شورش سفیانی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: شیعه،
اهل سنّت،
ظهور مهدی،
سفیانی،
ابوسفیان،
ظلم،
ماه رجب،
بیدا،
بیعت.
پرسش: سُفیانی کیست و شورش او چگونه است؟
پاسخ:
سفیانی فرزند زن جگرخوار، از بیابان خشک، خروج میکند؛ مردی میانه بالا، ترسناک، با سری ستبر، آبلهرو که چون او را ببینی، میپنداری یک چشم است. نامش عثمان، پدرش عنبسه و از نسل
ابوسفیان است. شورش وی، مشهورترین نشانه ظهور است که بهطور گسترده در منابع قدیم و جدید، بیان شده و در مصادر حدیثی
شیعه و
اهل سنّت تقریباً یکسان آمده است.
دلایل اثباتکننده این نشانه برای
ظهور مهدی موعود، عبارتاند از:
یک. احادیث صحیح و معتبر شیعه و اهل سنّت،
دو. فراوانی احادیث موجود در منابع کهن شیعه و اهل سنّت،
سه. اشتراک متون حدیثی شیعه و اهل سنّت در اینباره،
چهار. فرهنگ عمومی حاکم بر جامعه (برگرفته از حدیث و تواریخ کهن)،
پنج. سوء استفاده امویان از نام
سفیانی برای به دست گرفتن قدرت.
احادیث مرتبط با سفیانی، متنوّعاند و مفصّل به بیان جزئیات پرداختهاند.
در حدیثی،
امام صادق (علیهالسّلام) سفیانی را اینگونه معرّفی میفرماید:
فرزند زن جگرخوار، از بیابان خشک، خروج میکند؛ مردی میانه بالا، ترسناک، با سری ستبر، آبلهرو که چون او را ببینی، میپنداری یک چشم است. نامش عثمان، پدرش عنبسه و از نسل
ابوسفیان است، تا اینکه به سرزمینی که آرامش و آب روان دارد، وارد میشود و بر
منبر آن مینشیند.
امام صادق (علیهالسّلام) در حدیثی دیگر میفرماید:
اگر سفیانی را ببینی، او را خبیثترینِ مردم مییابی؛ بور، سرخ رو و کبودچشم، که میگوید: خدایا! انتقامم را میگیرم، انتقامم را میگیرم، هر چند با رفتن در آتش باشد. او آن اندازه خبیث است که یکی از کنیزانش را که از او فرزند دارد، زندهبهگور میکند، مبادا که جایش را نشان دهد.
امیر مؤمنان (علیهالسّلام) نیز در نامهای به
معاویه، اینگونه به سفیانی اشاره نموده است:
ای معاویه!
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) به من خبر داده است که... فردی از نسل تو ـکه شوم، ملعون، نابخرد، خشن، وارونه دل، بدخو و سختگیر است و
خداوند،
رحم و شفقت را از دل او برکنده و از سوی
مادر به
قبیله کلب میرسد و گویی او را میبینم و اگر میخواستم، نامش، ویژگیهایش و چندساله بودنش را میگفتمـ، لشکری را روانه مدینه میکند و به آن وارد میشوند و در کشتار و زشتکاری، زیادهروی میکنند و مردی پاک و پاکیزه از نسل من از او میگریزد؛ کسی که زمین را از
عدل و داد پر میکند، همانگونه که از
ظلم و ستم پر شده است.
در احادیث، شورش سفیانی، یکی از نشانههای حتمی پیش از
ظهور امام مهدی (علیهالسّلام) دانسته شده است.
برای نمونه،
امام زینالعابدین (علیهالسّلام) میفرماید:
قائم ما [
خاندان محمّد
]، در سالی که مردم [
که همان یاران اویند، گرد او
] جمع میشوند، ظهور میکند.... قیام قائم، از امور حتمی الهی است و کار سفیانی نیز از امور حتمی الهی است و قیامکنندهای نداریم، جز آن که [
پیش از او
] سفیانی داریم.
امام رضا (علیهالسّلام) نیز در توضیح چرایی نپذیرفتن حکومت، به
مامون میفرماید:
این کار (به دست گرفتن حکومت از سوی ما) جز پس از شورش سفیانی، شدنی نیست.
امام باقر (علیهالسّلام) میفرماید:
[
خروج
] سفیانی و قائم، در یک سال است.
امام صادق (علیهالسّلام) در حدیثی به فضل کاتب میفرماید:
ای فضل! از جایت تکان نخور تا سُفیانی خروج کند و چون سفیانی خروج کرد، ما را لبّیک بگویید (سه بار) که خروج او، از نشانههای حتمی است.
درباره زمان و چگونگی شورش سفیانی، در احادیث، توضیحاتی آمده است. از جمله:
امام صادق (علیهالسّلام) میفرماید:
آنچه را دوست میدارید، نخواهید دید تا فرزندان فلان طایفه با هم اختلاف پیدا کنند که چون با هم اختلاف پیدا کنند، مردم [
برای در دست گرفتن قدرت
] به طمع میافتند و دودستگی پدید میآید و سفیانی خروج میکند.
نیز میفرماید:
کار سفیانی، از امور حتمی است و خروج او در
ماه رجب است.
امام صادق (علیهالسّلام) در حدیثی دیگر میفرماید:
خروج سه نفر (سفیانی،
خراسانی و
یمانی)، در یک سال، در یک ماه و در یک روز است و هیچ کدام، رهیافتهتر از یمانی نیست؛ زیرا او به سوی حق میخواند.
امام علی (علیهالسّلام) درباره سختی شورش سفیانی میفرماید:
هنگامی که کار سفیانی بالا میگیرد، هیچ کس از بلای آن در امان نمیماند، جز کسی که بر محاصره و در تنگنا واقع شدن، شکیب ورزد.
امام صادق (علیهالسّلام) درباره مدّت فرمانروایی سفیانی میفرماید:
ابتدا تا انتهای خروج و شورش او، پانزده ماه است: شش ماه میجنگد و چون مناطق پنجگانه [
ی شام یعنی دمشق، حمص، فلسطین، اردن و قنسرین
] را به تصرّف در آورد، نُه ماه فرمانروایی میکند و یک روز هم بیشتر نمیشود.
امیر مؤمنان (علیهالسّلام) میفرماید:
مهدی با موهایی موجدار و خالی در گونه، از سمت شرق میآید و این هنگام، سفیانی خروج میکند و بهاندازه بارداری یک زن، نُه ماه، فرمانروایی مییابد و در شام خروج میکند و شامیان، مطیع او میشوند ـجز برخی دستهها که بر حق پایداری میکنند و خداوند، آنان را از خروج با او نگاه میداردـ و با لشکری انبوه به سوی
مدینه میآید تا اینکه به بیابان میان مدینه و
مکّه میرسد و خداوند، او را به زمین فرو میبرد و این همان سخن خدای عزّ و جلّ در کتابش است: «
وَلَوْ تَرَى إِذْ فَزِعُوا فَلَا فَوْتَ وَأُخِذُوا مِن مَّكَانٍ قَرِيبٍ و کاش آنان را میدیدی که چهسان هراساناند و راه گریزی ندارند و از جایی نزدیک، فرو گرفته شدهاند»
امام صادق (علیهالسّلام) درباره علّت جنگیدن
امام مهدی (علیهالسّلام) با سفیانی میفرماید:
ما و خاندان ابوسفیان، دو خاندانی هستیم که به خاطر خدا با هم دشمنی میکنیم. ما میگوییم:
خدا راست گفت و آنان میگویند: خدا دروغ گفت. ابوسفیان با پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) جنگید و معاویه با علی بن ابیطالب جنگید و
یزید بن معاویه با
حسین بن علی جنگید و سفیانی با قائم میجنگد.
امام باقر (علیهالسّلام) درباره چگونگی ملاقات امام مهدی (علیهالسّلام) با سفیانی میفرماید:
هنگامی که به سفیانی خبر میرسد که قائم از سمت
کوفه به سوی او میآید، از لشکرش کناره میگیرد و بیرون میرود تا قائم را ملاقات کند و میگوید: مرا نزد پسرعمویم ببرید. سفیانی را نزد او میآورند و قائم با وی سخن میگوید و سفیانی با او
بیعت میکند و سپس به سوی یارانش باز میگردد. آنان به وی میگویند: چه کردی؟ میگوید: تسلیم شدم و بیعت کردم. به او میگویند: خداوند، رایت را زشت گرداند! در حالی که خلیفهای فرمانروا بودی، به فردی فرمانبردار تبدیل شدی! پس سفیانی [
پشیمان و
] با او (قائم) رودررو میشود و با او میجنگد و سپس آن شب را سپری میکنند و صبح دوباره در برابر قائم صفآرایی مینمایند و آن روز را نیز میجنگند.
امام علی (علیهالسّلام) درباره رویارویی لشکر سفیانی با پرچمهای سیاه میفرماید:
سفیانی و پرچمهای سیاه در دروازه اصطخر «اصطخر یا استخر: شهری بزرگ در فارس بوده است.» با هم رودررو میشوند. میان پرچمهای سیاه، جوانی از
بنیهاشم است که در کف دست چپش خالی دارد و فرمانده طلایهداران این سپاه، مردی از
بنیتمیم به نام
شعیب بن صالح است. جنگی سخت و بزرگ، میان آن دو در میگیرد و پرچمهای سیاه، غلبه میکنند و لشکر سفیانی میگریزد و در این هنگام، مردم، مهدی را آرزو و پیجویی میکنند.
درباره سرانجام لشکر سفیانی نیز امام باقر (علیهالسّلام) میفرماید:
چون خبر خروج مهدی به سمت مکّه به فرمانده اعزامی سفیانی میرسد، لشکری را در پی او روانه میکند؛ ولی به او نمیرسند و مهدی همچون
موسی بن عمران، بیمناک و مراقب وارد مکّه میشود. سپس فرمانده لشکر اعزامی سفیانی، وارد
بَیدا (بیابان میان مدینه و مکّه) میشود و منادیای از آسمان، ندا میدهد: «ای بَیدا! این قوم را هلاک کن» و همگی در زمین فرو میروند و جز سه تن از آنها نمیتوانند بگریزند، و خداوند، سر و صورت این سه تن را ـکه از قبیله کلب هستندـ، وارونه میکند.
امام باقر (علیهالسّلام) در حدیثی، سرنوشت سفیانی را اینگونه توصیف فرموده است:
مهدی، سفیانی را زیر درختی که در
حیره است و شاخههایش دراز و تا به زمین رسیده است، شکست میدهد.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «شورش سفیانی» تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۲/۱۹.