به چه کسی؟ از جمله اشکالات عمده مکتب عاطفه‌گرایی، افراط در ابراز عاطفه است.
[۲۷] مدرسی، سید محمد رضا، فلسفه اخلاق، ص۹۲ – ۹۶، انتشارات سروش، تهران.
مگر هر انسانی مستحق عاطفه و محبّت است؟! انسان بودن تنها به ظاهر جسمانی نیست، بلکه به روحیات و صفات باطنی است. آیا عاطفه و محبت نسبت به جانیان و تبهکاران از نظر اخلاقی پسندیده است؟ از دیدگاه اسلام و نیز از دیدگاه عقلای عالم، محبّت و عاطفه نسبت به هر کس (اگر چه خائن و جانی باشد) پسندیده و معقول نیست. بنابراین، مکتب عاطفه‌گرایی از این لحاظ، دچار افراط شده است. در برخی موارد، اگر ابراز عاطفه به ‌صورت افراطی صورت گیرد، نه‌تنها انسان‌دوستی نیست، بلکه به معنای دشمنی با انسان و انسانیت خواهد بود؛ یعنی: در جایی که محبت و عاطفه نسبت به تبهکار و دشمن انسانیّت صورت می‌گیرد، در حقیقت، با دیگر انسان‌ها دشمنی شده است، نه‌ این‌که محبّت و عاطفه اعمال شده باشد.
[۲۸] مطهری، مرتضی، مجموعه ‌آثار، ج‌۲۲، ص۳۲۶ – ۳۲۷.


۷.۲.۱ - محبت در قرآن

قرآن کریم درباره پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) می‌فرماید: «(ای ‌پیامبر!) پس به مهر و رحمتی از سوی خدا با آنان نرم خوی شدی، و اگر درشت خوی و سخت دل بودی از پیرامونت پراکنده می‌شدند؛ بنابراین از آنان ‌گذشت کن، و برای آنان آمرزش بخواه، و در کارها با آنان مشورت کن، و چون ‌تصمیم گرفتی بر خدا توکل کن؛ زیرا خدا توکل کنندگان را دوست دارد.»
با وجود این، قرآن در جای دیگری می‌فرماید: «محمّد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم)، فرستاده خداست و کسانی که با او هستند بر کافران سرسخت و در میان‌ خودشان با یکدیگر مهربانند».
از این آیات، استفاده می‌شود که از دیدگاه قرآن، عاطفه و محبّت مطلق، مطلوب نیست و گاهی لازم می‌شود که انسان مسلمان در برخورد با برخی افراد، شدّت و سختی به‌خرج دهد.

۷.۳ - کم‌رنگی عقل در کنار عاطفه

انسان، هم دارای عاطفه است و هم برخوردار از عقل. در بسیاری از موارد، عقل و عاطفه در مقابل همدیگر قرار می‌گیرند و با یکدیگر ناهماهنگند. مکتب عاطفه‌گرایی با تاکید بر محور بودن عاطفه، نقش عقل را در هدایت رفتارهای اخلاقی انسان کم‌رنگ می‌سازد، در حالی ‌که اسلام بنای اخلاقیات را بر اساس عقل و منطق استوار ساخته و از عاطفه نیز در موارد لازم برای رسیدن ‌به اهداف متعالی سود جُسته ‌است.


۱. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‌۸، ص۱۷۷، محقق و مصحح:غفاری، علی اکبر، آخوندی، محمد، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ چهارم، ۱۴۰۷ق.    
۲. مجلسی، محمد تقی، روضة المتقین فی شرح من لا یحضره الفقیه، ج‌۱۳، ص۲۴، محقق و مصحح:سید حسین موسوی کرمانی، علی‌پناه اشتهاردی، سید فضل الله طباطبائی، ‌مؤسسه فرهنگی اسلامی‌کوشانپور، قم، چاپ دوم، ۱۴۰۶ق.    
۳. مجلسی، محمد باقر، مرآة العقول فی شرح اخبار آل الرسول، ج‌۲۶، ص۶۴، محقق و مصحح:رسولی محلاتی،‌هاشم، دار الکتب الاسلامیة، تهران، چاپ دوم، ۱۴۰۴ق.    
۴. فرهنگ فارسی معین، واژه «عاطفه».
۵. حق شناس، حسین‌، بشنو از نی (شرحی بر حکایتهای مثنوی)، ج‌۱، ص۱۴۸، مؤسسه فرهنگی انتشاراتی شاکر، قم، چاپ اول، ۱۳۸۳ش.
۶. غرویان، محسن‌، فلسفه اخلاق، ‌ص ۱۵۷ – ۱۵۸، نشر پیک جلال‌، قم، چاپ دوم، ۱۳۷۹ش.    
۷. بقره/سوره۲، آیه۱۶۵.    
۸. رعد/سوره۱۳، آیه۲۸.    
۹. شهاب‌الدین، مجموعه مصنفات شیخ اشراق، ج‌۴، ص۲۰۸، تصحیح و مقدمه:‌هانری کربن، نصر، سید حسین، حبیبی، نجفقلی، مؤسسه مطالعات و تحقیقات فرهنگی، تهران، چاپ دوم، ۱۳۷۵ش.    
۱۰. طوسی، خواجة نصیر الدین، شرح الاشارات و التنبیهات مع المحاکمات، ج‌۲، ص۴۲۳، نشر البلاغة، قم، چاپ اول، ۱۳۷۵ش.    
۱۱. طباطبایی، سید محمد حسین‌، نهایة الحکمة، ص۱۲۱ – ۱۲۲، مؤسسه نشر اسلامی، قم، چاپ دوازدهم.
۱۲. برقی، ابو جعفر احمد بن محمد بن خالد، المحاسن، ‌ ج‌۱، ص۲۶۲، محقق و مصحح:محدث، جلال الدین، دار الکتب الاسلامیة، قم، چاپ دوم، ۱۳۷۱ق.    
۱۳. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‌۲، ص۱۲۵.    
۱۴. حجرات/سوره۴۹، آیه۷.    
۱۵. طبرسی، حسن بن فضل، مکارم الاخلاق، ص۲۲۰، شریف رضی، قم، چاپ چهارم، ۱۴۱۲ق.    
۱۶. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج‌۲، ص۱۲۵ – ۱۲۶.    
۱۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ص۱۲۶ – ۱۲۷.    
۱۸. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ص۱۲۶.    
۱۹. غرویان، محسن‌، فلسفه اخلاق، ‌ص۱۵۹.    
۲۰. غرویان، محسن‌، فلسفه اخلاق، ‌ص ۱۵۹.    
۲۱. فروغی، محمدعلی، سیر حکمت در اروپا، ص۸۹- ۹۰، انتشارات زوّار، چاپ چهارم، ۱۳۶۶ش.
۲۲. غرویان، محسن‌، فلسفه اخلاق، ‌ص ۱۵۹.    
۲۳. غرویان، محسن‌، فلسفه اخلاق، ‌ص ۱۵۹ – ۱۶۰.    
۲۴. غرویان، محسن‌، فلسفه اخلاق، ‌ص۱۶۱-۱۶۲.    
۲۵. مطهری، مرتضی، مجموعه ‌آثار، ج‌۲۲، ص۳۲۴ – ۳۲۵، انتشارات صدرا، تهران.
۲۶. غرویان، محسن‌، فلسفه اخلاق، ‌ص ۱۶۲.    
۲۷. مدرسی، سید محمد رضا، فلسفه اخلاق، ص۹۲ – ۹۶، انتشارات سروش، تهران.
۲۸. مطهری، مرتضی، مجموعه ‌آثار، ج‌۲۲، ص۳۲۶ – ۳۲۷.
۲۹. آل عمران/سوره۳، آیه۱۵۹.    
۳۰. فتح/سوره۴۸، آیه۲۹.    
۳۱. غرویان، محسن‌، فلسفه اخلاق، ‌ص ۱۶۳.    



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «عاطفی انسان»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۴/۲۰.    



جعبه ابزار