• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

شرایط مباهله

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: معصومین، مباهله، پیامبر.

پرسش: آیا مباهله باید شرطی داشته باشد تا با کسی مباهله کنیم و یا هر کسی برای اثبات ایمان خویش می‌تواند مباهله کند؟ در چه مورد می‌شود مباهله کرد؟ در تاریخ اسلام آیا مباهله به طور قطع اتفاق افتاده است؟ آنچه که در آیات قرآن جریان خواستن مباهله از طرف رسول خدا نه واقعا اتفاق افتاده چون طرف مقابل پیشنهاد مباهله را رد کرد. آیا این حقیقت دارد؟

پاسخ: این که خود را سه روز اصلاح اخلاقی کند، روزه بگیرد و غسل کند، و با کسی که می‌خواهد مباهله کند به صحرا برود، ... و میان سپیده دم تا بر آمدن آفتاب مباهله کند.
مباهله، مخصوص زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نیست، بلکه دیگر مؤمنان نیز می‌توانند مباهله کنند. از این رو هیچ مانعی نیست که هر کس با حفظ شرایطی که بیان شد برای اثبات حقانیت خویش در مقابل دشمنان دین بتواند مباهله کند. البته باید دانست که شرایط مباهله و اخلاص و اعتماد به نفسی که در آن لازم است، به آسانی برای هر فردی قابل دستیابی نبوده و نباید عجولانه به چنین کاری اقدام نمود که شاید اثری معکوس به دنبال داشته باشد.
در ضمن باید دانست که مباهله مخصوص آن دسته از اختلافات و منازعات دینی و مذهبی است که طرف مقابل وجود گفتگو و مباحثات منطقی و علمی، حق و حقیقت را نپذیرد و بر عقیده باطل خود اصرار ورزد
با توجه به تفاسیر آیه مباهله معلوم می‌شود که سر انجام مباهله پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) به صلح و مسالمت ختم شده است.




مباهله" در اصل از ماده" بهل" (بر وزن اهل) به معنی رها کردن و قید و بند را از چیزی برداشتن است، و به همین جهت هنگامی که حیوانی را به حال خود واگذارند تا نوزادش بتواند به آزادی شیر بنوشد، به او" باهل" می‌گویند، و" ابتهال " در دعا به معنای تضرع و واگذاری کار به خدا است.


از نظر مفهوم متداول که از آیه مباهله گرفته شده، مباهله به معنای نفرین کردن دو نفر به یکدیگر است بدین ترتیب که افرادی که با هم در باره یک مساله مهم مذهبی گفتگو دارند در یک جا جمع شوند و به درگاه خدا تضرع کنند و از او بخواهند که دروغگو را رسوا سازد و مجازات کند.
مباهله یعنی نفرین کردن یک دیگر تا هر کس بر باطل بوده مورد غضب الاهی قرار گیرد و آن کس که بر حق است شناخته شود و بدین گونه حق از باطل تشخیص داده شود.
[۲] دوانی، علی، مهدی موعود، ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار، ص۶۳۶، ناشر: دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۸ ش، چاپ: بیست و هشتم.

طبیعی است که طرفین مباهله، باید معتقد به پروردگار باشند تا بتوانند اقدام به چنین کاری نمایند، چون فردی که خداپرست نیست، نمی‌تواند از خداوند درخواستی داشته باشد.


همان گونه که در تعریف مباهله گفتیم مباهله یک نحوه از دعا است از این رو شرایطی که برای دعا ذکر کردند برای مباهله نیز لازم است. ولی با توجه به این که مباهله دعای خاصی است تبعا دارای ویژگی‌ها و شرایط خاصی نیز می‌باشد که ما به برخی از آنها اشاره می‌کنیم:
الف- کسی که می‌خواهد مباهله کند باید خود را سه روز اصلاح اخلاقی کند. ب. روزه بگیرد. ج- غسل کند. د. با کسی که می‌خواهد مباهله کند به صحرا برود. هـ- ساعتی که در آن مباهله می‌شود: میان سپیده دم تا بر آمدن آفتاب است. و- انگشتان دست راستش را در انگشتان راست او بیفکند. ز- از خودش آغاز کند و بگوید: خداوندا! تو پروردگار آسمان‌های هفتگانه و زمین‌های هفتگانه‌ای و آگاه از اسرار نهان هستی، و رحمان و رحیمی، اگر مخالف من حقی را انکار کرده و ادعای باطلی دارد بلائی از آسمان بر او بفرست، و او را به عذاب دردناکی مبتلا ساز! و بعد بار دیگر این دعا را تکرار کند و بگوید: اگر این شخص حق را انکار کرده و ادعای باطلی می‌کند بلائی از آسمان بر او بفرست و او را به عذابی مبتلا کن.
[۳] کمره‌ای، محمد باقر، ترجمه اصول کافی، ج۲، ص۵۱۳ - ۵۱۴، ترجمه کمره‌ای، ناشر: انتشارات اسوه، قم، ۱۳۷۵ ش، چاپ سوم.
[۴] کمره‌ای، محمد باقر، ترجمه اصول کافی، ج۶، ص۱۴۵، ترجمه کمره‌ای، ناشر: انتشارات اسوه، قم، ۱۳۷۵ ش، چاپ سوم.




آیا هر کسی برای اثبات ایمان خویش می‌تواند مباهله کند؟ به تعبیر دیگر آیا مباهله یک حکم عمومی است یا این که مخصوص زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است؟
با توجه به شان نزول آیه شریفه مباهله که روی سخنش تنها به پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است شاید گفته شود که مباهله، مخصوص زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است ولی این سخن درستی نیست، و نمی‌توان مباهله را، ویژه زمان پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) دانست، بلکه دیگر مؤمنان نیز می‌توانند مباهله کنند؛ زیرا اولا: بر اساس قانون مسلم اصولی شان نزول آیه موجب تخصیص آیه نمی‌شود
ثانیا : شکی نیست که آیه شریفه مباهله یک دستور کلی برای دعوت به مباهله به مسلمانان نمی‌دهد بلکه روی سخن در آن تنها با پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) است، ولی این موضوع مانع از آن نخواهد بود که مباهله در برابر مخالفان یک حکم عمومی باشد و افراد با ایمان که از تقوا و خدا پرستی کامل برخوردارند هنگامی که استدلالات آنها در برابر دشمنان بر اثر لجاجت به جایی نرسد آنها را دعوت به مباهله کنند.
ثالثا: از روایاتی که در منابع اسلامی نقل شده نیز عمومیت این حکم استفاده می‌شود: مرحوم کلینی، در کافی حدیثی از امام صادق (علیه‌السّلام) نقل کرده که به یکی از اصحاب خویش فرمود:
" اگر مخالفان سخنان حقت را نپذیرفتند آنها را به مباهله دعوت کن ".
از این رو می‌توان معتقد بود که هر کس با حفظ شرایطی که بیان شد برای اثبات حقانیت خویش در مقابل دشمنان ایمانش بتواند مباهله کند. (بیان نکته‌ای خالی از لطف نیست و آن این که اگرچه در قرآن مجید موضوع مباهله پیغمبر اسلام با نصارای نجران بیان شده است، اما در اختلاف میان شوهر و زن در خصوص اتهام زن از طرف شوهر نسبت به ارتکاب امر خلاف عفت با مرد بیگانه که به آن ملاعنه گفته می‌شود در حقیقت یک نوع مباهله است که با شرائطی در حضور حاکم شرع جامع الشرائط صورت می‌گیرد)
[۸] کمره‌ای، محمد باقر، ترجمه اصول کافی، اصول کافی، ج۶، ص۶۳۰.



همان طور که از آیه مورد مباهله استفاده می‌شود مورد تشریع مباهله مخصوص اختلافات و منازعات دینی و مذهبی است تا جایی که با گفتگو حل نشود و کار به انکار و مکابره کشد.
[۹] کمره‌ای، محمد باقر، ترجمه اصول کافی، اصول کافی، ج۶، ص۶۲۹.



در شان نزول آیه شریفه نقل شده که این آیه و آیات قبل از آن در باره هیات نجرانی نازل شده است، ... و هنگامی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آنها را به مباهله دعوت کرد. آنها تا فردای آن روز از حضرت مهلت خواستند و پس از مراجعه به شخصیت‌های نجران، اسقف (روحانی بزرگشان) به آنها گفت: " شما فردا به محمد (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) نگاه کنید، اگر با فرزندان و خانواده‌اش برای مباهله آمد، از مباهله با او بترسید، و اگر با یارانش آمد با او مباهله کنید؛ زیرا چیزی در بساط ندارد، فردا که شد پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) آمد در حالی که دست علی بن ابی طالب (علیه‌السّلام) را گرفته بود و حسن و حسین (علیه‌السّلام) در پیش روی او راه می‌رفتند و فاطمه (علیه‌السّلام) پشت سرش بود، نصاری نیز بیرون آمدند در حالی که اسقف آنها پیشاپیش شان بود، هنگامی که نگاه کرد، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با آن چند نفر آمدند، در باره آنها سؤال کرد به او گفتند: این پسر عمو و داماد او و محبوب‌ترین خلق خدا نزد او است و این دو پسر، فرزندان دختر او از علی (علیه‌السّلام) هستند و آن بانوی جوان دخترش فاطمه (علیه‌السّلام) است که عزیزترین مردم نزد او، و نزدیک‌ترین افراد به قلب او است... سید به اسقف گفت: "برای مباهله قدم پیش گذار". گفت: نه، من مردی را می‌بینم که نسبت به مباهله با کمال جرات اقدام می‌کند و من می‌ترسم راست گو باشد، و اگر راست گو باشد، به خدا یک سال بر ما نمی‌گذرد در حالی که در تمام دنیا یک نصرانی که آب بنوشد وجود نداشته باشد.
اسقف به پیامبر اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) عرض کرد: "‌ای ابو القاسم! ما با تو مباهله نمی‌کنیم بلکه مصالحه می‌کنیم، با ما مصالحه کن، پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) با آنها به دو هزار حله (یک قواره پارچه خوب لباس) که حداقل قیمت هر حله‌ای چهل درهم بود، و عاریه سی دست زره، و سی شاخه نیزه ، و سی راس اسب مصالحه نمود، در صورتی که در سرزمین یمن، توطئه‌ای برای مسلمانان رخ ندهد، و پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) ضامن این عاریه‌ها خواهد بود، تا آن را بازگرداند و عهد نامه‌ای در این زمینه نوشته شد.
[۱۱] قشيري نيسابوري ، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، جزء ۱۲، ص۱۲۹، ش ۴۴۲۰.
[۱۲] ترمزی، محمد بن عيسى، سنن ترمذی، جزء ۱۰، ص۲۶۰، ش ۲۹۲۵ و جزءالورد ۱۲، ص۱۸۷، ش ۳۶۵۸.
[۱۳] شیبانی، احمد بن محمد، مسند احمد، جزء ۴، ص۳۲، ش ۱۴۲۲.
[۱۴] حاکم نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک علی الصحیحین، جزء ۱۱، ص۲۶، ش ۴۷۰۲.
[۱۶] طبری، محمد بن جریر ، معجم کبیر طبری.
[۱۷] بستی، محمد بن حبان، صحیح ابن حیان، مشکل الآثار طحاوی.

بنابر این باید نتیجه گرفت که تمام مقدمات مباهله انجام شد، اما چون طرف مقابل از اعتماد به نفس پیامبر به وحشت افتاده و در حقیقت بدون مباهله تسلیم شدند، نیازی به مباهله نبود و در تاریخ اسلام به موردی که مباهله انجام شده باشد برنخوردیم.


۱. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۷۸، دار الکتب الاسلامیة، تهران، ۱۳۷۴ ه ش، چاپ اول.    
۲. دوانی، علی، مهدی موعود، ترجمه جلد سیزدهم بحار الانوار، ص۶۳۶، ناشر: دار الکتب الاسلامیه، تهران، ۱۳۷۸ ش، چاپ: بیست و هشتم.
۳. کمره‌ای، محمد باقر، ترجمه اصول کافی، ج۲، ص۵۱۳ - ۵۱۴، ترجمه کمره‌ای، ناشر: انتشارات اسوه، قم، ۱۳۷۵ ش، چاپ سوم.
۴. کمره‌ای، محمد باقر، ترجمه اصول کافی، ج۶، ص۱۴۵، ترجمه کمره‌ای، ناشر: انتشارات اسوه، قم، ۱۳۷۵ ش، چاپ سوم.
۵. حکیم، سید محسن، حقائق الاصول، ج۲، ص۴۱۲، المورد لا یخصص الوارد، ناشر بصیرتی، ۱۴۰۸ ه ق.    
۶. مکارم شیرازی، ناصر، تفسیر نمونه، ج۲، ص۵۸۹.    
۷. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۲، ص۵۱۳.    
۸. کمره‌ای، محمد باقر، ترجمه اصول کافی، اصول کافی، ج۶، ص۶۳۰.
۹. کمره‌ای، محمد باقر، ترجمه اصول کافی، اصول کافی، ج۶، ص۶۲۹.
۱۰. رازی، فخرالدین، مفاتیح الغیب، ج۸، ص۲۴۸.    
۱۱. قشيري نيسابوري ، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، جزء ۱۲، ص۱۲۹، ش ۴۴۲۰.
۱۲. ترمزی، محمد بن عيسى، سنن ترمذی، جزء ۱۰، ص۲۶۰، ش ۲۹۲۵ و جزءالورد ۱۲، ص۱۸۷، ش ۳۶۵۸.
۱۳. شیبانی، احمد بن محمد، مسند احمد، جزء ۴، ص۳۲، ش ۱۴۲۲.
۱۴. حاکم نیشابوری، محمد بن عبد الله، المستدرک علی الصحیحین، جزء ۱۱، ص۲۶، ش ۴۷۰۲.
۱۵. بیضاوی، ناصر الدین، انوار التنزیل و اسرار التاویل، ج۲، ص۲۰.    
۱۶. طبری، محمد بن جریر ، معجم کبیر طبری.
۱۷. بستی، محمد بن حبان، صحیح ابن حیان، مشکل الآثار طحاوی.



پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «شرایط مباهله»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۲/۱۱.    



جعبه ابزار