سلب توفیق از عبادات با اصرار بر اجابت دعا
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: اصرار در دعا، عبادات، اعمال مستحبی، سلب توفیق.
پرسش: اگر بندهای که حاجتی به درگاه خداوند دارد، بسیار اصرار ورزد، آیا ممکن است خداوند با برآوردن حاجت او، در مقابل، توفیق ادای برخی عبادات و وظایف مستحبی را از آن بنده بگیرد؟
پاسخ: دعا مطلوب خداوند متعال است و اصرار و پافشاری در
دعا هم امری است مطلوب که در
روایات آمده است؛ اما اصرار به معنای این است که در امر دعا و
تضرع به درگاه خداوند دچار سستی و خستگی نشویم، نه بدان معناست که
خیر و صلاح ظاهری خودمان را ملاک قرار دهیم و در اجابت دعای خودمان اصرار بورزیم؛ لذا ممکن است سبب برخی سلب توفیقات و سستی در انجام فرایض و
عبادات، اثر چیزی است که با مستجاب شده و به مصلحت نبوده است؟ پس همیشه در دعاها باید آنچه را که خیر و صلاح ماست، از خدا بخواهیم و بر آن اصرار بورزیم، نه آنچه را که دوست داریم به آن دست یابیم.
یکی از نکاتی که در دعا کردن به آن سفارش شده است، اصرار و پافشاری در دعاست.
چنانکه حضرت
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) در یکی از سفارشات خود به فرزندش
امام حسن مجتبی (علیهالسلام) میفرماید: پس در طلب نمودن و دعا کردن اصرار بورز تا (خداوند) باب
رحمت را برای تو بگشاید.
اما اصرار و پافشاری در دعا به این معناست که از دعا کردن خسته نشویم و اگر اجابت دعا به تأخیر افتاد، ناامید و دلسرد نشویم؛ چراکه گاهی اوقات
خداوند تبارک و تعالی بنا بر مصالحی، اجابت دعای بنده را به تأخیر میاندازد و حتی گاهی اوقات آنچه که
انسان از
خدا میخواهد، به صلاح او نیست تا به اجابت برسد.
جالب اینجاست که امیرالمؤمنین (علیهالسلام) در ادامه به این نکته هم اشاره فرمودهاند: «
فَلَرُبَّ امر قد طلَبتهُ فیه هلاک دینک و دنیاک لو اُوتیتَه؛
چهبسا چیزی را طلب نمودی که اگر به تو میداد، تباهی
دین و دنیای خود را در آن میدیدی» و در آخر بیان میفرماید: چیزی را باید طلب و درخواست نمود که نیکی آن برای تو پایدارتر باشد.
یعنی در طلب نمودن از خدای تبارک و تعالی همیشه خیر و صلاح را از او بخواهیم، نه آنکه اصرار داشته باشیم، آنچه خودمان میخواهیم، خیر و صلاح است؛ زیرا خداوند که دانای مطلق و
عالم به تمام عالم است، بهتر میداند چه چیزهایی به صلاح ماست و چه چیزهایی به ضرر ماست.
چنانکه در
قرآن کریم میفرماید: «
وَعَسَى أَنْ تَكْرَهُوا شَيْئًا وَهُوَ خَيْرٌ لَكُمْ وَعَسَى أَنْ تُحِبُّوا شَيْئًا وَهُوَ شَرٌّ لَكُمْ وَاللَّهُ يَعْلَمُ وَأَنْتُمْ لَا تَعْلَمُونَ»؛
«چه بسا از چیزی اکراه داشته باشید و حال آنکه خیر و صلاح شما در آن است و یا چیزی را دوست داشته باشید که شر شما در آن است و خداوند میداند و شما نمیدانید».
لذا به ما آموختهاند که چنین دعا کنیم:
«
رَبَّنَا آتِنَا فِي الدُّنْيَا حَسَنَةً وَفِي الْآخِرَةِ حَسَنَةً»؛
«
پروردگار در
دنیا و آخرت به ما نیکی عطا کن».
ولی بههرحال بعضی انسانها هستند که بر روی خواستههای شخصی خود اصرار میورزند و خداوند تبارک و تعالی به دلیل اصرارشان
حاجت آنها را میدهد؛ درحالیکه این
اجابت دعا، به خیر و صلاح آنها نخواهد بود.
چنانکه خداوند در
آیات شریفه ۷۵ و ۷۶
سوره توبه به یک مورد از این قبیل افراد اشاره میفرماید: که داستان آن چنین است:
یکی از
انصار و یاران خوب
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) به نام ثعلبه که مرد فقیری و دائم ملازم و همراه پیامبر (صلیاللهعليهوآلهوسلم) بود، از حضرت تقاضا کردند که خداوند به او مال و
ثروت بدهد. پیامبر (صلیاللهعليهوآلهوسلم) به او توصیه کرد که به همین وضع قانع باشد؛ اما
ثعلبه دستبردار نبود تا اینکه پیامبر (صلیاللهعليهوآلهوسلم) برای او
دعا کرد و به او کمک کرد تا گوسفندی بخرد و این
گوسفند، گوسفند دیگری را به
دنیا آورد و همینطور گوسفند دیگری تا اینکه در اثر زادوولد گوسفندان، صاحب یک گله گوسفند شد؛ همچنان که این گله بزرگ و بزرگتر شد، نگهداری آن در شهر سخت و مشکل شد تا آنجا که برای نگهداری از آنها به خارج شهر رفت و در آنجا به گلهداری پرداخت؛ از همین روی دیگر نمیتوانست مانند روزهای قبل به فیض
نماز جماعت پیامبر (صلیاللهعليهوآلهوسلم) نائل گردد و از این نعمت بیمنتهای معنوی محروم شد.
به مرور زمان فاصله او از معنویت به حدی زیاد گردید که وقتی پیامبر اکرم (صلیاللهعليهوآلهوسلم) شخصی را برای دریافت
زکات به نزد او فرستاد، او به درخواست فرستاده پیامبر خدا جواب منفی داد و از پرداخت زکات امتناع ورزید و گفت شما میخواهید باج بگیرید، من زحمت فراوان متحمل شدهام تا این گله را فراهم آوردم و هرگز آن را مفت به شما نمیدهم، غافل از آنکه همه این مال و ثروت به
برکت دعای پیامبر (صلیاللهعليهوآلهوسلم) بوده است.
بالاخره در سستی
ایمان تا مرزی پیش رفت که حضرت رسول اکرم (صلیاللهعليهوآلهوسلم) تصمیم گرفت آن سرمایه اولیه را که به او عطا فرموده بودند، پس بگیرد تا پیش از این بر ایمان و دینش ضرر وارد نیاید و بعد از گرفتن سرمایه اولیه، آفتی پیش آمد و گله را از بین برد.
همانطور که در این داستان پیداست گاهی اصرار بر اجابت دعا، موجب تباهی دین و دنیای شخص میشود و حتی از
واجبات و
مستحبات هم محروم میشود؛ البته به این نکته باید توجه داشت که ترک واجبات و مستحبات به جای اجابت دعا نمیباشد؛ یعنی اینطور نیست که خداوند بگوید: چون دعای تو را مستجاب کردم، در مقابل آن توفیق ادای بعضی از واجبات و مستحبات را از تو میگیریم؛ بلکه آنچه اتفاق افتاده، اثر مستجاب شدن دعاست و پیآمدی است که به دنبال آن خواهد آمد.
بنا بر آنچه گفته شد نتیجه میگیریم که دعا مطلوب خداوند متعال است و اصرار و پافشاری در
دعا هم امری است مطلوب که در
روایات آمده است؛ اما اصرار به معنای این است که در امر دعا و
تضرع به درگاه خداوند دچار سستی و خستگی نشویم، نه بدان معناست که خیر و صلاح ظاهری خودمان را ملاک قرار دهیم و در اجابت دعای خودمان اصرار بورزیم؛ لذا ممکن است سبب برخی سلب توفیقات و سستی در انجام فرایض و
عبادات، اثر چیزی است که با مستجاب شده و به مصلحت نبوده است؟ پس همیشه در دعاها باید آنچه را که
خیر و صلاح ماست، از خدا بخواهیم و بر آن اصرار بورزیم، نه آنچه را که دوست داریم به آن دست یابیم.
۱. پند جاوید، استاد محمد تقی مصباح یزدی، جلد اول، ص۲۵۷ تا ۲۶۶، مؤسسه آموزش و پژوهشی امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، چ ۲، زمستان ۱۳۸۰.
۲. ترجمه تفسیر المیزان، ذیل آیه ۷۵ و ۷۶ سوره توبه، علامه طباطبایی.
۳. بر درگاه دوست، استاد محمدتقی مصباح یزدی، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (رحمةاللهعلیه)، ص۱۸ـ۸۳، چ ۳، پاییز ۱۳۸۰.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «سلب توفیق از عبادات با اصرار بر اجابت دعا»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۶/۲۴.