• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سیاست امام علی در کنار گذاردن معاویه

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: امام علی (علیه‌السّلام)، معاویه.

پرسش: آیا بهتر نبود امام علی (علیه‌السّلام) معاویه را در آغاز حکومت خود، ابقا می‌کرد تا حاکمیتش استقرار یابد و معاویه، همراه اهل شام با او بیعت کند و بعد، او را عزل می‌کرد تا جنگ صفّین پیش نیاید و حکومت اسلامی به رهبری او تداوم یابد؟

پاسخ اجمالی: ابن ابی‌الحدید در دفاع از سیاست کنار گذاردن معاویه توسط امام علی (علیه‌السّلام) نکاتی را بیان می‌کند:
۱. با استناد به مدارک و منابع تاریخی معلوم بود که معاویه، در هیچ شرایطی با علی (علیه‌السّلام) بیعت نمی‌کند. ۲. ابقای معاویه، نه تنها پایه‌های حکومت امام علی (علیه‌السّلام) را مستحکم نمی‌کرد، بلکه موجب تزلزل حاکمیت او از ابتدا می‌شد. همان‌طور که نصب معاویه باعث شورش بر عثمان شد. ۳. به‌کار گرفتن فاسق، جایز نبود و امام علی (علیه‌السّلام) کسی نبود که استحکام پایه حکومت را با مخالفت ورزیدن با شریعت بنا نهد، پس می‌باید آشکارا معاویه را کنار می‌گذارد، گرچه این امر به جنگ بینجامد.




یکی از نخستین اقدامات امام علی (علیه‌السّلام) پس از بیعت مردم برای آغاز اصلاحات، برکنار کردن کارگزاران عثمان بود. سیاستمداران علاقه‌مند به امام (علیه‌السلام)، بر کناری دو نفر را مصلحت نمی‌دانستند: معاویه و ابو‌موسی اشعری.
سرانجام با توضیحات بسیار و وساطت‌های مالک اشتر، امام (علیه‌السّلام) با ابقای ابو‌موسی موافقت کرد؛ امّا در مورد معاویه، هر چه برای قانع کردن علی (علیه‌السّلام) تلاش کردند، نتیجه‌ای نداشت و ایشان، ابقای او بر حکومت شام را حتی برای یک لحظه روا ندانست. معاویه نیز نه خود با امام (علیه‌السّلام) بیعت کرد و نه گذاشت مردم شام با ایشان بیعت کنند و از همان روز اوّل حکومت امام (علیه‌السّلام)، توطئه علیه او را شروع کرد و زمینه را برای برخورد نظامی فراهم ساخت.
نخستین سؤال در این زمینه این است که: چگونه می‌توان این اقدام امام (علیه‌السّلام) را از نظر سیاسی توجیه کرد؟ آیا بهتر نبود امام علی (علیه‌السّلام) معاویه را در آغاز حکومت خود، ابقا می‌کرد تا حاکمیتش استقرار یابد و معاویه، همراه اهل شام با او بیعت کند و بعد، او را عزل می‌کرد تا جنگ صفّین پیش نیاید و حکومت اسلامی به رهبری او تداوم یابد؟ آیا حفظ وحدت کلمه امّت و تداوم نظام اسلامی (که از واجب‌ترین واجبات است) اقتضا نمی‌کرد که امام (علیه‌السّلام) او را به‌طور موقّت در حکومت شام، ابقا نماید؟


بر اساس مبانی سیاست‌های امام (علیه‌السّلام) در اداره نظام اسلامی به سادگی می‌توان به این‌گونه پرسش‌ها پاسخ داد؛ امّا در خصوص این سیاست، نکات مهمّی وجود دارد که در این‌جا باید بدان اشاره شود.
ابن ابی‌الحدید، به تفصیل از این سیاست دفاع کرده است و ما مطالب مهم آن را ذکر می‌کنیم:
ابن ابی‌الحدید، در ابتدا با استناد به مدارک و منابع تاریخی استدلال می‌کند که معاویه، در هیچ شرایطی با علی (علیه‌السّلام) بیعت نمی‌کرد. سپس به مبانی دینی امام (علیه‌السّلام) در نصب و عزل‌ها اشاره می‌کند و در خاتمه، طی نقل تحلیلی متین از دانشمندی به نام ابن‌سنان، روشن می‌سازد که اصولاً ابقای معاویه در شرایطی که پس از عثمان، مردم با امام (علیه‌السّلام) بیعت کردند، ممکن نبود و موجب می‌شد ایشان در آغاز حکومت، با فضایی مواجه شود که عثمان در انتهای حکومت بدان رسید.

۲.۱ - عدم احتمال بیعت معاویه

ابن ابی‌الحدید، ضمن نقل انتقادهایی بر سیاست امام علی (علیه‌السّلام) در زمینه عزل معاویه گزارش کرده است که یکی از انتقادها این سخن است: اگر امام (علیه‌السّلام) هنگامی که در مدینه با وی بیعت شد، معاویه را بر شام ابقا می‌کرد تا حکومتش مستقر گردد و پایه‌هایش استوار شود و معاویه و شامیان با او بیعت کنند، و سپس او را کنار می‌نهاد، از جنگی که میان آنها در گرفت، پیشگیری کرده بود. پاسخ این است که امیر‌مؤمنان، شرایط آن روز را می‌دانست که معاویه به هیچ رو بیعت نمی‌کند، گرچه او را بر حکومت شام ابقا نماید؛ بلکه ابقای وی بر حکومت شام، معاویه را نیرومندتر می‌ساخت و امتناع وی را از بیعت، قوی‌تر می‌کرد؛ چرا که پرسش‌کننده یا باید بگوید: «سزاوار بود که علی (علیه‌السّلام) معاویه را به بیعت فرا خواند و هم زمان، او را بر شام بگمارد و هر دو کار با هم قرین گردد» و یا باید بگوید: «امام (علیه‌السّلام) می‌باید نخست از معاویه مطالبه بیعت می‌کرد [و ابقای او را به تاخیر می‌انداخت]» و یا بگوید: «باید نخست او را ابقا می‌کرد و درخواست بیعت را به فرصتی دیگر می‌انداخت».
در صورت نخست، این احتمال بود که معاویه، حکم علی (علیه‌السّلام) بر ابقای وی در حکومت را برای شامیان بخوانَد و موقعیت خود را نزد آنان، محکم سازد و در ذهن آنان جای دهد که: «اگر او شایسته حکومت نبود، علی (علیه‌السّلام) بر او اعتماد نمی‌کرد» و آن‌گاه، بیعت کردن را به تاخیر‌اندازد و از آن، سر باز زند.
و صورت دوم، همان کاری است که امیر مؤمنان انجام داد.
و امّا صورت سوم، مانند صورت اوّل است؛ بلکه معاویه را در مخالفت و سرکشی‌ای که قصد آن را داشت، قوی‌تر می‌کرد.
چگونه کسی که آشنا به تاریخ است، گمان می‌کند که اگر علی (علیه‌السّلام) معاویه را بر شام می‌گمارد، معاویه با او بیعت می‌کرد، با آن‌که می‌دانیم میان علی (علیه‌السّلام) و معاویه، نزاع‌ها و کینه‌های کهنی است که شتر در آن، زانو نَزَد؛ (کنایه از این که هیچ گاه با یکدیگر از درِ سازش وارد نمی‌شوند. در واقع رابطه آنان به شتری کینه‌ای تشبیه شده که زانو بر زمین نزند.) زیرا علی (علیه‌السّلام) بود که حنظله برادر معاویه و دایی‌اش ولید و جدّش عتبه را یک‌جا به هلاکت رساند.
پس از آن نیز مسائلی میان آن دو در زمان خلافت عثمان اتّفاق افتاد و بر یکدیگر تند شدند تا آن‌جا که معاویه وی را تهدید کرد و گفت: من به سوی شام می‌روم و این پیرمرد (عثمان) را نزد تو می‌گذارم. به خدا سوگند، اگر مویی از وی کم شود، با یکصدهزار شمشیر با تو می‌جنگم!...
و امّا سخن ابن‌عبّاس به امام علی (علیه‌السّلام) که: «یک ماه او را بر حکومت بگمار و یک عمر او را برکنار دار» و آنچه مغیرة بن شعبه به وی پیشنهاد کرد، توهّماتی بود که آن دو برای خود داشتند و به آنها خوش گمان بودند و بر قلبشان خطور کرده بود.
علی (علیه‌السّلام) از وضعیت خود با معاویه بهتر آگاه بود و می‌دانست که این وضعیت، اصلاح‌پذیر نیست. چگونه بر ذهن انسان آگاه به وضعیت معاویه و نیرنگ‌ها و شیطنت‌های او و کینه‌ای که از علی (علیه‌السّلام) از حادثه کشته شدن عثمان و پیش از آن در دل داشت، خطور می‌کند که معاویه، ابقای علی (علیه‌السّلام) را بپذیرد و فریب بخورد و با او بیعت نماید؟!
معاویه، زیرک‌تر از آن بود که فریب بخورد و علی (علیه‌السّلام) نسبت به وضعیت معاویه، آگاه‌تر از کسانی بود که گمان می‌کردند اگر امام (علیه‌السّلام) از او دلجویی کند و او را ابقا نماید، بیعت خواهد کرد.
در نظر علی (علیه‌السلام)، این بیماری، درمانی جز شمشیر نداشت؛ چرا که پایان کار، همان می‌شد و او کار آخر را اوّل قرار داد.(ابن ابی الحدید، در ضمن سخنش گفته است: در این جا خبری را می‌آورم که زبیر بن بکّار در کتاب الموفّقیات آورده است تا هر کس از آن آگاه شود، بداند که معاویه، هیچ گاه متمایل به پیروی علی (علیه‌السّلام) نمی‌شد و با وی بیعت نمی‌کرد و ضدّیت معاویه با علی (علیه‌السّلام) و جدایی اش از او، مانند ضدّیت سیاه و سفید بود که هیچ گاه جمع نمی‌شوند و مانند ناسازگاری سلب و ایجاب بود که زوال ناپذیر است.

۲.۲ - تزلزل حکومت مرکزی با ابقای معاویه

ابقای معاویه، نه تنها پایه‌های حکومت امام علی (علیه‌السّلام) را مستحکم نمی‌کرد، بلکه موجب تزلزل حاکمیت او از ابتدا می‌شد. ابن ابی‌الحدید، در این باره تحلیلی را از کتاب العادل، تالیف دانشمندی به نام ابن‌سِنان، نقل کرده که متن آن چنین است:
می‌دانیم یکی از اسبابی که باعث شورش بر عثمان شد و مسلمانان را بدان‌جا کشاند که او را محاصره کردند و به قتل رساندند، حاکم کردن معاویه بر شام بود، با وجود این‌که پیش از نصب وی نیز ظلم و سلطه‌جویی او بارز بود و مخالفت وی با احکام دینی در دایره حکومتش هویدا بود.
عثمان در این زمینه، مورد پرسش و خطاب قرار گرفت و عذر آورد که عمر، پیش از او، وی را به حکومت گمارده است؛ ولی مسلمانان، عذر او را نپذیرفتند و جز به کنار نهادن وی قانع نگشتند و کار بدان‌جا کشید که کشید.
علی (علیه‌السّلام) از مسلمانانی بود که از این حکم عثمان، بسیار ناخشنود و از همه به فساد دین معاویه آگاه‌تر بود. پس اگر او پیمان خلافتش را با ابقای معاویه در شام و تثبیت وی می‌شکست، آیا چنین نبود که در ابتدای امر، بدان‌جا رسد که عثمان در پایان کار رسیده بود؟ و آیا به کنار نهاده شدن و کشته شدن وی منجر نمی‌شد؟ اگر چنین کاری از نظر دینی روا بود و گناهی در پی نداشت، به‌طور یقین از جهت سیاسی، اشتباهی فاحش و عاملی نیرومند برای مخالفت و سرکشی شهروندان بود و این‌گونه نبود که برای علی (علیه‌السّلام) امکان داشته باشد که به مسلمانان اعلام کند: «رای حقیقی من، عزل معاویه پس از ثبات یافتن حکومت و پیروی اکثریت از من است و هدف من از ابقای وی بر حکومت، فریب دادن او و سرعت بخشیدن به پیروی وی و بیعت لشکریان اوست و پس از این، او را عزل می‌کنم و بر پایه عدالت با او رفتار می‌کنم»؛ چرا که به محض اعلام این مطلب، خبر به معاویه می‌رسید و تدبیری که امام (علیه‌السّلام)‌ اندیشیده بود، تباه می‌شد و غرضی که بر آن تکیه کرده بود. نقض می‌شد.

۲.۳ - ناسازگاری ابقای معاویه با شریعت

ابن‌سنان، پاسخی دیگر به خُرده‌گیری بر سیاست کنار گذاردن معاویه داده است و در آن، به مبانی سیاسی امام علی (علیه‌السّلام) در حکمرانی اشاره می‌کند و آن را پاسخ حقیقی می‌داند. وی می‌گوید: به درستی که علی (علیه‌السّلام) به مخالفت با شریعت به خاطر سیاست، معتقد نبود، خواه آن سیاست دینی باشد یا دنیوی. امّا در کارهای دنیایی، مانند این‌که گمان بَرَد فردی درصدد فاسد کردن خلافت اوست، هیچ‌گاه کشتن یا زندانی نمودنِ او را روا نمی‌دانست (مگر آن‌که با شواهد و ادلّه یقین‌آور، به فتنه‌گریِ او اطمینان یابد) و بر پایه توهّم و اخبار تحقیق نشده، رفتار نمی‌کرد.
و امّا در امور دینی، مانند حد زدنِ متّهم به دزدی نیز سیاست را مقدّم نمی‌داشت؛ بلکه می‌فرمود: «اگر با اقرار خودش یا گواهی شهود، دزدی او به اثبات رسد، حد را بر او جاری می‌سازم، و گرنه متعرّض وی نخواهم شد».
در میان بزرگان اسلام، بودند کسانی که خلاف این عقیده را داشتند. دیدگاه مالک بن انس، عمل کردن بر طبق مصالح مُرسل (مصالح مُرسل یا مرسله، یکی از ادلّه اجتهادی نزد اهل سنّت است که فقیه بر پایه مصالح عمومی، آن‌جا که حکم شرعی در میان نباشد، فتوا می‌دهد.) بود و این‌که برای امام، جایز است یک سوم امّت را در راستای اصلاح دوسوم دیگر بکُشد.
دیدگاه بیشتر مردمان، آن است که عمل کردن بر طبق نظر و گمان غالب، جایز است؛ ولی چون دیدگاه امام علی (علیه‌السّلام) چنان بود که گفتیم و معاویه از نظر او فاسق بود؛ مقدّمه یقینی دیگری نیز نزد امام علی (علیه‌السّلام) سبقت داشت و آن این‌که به‌کار گرفتن فاسق، جایز نیست و او کسی نبود که استحکام پایه حکومت را با مخالفت ورزیدن با شریعت بنا نهد، پس می‌باید آشکارا معاویه را کنار می‌گذارد، گرچه این امر به جنگ بینجامد.


۱. تاریخ یعقوبی، احمد بن اسحاق، تاریخ یعقوبی، ج۲، ص۱۷۹.    
۲. مفید، محمد بن محمد، الاختصاص، ص۱۵۰.    
۳. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الأنوار، ج ۴۰، ص۱۰۵.    
۴. ر.ک:محمدی ‌ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امیرالمؤمنین بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۵۶۳ (کنار نهادن کارگزاران عثمان).    
۵. ر.ک:محمدی ‌ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امیرالمؤمنین بر پایه قرآن، حدیث و تاریخ، ج۳، ص۴۵۰ (دفاع کلّی از سیاست مداری امام علی).    
۶. ابن ابی‌الحدید، عبد‌الحمید، شرح نهج البلاغة، ج۱۰، ص۲۳۳.    
۷. ابن ابی‌الحدید، عبد‌الحمید، شرح نهج البلاغة، ج۱۰، ص۲۴۷.    
۸. ابن ابی‌الحدید، عبد‌الحمید، شرح نهج البلاغة، ج۱۰، ص۲۴۶.    



سایت‌ حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «سیاست امام علی در کنار گذاردن معاویه» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۶/۲۰.    


رده‌های این صفحه : سیاست‌های نظامی امام علی




جعبه ابزار