• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ضیاء و نور

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: ضیاء، نور ، خورشید ، ماه.
پرسش: در سوره یونس (۱۰)، آیه ۵.     خورشید به‌عنوان ضیاء، یعنی پراکنده‌کنندۀ نور و ماه را نور، یعنی دریافت‌کننده نور معرفی می‌شود و در آیه‌ای دیگر در قرآن خدا را نور آسمان‌ها و زمین معرفی می‌کند، این به چه معناست؟
پاسخ: در بسیاری از تعبیرات معمول در نوشته‌ها و محاوره‌های عربی کلمه "ضیاء" و "نور" مترادف هم استفاده می‌شوند؛ هرچند برخی استعمال‌ها فقط اختصاص به اشتقاق ضوء دارد و برخی اختصاص به نور. این مسئله در زبان‌های دیگر از جمله در فارسی هم به چشم می‌خورد؛ مثلاً فروزان و روشن (افروختگی و روشنی) هردو به یک معناست. اما اگر دقت کنیم خواهیم دید هیچ واژه‌ای بی‌دلیل وضع نشده و تفاوت‌های ظریفی بین کلمات مترادف وجود دارد.



خداوند در قرآن در یک جمله برای خورشید از کلمه ضیاء استفاده کرده و برای ماه از کلمه نور. در آیات دیگری هم از خورشید به چراغ تعبیر کرده، در‌حالی‌که چنین تعبیری هرگز در مورد ماه نشده است.


بسیاری از مفسران و اهل لغت به این تفاوت ظریف بین کلمه ضیاء و نور پی برده و به آن تصریح کرده‌اند که ضیاء حاصل نوری است ذاتی؛ یعنی از اشتعال خود شیء حاصل می‌شود؛ اما «نور» روشنی باواسطه است یا اعم از نور ذاتی و با واسطه استعمال شده است. از همین روی در مورد آتش افروختن گفته می‌شود:"أَضاءَتِ النارُ"؛ چون نورِ آتش، ذاتی است.


و از خورشید به چراغ تعبیر شده؛ چراکه نور چراغ از افروخته شدن خود اوست؛ ولی ماه بدون این‌که خود شعله و حرارتی داشته باشد، نورانی است.


رعایت شدن این نکته در قرآن کریم نشان می‌دهد که نور خورشید حاصل اشتعال جرم آن است (همچون چراغ)؛ اما نور ماه ، نوری است سرد و بدون اشتعال.


حال به آیه:" الله نور السموات و الارض " می‌پردازیم. قرآن کریم می‌فرماید: خداوند نور زمین و آسمان است. می‌دانیم که زمین و آسمان ذات خدا نیست تا گفته شود "الله ضوء السموات و الارض"؛ چراکه گفتیم: ضوء روشنایی حاصل از افروختنی ذاتی است؛ بلکه چون زمین و آسمان ظهور اسماء و صفات خداست، پس باید گفته شود، زمین و آسمان نور خداست (خدا نور زمین و آسمان است) و نه ضوء خدا؛ چراکه ذات غیبی خدا قابل دریافت نیست، بلکه فانی‌کننده هر غیر است ؛همچون خورشید که نور آن در صورت نزدیک شدن به آن هلاک‌کننده است؛ ولی نور ظهور خدا نوری است رحمانی؛ همچنان که می‌فرماید:"چون دوست داشتم شناخته شوم؛ پس جهان را آفریدم".
[۶] «أحببت أن أعرف، فخلقت الخلق لکی اعرف»، آقا محمدرضا، قمشه‌ای، مجموعه آثار حکیم صهبا، ص ۱۹۷، کانون پژوهش ـ اصفهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ ش.



۱. یونس (۱۰)، آیه ۵؛ «هُوَ الَّذی جَعَلَ الشَّمْسَ ضِیاءً وَ الْقَمَرَ نُورا».    
۲. نوح (۷۱)، آیه ۱۶؛ «وَ جَعَلَ الْقَمَرَ فیهِنَّ نُوراً وَ جَعَلَ الشَّمْسَ سِراجاً».    
۳. فرقان (۲۵)، آیه ۶۱؛ «تَبارَکَ الَّذی جَعَلَ فِی السَّماءِ بُرُوجاً وَ جَعَلَ فیها سِراجاً وَ قَمَراً مُنیراً».    
۴. مجلسی، بحار الانوار، ج ۲۴، ص ۳۶، موسسة الوفاء، بیروت، ۱۴۰۴ ق. «و ربما یستأنس لذلک بما ذکروه من أن الضیاء یطلق علی ضوء النیر بالذات و النور علی نور المضی‌ء بالغیر و لذا ینسب النور إلی القمر».    
۵. نور (۲۴)، آیه ۳۵؛ «للَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ...»    
۶. «أحببت أن أعرف، فخلقت الخلق لکی اعرف»، آقا محمدرضا، قمشه‌ای، مجموعه آثار حکیم صهبا، ص ۱۹۷، کانون پژوهش ـ اصفهان، چاپ اول، ۱۳۷۸ ش.



پایگاه اسلام کوئیست.    


رده‌های این صفحه : تفسیر | قرآن شناسی | واژگان قرآنی




جعبه ابزار