ضیاء
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ضیاء، نور، خورشید، ماه.
پرسش: چرا
قرآن کریم در مورد خورشید به ضیاء تعبیر کرده است و در مورد ماه به نور؟ («
هو الذی جعل الشمس ضیاء و القمر نوراً»)
پاسخ:
راغب اصفهانی در
کتاب مفردات ـ که مربوط به معانی واژگان قرآنی است ـ میگوید: «ضوء چیزی است که از اجسام نورانی پراکنده میشود.» و «نور پرتو و اشعهای پراکنده شده است که بر کار دیدن کمک میکند.»
سپس در بیان تفاوت آن دو میگوید: «اختصاص دادن خورشید به ضیاء و اختصاص دادن ماه به
نور («
هو الذی جعل الشمس ضیاء و القمر نوراً»)
به خاطر آن است که دایره ضیاء محدودتر از نور است»؛ یعنی نور دایرهاش وسیعتر است و اختصاصی به اجسام نورانی ندارد؛ برخلاف ضوء که مختص به اجسام نورانی است.
توضیح بیشتر اینکه:
کلمه ضیاء، پرتو افشانی و انتشار اشعه را میفهماند و بیانگر انبساط نور و گسترش و حرارت و پراکندگی آن است، هنگامی که نور به حد شدید و تام برسد. به همین دلیل اطلاق کلمه ضیاء در مورد ماه نمیتواند صحیح باشد؛ زیرا نور آن همراه با شدت و تمامیت نیست و فاقد اضاء «پرتو افشانی، نورپراکنی، و انبساط و انتشار تام و شدید) است.
جالب این است، در کاربرد
زبان عربی، به نوری که در آیینه میتابد و منعکس میشود، ضیاء گفته نمیشود؛ بلکه نور به آن اطلاق میگردد؛ زیرا فاقد حرارت و شدت و انبساط است.
درست مثل ماه که همچون آیینهای نور خورشید را منعکس میسازد.
بنابراین از
آیه شریفه چنین برمیآید: آنچه در خورشید لحاظ میشود و مطلوب است بسط نور، پرتوافکنی و نورافشانی و حرارت است که در پی آن، پس از شب، روز فرا میرسد؛ اما در ماه آنچه لحاظ شده است و مطلوب است، صرفاً وجود نور در شب است تا احتیاجهای ضروری برطرف گردد.
برای روشن شدن مطلب، به نمونه دیگری از کاربرد کلمه ضیاء در قرآن میپردازیم.
قرآن شریف میفرماید: «
قل أرءیتم ان جعل الله علیکم اللیل سرمداً الی یوم القیامه من اِله غیر الله یاتیکم بضیاء؛
بگو: هان! چه میپندارید اگر
خدا تا
روز رستاخیر، شب را بر شما جاوید بدارد، جز
خداوند کدامین معبود برای شما روشنی میآورد»؟
طبق این آیه شریفه، شب که انبساط و گسترش تاریکی است، آنگاه برطرف میشود که ضیاء در کار بیاید و بر شب غلبه کند؛ یعنی نوری توأم با پرتو افشانی، انبساط و حرارت، نه بدون آن.
با توجه به این روشن میشود آیه شریفه ۵ از
سوره یونس ظاهراً درصدد بیان این نکته نیست که نور ماه برگرفته از روشنی خورشید است، بلکه درصدد بیان آن است که خدای متعال به هرکدام از خورشید و ماه
خلقت متناسب با هدف و غرض از خلقش را عطا فرموده است.
در جای دیگر فرمود: «
قال ربنا الذی اعطی کل شی خلقه ثم هدی؛
حضرت
موسی علیهالسلام گفت:
پروردگار ما همان کسی است که هر چیزی را
آفرینش بداد، سپس
هدایت فرمود».
بنابراین آنچه در خورشید مطلوب است، ضیاء بوده که نور توأم با پرتو افشانی و حرارت است و آنچه در ماه مطلوب بوده است صرفاً وجود نور است تا احتیاجهای ضروری را برطرف سازد و نیز حساب ماه و سال آسان گردد.
۱. سید علیاکبر قرشی،
قاموس قرآن، نشر دارالکتب الاسلامیه.
۲. ناصر مکارم شیرازی،
تفسیر نمونه، ج ۸.
۳. حسن مصطفوی،
التحقیق فی کلمات القرآن الکریم، وزارت ارشاد، چ ۱، ۱۳۷۰، ج ۷، ص ۴۷.
سایت اندیشه قم.