• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

روایت لو علم ابوذر ما فی قلب سلمان لقتله

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: ابوذر، سلمان،

پرسش: چگونه ممکن است ابوذر اگر از دل سلمان خبر داشت او را می‌کشت؟! (لَوْ عَلِمَ ابوذر مَا فِی قَلْبِ سَلْمَان لَقَتَلَهُ)



می‌دانیم که ابوذر و سلمان، هر دو از یاران ارجمند پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) و از شخصیت‌های مهم صدر اسلام بوده‌اند. پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) میان ایشان عقد اخوت بسته و روابط خوبی میان ایشان برقرار بوده است. از این‌رو مفهوم بدوی روایت یاد شده، غریب می‌نماید و برای حل آن، تحلیل‌های مختلفی بیان شده‌اند.


برخی این حدیث را بی‌اعتبار خوانده‌اند و به تضعیف آن پرداخته و متن حدیث را با داده‌های تاریخی در باره شخصیت سلمان و ابوذر، معارض دانسته‌اند. علامه مجلسی به نقل از سید مرتضی علم الهدی در الغرر و الدرر چنین نقل کرده است:
خبر مزبور چون از اخبار آحادی است که نه علمی می‌آورد و نه سینه‌ای را خنک می‌گرداند و همچنین مفهوم ظاهری‌اش با معلومات مسلم تنافی دارد مفهوم ظاهری آن را به آنچه مطابق حق است تأویل می‌کنیم؛ و چون معلوم و بدون تردید است که هر یک از سلمان و ابوذر برخوردار از سلامت نفس‌اند و هیچ یک از دیگری کینه و کدورتی در دل ندارد و اینکه از سر تباه‌کاری و نفاق به دین رخنه نکرده‌اند، پس با چنین علم بی‌تردیدی نمی‌توان باور کرد که پیامبر اکرم (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) گواهی دهد که هر کدام از این دو اگر از درون دل دیگری آگاه شود، خونش را حلال بشمارد و او را بکشد.
گفتنی است سخن سید مرتضی‌ اندکی ادامه دارد و او به توجیه معنایی نیز پرداخته که در بخش بعد می‌آید.
این رویکرد از سوی برخی محدّثان پذیرفته نشده است
[۲] نوری، حسین بن محمد‌تقی، نفس الرحمان فی فضائل سلمان، ص۲۶۰.
و با توجه به نقل روایت در سه منبع کهن: «بصائر الدرجات فی فضائل آل محمّد»، «الکافی» و «رجال الکشّی»، و اعتبار سند آن در بصائر الدرجات، مشکل را حل نمی‌کند. بویژه آن‌که برخی روایات مرتبط که به آنها اشاره خواهیم کرد، همسو با مضمون روایت‌اند.


در صورت پذیرش حدیث و با توجه به احتمال‌های معنایی مطرح شده از سوی سید مرتضی و علامه مجلسی در شرح حدیث، می‌توان معانی ذیل را محتمل دانست:
الف ـ اگر ابوذر می‌دانست که در دل سلمان چه می‌گذرد و چه چیزهایی در سینه دارد، سلمان را می‌کشت. در این تفسیر، ابوذر، مرجع ضمیر مستتر «هو» در فعل «قتل» و سلمان، مرجع ضمیر بارز «ه» در «قتله» است. علت قتل نیز می‌تواند پندار نادرست ابوذر از دانسته‌های سلمان باشد. مثلا آنها را سحر بداند یا کفر و زندقه بخواند و از این‌رو سلمان را سزامند کشته شدن ببیند.
ب ـ اگر ابوذر از دانسته‌های سلمان، آگاه می‌شد، تاب نمی‌آورد و جان از کف می‌داد. در این تفسیر، مرجع ضمیر مسستتر «هو» در فعل «قتل»، علم سلمان و مرجع ضمیر بارز «ه»، ابوذر است. در این تفسیر، می‌توان قتل را حقیقی یا مجازی دانست. حقیقی مانند جان دادن همّام در پایان توصیف متقیان از سوی امیر مؤمنان (علیه‌السّلام)؛ و مجازی به معنای جان به لب رسیدن که بیان‌گر نابرابری تحمل روحی ابوذر در سنجش با والایی روح و علم گران‌سنگ سلمان است. شاید بتوان این معنا را مقصود سید مرتضی در توجیه این روایت دانست. سخن او را می‌آوریم:
از بهترین تأویل‌های گفته شده در باره این خبر این است که «ها» را در «قتله» به «مُطّلع» یعنی شخص آگاه شونده (ابوذر) بازگردانیم و نه «مُطّلع علیه» یعنی (سلمان)، شخصی که از درون او آگاه شده‌ایم. گویی این خبر می‌گوید اگر ابوذر از درون قلب سلمان آگاه شود و موافقت درون و برون او و شدت صمیمیش را به خود بداند احساس علاقه و شیفتگی‌اش به دوستی و یاری او چنان بالا می‌گیرد که این شیفتگی و علاقه وی را می‌کشد؛ یعنی جان او را به لب می‌رساند هم‌چنان که می‌گویند فلانی هواخواه دیگری است و محبّتش به او وی را کشته یا جانش را تباه کرده است، یا جملاتی مانند این. در این صورت فایده این خبر ستایش هر دو نفر است و اینکه، پیامبر میان ابوذر و سلمان عقد اخوت بست و باطن هر یک در پاکی و صفا و صمیمیت مانند ظاهرشان است.

۳.۱ - قرینه‌های معنای نخست

قرینه‌های معنای نخست، بیشترند که آنها را در دو دسته می‌آوریم:
الف ـ قرینه درونی، عبارت «ذکرت التقیة» در صدر حدیث است. این عبارت معلوم می‌دارد که سخن امام سجاد (علیه‌السّلام) و تمثیل به سلمان و ابوذر در مقام تبیین ضرورت تقیه است. یعنی در جایی که سلمان باید از برادر دینی‌اش و کسی چونان ابوذر، تقیه کند، روشن است که از افراد فروتر، به دلیل اولویت باید تقیه کرد؛ هر چند گونه‌های تقیه متفاوت‌اند. به سخن دیگر، می‌توان این را گونه‌ای تقیه معرفتی دانست که نقل احادیث صعب و مستصعب را محدود می‌کند و برای هر کس، روا نمی‌شمرد. نکته‌ای که عبارت پایانی حدیث بدان اشاره دارد.
ب ـ قرینه بیرونی، احادیثی است که ناظر به علم سلمان و رابطه او با ابوذر هستند. علامه مجلسی آنها را قرینه‌ای برای تعیین همین معنا از روایت دانسته است. بخشی از متن آنها را می‌آوریم:

۳.۱.۱ - خطبه سلمان

حدیث نخست، خطبه سلمان است که در آن ماجرای مسلمان شدنش را توضیح داده و در پایان گفته است:
‌ای مردم، سخن مرا بشنوید و آن را دریابید که دانشی سترگ به من داده شده است. اگر شما را از همه آنچه می‌دانم با خبر کنم، گروهی خواهند گفت: دیوانه‌ام و گروهی دیگر می‌گویند: خدایا قاتل سلمان را بیامرز.

۳.۱.۲ - روایت جابر

روایت دوم، روایت جابر از امام باقر (علیه‌السّلام) در باره رابطه سلمان و ابوذر است:
ابوذر نزد سلمان رفت و دید دیگی را بر روی آتش گذاشته و چیزی می‌پزد. با هم مشغول صحبت شدند که ناگهان دیگ بر روی زمین، واژگون شد؛ امّا چیزی از خورش و چربی آن بر زمین نریخت. ابوذر سخت تعجّب کرد. سلمان دیگ را برداشت و دوباره به حالت اوّل برگرداند و به صحبت‌های خود ادامه دادند که بار دیگر، دیگ، برگشت و این بار نیز چیزی از خورش و چربی آن به زمین نریخت. ابوذر، وحشت زده از نزد سلمان، خارج شد و در حال فکر کردن بود که امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) را دید. امام (علیه‌السّلام) فرمود: «ای ابوذر! چه شد که از خانه سلمان بیرون آمدی؟ و چرا هراسانی؟». ابوذر گفت: ‌ای امیر مؤمنان! سلمان را دیدم که چنین و چنان کرد و من از کارهای او شگفت زده شدم. امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) فرمود: «ای ابوذر! اگر سلمان از چیزهایی که می‌داند، برایت بگوید، خواهی گفت: خدا رحمت کند قاتل سلمان را...! به راستی که سلمان، از ما اهل‌بیت است».

۳.۱.۳ - روایت کشی

روایت سوم که آن را نیز کشی نقل کرده به گونه دیگری مؤید معنای برگزیده است:
ابو‌بصیر می‌گوید: شنیدم امام صادق (علیه‌السّلام) می‌گوید: پیامبر خدا (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) فرمود: ‌ای سلمان، اگر علم تو بر مقداد عرضه شود، کافر می‌گردد.‌ ای مقداد، اگر علم تو بر سلمان عرضه شود، کافر می‌گردد.
شایان گفتن است که نسخه دیگری از متن حدیث اصلی، به جای «قتله» واژه «کفره» دارد.
[۸] صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱، ص۱۱.
در این صورت روایت اخیر، تأیید کننده بهتری است.
اگر این معنا را بپذیریم، هر چند غرابت حدیث و استبعاد قتل ابوذر یا تکفیر وی نسبت به سلمان، همچنان باقی می‌ماند، اما می‌توان از رد روایت دست کشید و آن را از روایاتی دانست که سلمان را از دیگر اصحاب پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلّم) جدا کرده و او را به اهل بیت ملحق می‌کنند. روایاتی که تنها مؤمنان آزموده شده را در کنار رسولان مرسل و فرشتگان مقرب، جای می‌دهند و توانایی حمل «امر صعب و مستصعب» را به ایشان منحصر می‌کنند. امری چندان صعب که از طاقت و ظرفیت بزرگانی چون مقداد و ابوذر نیز فراتر است.
درخور توجه اینکه صفّار و کلینی هر دو این حدیث را در باب «حدیثهم صعب مستصعب» آورده‌اند و بدین‌سان ذیل حدیث را قرینه تفسیر آن دانسته‌اند.
[۱۱] محمدی ری‌شهری، محمد، شناخت نامه قرآن و حدیث، ج۲، ص۲، (حدیث ما سخت و دشواریاب است).



۱. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۲۲، ص۳۴۴.    
۲. نوری، حسین بن محمد‌تقی، نفس الرحمان فی فضائل سلمان، ص۲۶۰.
۳. ر.ک:مجلسی، محمدباقر، مرآه العقول فی شرح اخبار آل‌الرسول، ج۴، ص۳۱۵.    
۴. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۲۲، ص۳۴۴.    
۵. طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۱، ص۷۵، ح۴۷.    
۶. طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۱، ص۷۵، ح۴۷.    
۷. طوسی، محمد بن حسن، رجال الکشّی، ج۱، ص۴۷، ح۲۳.    
۸. صفدی، خلیل بن ایبک، الوافی بالوفیات، ج۱، ص۱۱.
۹. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۱ ص۴۰۱، ح۲.    
۱۰. صفار قمی، محمد بن حسن، بصائر الدرجات، ص۲۵، ح۲۱.    
۱۱. محمدی ری‌شهری، محمد، شناخت نامه قرآن و حدیث، ج۲، ص۲، (حدیث ما سخت و دشواریاب است).



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «روایت لو علم ابوذر ما فی قلب سلمان لقتله» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۸/۲۷.    


رده‌های این صفحه : ابوذر | سلمان




جعبه ابزار