رسمی شدن عزاداری محرّم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: عزاداری،
ماه محرم،
حکومت آلبویه،
حکومت فاطمیان،
حکومت علویان.
پرسش: عزاداری محرّم از چه زمانی رسمیت یافت؟
پاسخ: مراسم عزاداری محرم در اوایل سده چهارم هجری،
معزّالدوله دیلمی،
حاکم بویهای
بغداد، با فرمانی مردم را به اقامه عزاداری در
روز عاشورا و در معابر، فرا خواند. یک دهه بعد
فاطمیان در
مصر روز عاشورای سال ۳۶۳، جمعیتی از شیعیان و هوادارانشان، به کنار مزارهای امامزادگان کلثوم و نفیسه رفتند. گروهی از سوارگان و پیادگان مغربی نیز با آنان بودند و همگی به
نوحهسرایی و گریه برای
امام حسین (علیهالسّلام) پرداختند.
پس از فرمان معزّالدوله، عزاداری در بغداد، به صورت آیینی رسمی در آمد که همهساله، در هر کوی و برزن، با حضور شیعیان، انجام میگرفت. مراسمی که در هر عاشورا برپا میشد از قبیل: بستن بازارها و تعطیلی
داد و ستد و آویختن پارچه سیاه، در بغداد اجرا میشد.
در آغاز سده چهارم هجری،
حکومت آلبویه «زادگاه دولتْ مردانِ آلبویه، منطقه دیلم ایران (در گیلان امروز) بود. این منطقه و مناطق پیرامونی آن، چون
طبرستان، از گذشته جزو مناطق شیعهنشین به شمار میآمدند، بویژه که مدّتی نیز
حکومت علویان را تجربه کرده بودند. از اینروست که آنان به «دیلمی» نیز مشهورند، همانگونه که به داشتن
مذهب تشیّع، شهرهاند.»
در
ایران و
حکومت فاطمیان «تلاشهای داعیان اسماعیلی، در سال ۲۹۶ ق، به ثمر رسید و عبیداللّه مهدی، توانست دولت معروف به «فاطمیان» را با گرایش
شیعه اسماعیلی، در
مغرب، پایهریزی و تاسیس کند. خلا دولتی مقتدر در
مصر، زمینه استیلای فاطمیان را بر این دیار، در سال ۳۶۲ ق، فراهم کرد و آنان مرکز خلافت خود را به فُسطاط مصر منتقل کردند. این دولت به مرور، بر قلمرو خود افزود و
شام و
حجاز را نیز تصرّف کرد. دوران حکومت فاطمیان، بیش از دو قرن طول کشید و با مرگ العاضد، آخرین خلیفه فاطمی، در سال ۵۶۸ ق، به پایان رسید.»
در شمال افریقا شکل گرفتند و اندکاندک، بر قلمرو خود افزودند. در نیمه دوم سده چهارم، ایران (بجز مناطق شرقی آن) و مرکز
عراق، در اختیار دولت آلبویه بود و شمالِ شرق افریقا، مصر، شام و
فلسطین نیز در اختیار فاطمیان قرار داشت.
در سال ۳۵۲ ق، معزّالدوله دیلمی، حاکم بویهای بغداد، با فرمانی، مردم را به اقامه عزاداری در
روز عاشورا و در معابر، فرا خواند. «مورّخان در رخدادهای سال ۳۵۲ ق، آوردهاند که در دهم محرّم این سال، معزّالدوله دستور داد که مردم مغازههایشان را ببندند و بازارها و داد و ستد را تعطیل کنند، نوحه سر دهند و لباسهای پشمین بپوشند و
زنان، با موی پریشان و صورت سیاه و گریبان چاک زده، نوحهکنان در شهر بچرخند و برای
مصیبت امام حسین (علیهالسلام)، بر صورتشان بزنند. مردم نیز چنین کردند و از آنجا که حاکم با آنان بود و جمعیت شیعه بسیار بود،
اهل سنّت نتوانستند از آن جلوگیری کنند.»
و بدینسان، عزاداری رسمیت یافت.
یک دهه بعد، فاطمیان نیز در مصر چنین کردند. «به گفته مَقریزی، ابن زولاق در کتاب سیرة المعزّ لدیناللّه آورده است: در روز عاشورای سال ۳۶۳، جمعیتی از شیعیان و هوادارانشان، به کنار مزارهای کلثوم و نفیسه رفتند. گروهی از سوارگان و پیادگان مغربی [
منظور وی لشکریان خلیفه است که از اهالی مغرب بودند
] نیز با آنان بودند و همگی به نوحهسرایی و گریه برای امام حسین (علیهالسّلام) پرداختند.»
افزون بر این دو دولت ـکه بخش بزرگی از
جهان اسلام را در اختیار داشتندـ، طبعا دولتهای دیگری نیز با گرایشهای شیعی، به این موضوع پرداختهاند. در اینباره، متون صریحی در اختیار نداریم؛ امّا کسانی چون:
ابوریحان بیرونی «روز دهم محرّم که عاشورا نامیده میشود،...شیعیان نوحه سر میدهند و برای اندوه بر کشته شدن سیّدالشهدا میگِریند.
شهرهایی همانند دارالسلام (
بغداد) تظاهر به آن میکنند. در این روز، به
زیارت تربت سعادت قرین، حسین (علیهالسلام)، در
کربلا میروند.»
عبدالجبّار معتزلی، «قاضی عبدالجبّار (م ۴۱۵ ق) میگوید: پادشاهان این سرزمین، از حدود یکصد سال از:
دیلمیان،
بنیحمدان و پادشاه بحرین و عمران در بطیحه (میان واسط و بصره) و پادشاهان یمن و شام و آذربایجان، همگی، و هر حاکم دیگری که هست، امامی مذهب و شیعهاند و از دولت
بنیعبّاس، در برخی جاها هستند و در جاهایی که حکمرانی و دولت و پادشاهی و اقتدار داشتند، از آنها جز نامی نمانده است.»
اکنون و در این زمان، از جمله آنها ابوجبله
ابراهیم بن عنسان...و ابوعبداللّه محمّد بن نعمان در مصر، رمله، عکا، عسقلان، دمشق، بغداد و جبل البسماق، همه اینان ادّعای تشیّع و دوستی با
پیامبر خدا و خاندانش را دارند و برای
فاطمه و پسرش
محسن میگِریند و میگویند که
عمر، او را کشته، و به سرودن اشعار و نوحهسرایی دراینباره میپردازند.
«از رواج عزاداری در مناطقِ یاد شده برای فاطمه (علیهاالسلام)، میتوان استنباط کرد که به طریق اُولی، عزاداری به اشکالِ یاد شده، یعنی نوحهگری و
مرثیهسرایی و گریه، برای حادثه جانگداز عاشورا نیز رایج بوده است.»
به برپایی عزاداری در شهرهای بزرگ دنیای اسلام در حکومتهای شیعی سدههای چهارم و پنجم، اشاره کردهاند.
پس از فرمان معزّالدوله، عزاداری در بغداد، به صورت آیینی رسمی در آمد که همهساله، در هر کوی و برزن، با حضور شیعیان، انجام میگرفت. در المنتظم
«در یادکرد رویداد سال ۳۶۱ ق، آمده است: مراسمی که در هر عاشورا برپا میشد از قبیل: بستن بازارها و تعطیلی داد و ستد و آویختن پارچه سیاه، در بغداد اجرا میشد.»
«در
البدایة و النهایة نیز آمده است: رافضیها در دولت آلبویه، زیادهروی کردند و در حدود سال چهارصد در روز عاشورا در شهرهایی مانند بغداد، طبلها به صدا در میآمد و در کوچه و بازار، خاکستر و کاه میپاشیدند و بر درِ مغازهها پارچه سیاه میآویختند و مردم، اندوهناک و گریان، ظاهر میشدند و بسیاری از مردم برای همراهی و همدلی با حسین ـکه تشنه کشته شدـ،
آب نمینوشیدند و زنها صورتهایشان را باز میکردند و نوحهسرایی مینمودند و به سینه و صورت میکوبیدند و پابرهنه در کوچه و بازار راه میافتادند.»
جامعه اهل سنّت ساکن در مرکز خلافت، این جریان را خوش نمیداشتند. از اینرو، گاه درگیریهایی به وجود میآمد. در
الکامل فی التاریخ:
و البدایة و النهایة
«در یادکرد رویداداهای سال ۳۵۰ ق، آمده است: دهم عاشورای این سال، بازارهای بغداد، تعطیل شدند و مردم، آنچه را که پیشتر گفته شد، کردند. آشوب بزرگی میان شیعیان و اهل سنّت برپا شد. تعداد زیادی زخمی شدند و اموال به یغما رفت.»
با ضعفِ دولت بویهای، مخالفتها بیشتر و درگیریها فزونتر شد، بدانسان که گاه در ایجاد آرامش، از دولت، کاری ساخته نبود. دولت آلبویه، در دهههای آخر ـکه وزیران آنها بر بغداد، حکم میراندندـ برای جلوگیری از اغتشاش و خونریزی، گاه از شیعیان میخواستند که برای عزاداری روز عاشورا، بیرون نیایند و گاه، خود، عزاداری را تعطیل میکردند.
در المنتظم:
«در یادکرد رویدادهای سال ۳۹۳ ق، آمده است: فرمانده سپاه، مردم کرخ و باب الطاق را در روز عاشورا از نوحهسرایی در زیارتگاهها و آویختن پارچه مشکی در بازارها، منع کرد و آنها هم نکردند. او مردم باب البصره و باب الشعیر را هم در آنچه به قتل
مصعب بن
زبیر بن عوام نسبت داده شده است، از چنین کاری منع کرد.»
گزارش تفصیلی این کشمکشها، در منابع تاریخی از جمله در المنتظم ابن جوزی آمده است؛ امّا شیعیان، با همه مشکلات، تا سقوط آلبویه و روی کار آمدن دولت سلجوقی به سال ۴۴۷ ق، عزاداری را ادامه دادند.
سلجوقیان، فراز آوردن هر گونه شعار شیعی، از جمله عزاداری را به جد، منع کردند. با این همه، گزارشی، نشانگر آن است که شیعیان بغداد، به بهانهای، روز عاشورای سال ۴۵۸ ق را عزا گرفتهاند.
«سال ۴۵۸ رسید و از جمله رویدادهای آن: مردم کرخ، مغازههایشان رادر روز عاشورا بستند و زنان را آوردند و برای حسین (علیهالسّلام) بر اساس رسم پیشترها، نوحهسرایی کردند. این اتّفاق هم رخ داد که جنازه مردی را از باب المحول تا کرخ با نوحه و مرثیهسرایی آوردند و
مردان بر همان شیوه مرثیهسرایی بر حسین (علیهالسلام)، نوحهسرایی کردند. خلیفه این را بر طاهر ابوغنائم معمّر بن عبیداللّه، رئیس و بزرگ سادات علوی، ایراد گرفت و وی یادآوری کرد که خبر نداشته، و بعد از آن که اتّفاق افتاده، خبردار شده، و زمانی که متوجّه آن شده، برخورد کرده و جلو آن را گرفته است»
این همه، نمایانگر آن است که شیعه، با آموزههای ارجمند پیشوایانش، از جریان عزاداری عاشورا و یادکرد حادثه کربلا، چونان حرکتی فکری، انقلابی و دینی، حراست کرده و از هر فرصتی برای برپایی آن، بهره جُسته است.
اکنون شایسته است در پایان این بخش، سخن بلند و ارجمند معلّم امّت،
شیخ مفید، عالم بزرگ شیعی این دوران را ـکه در تدوین و شکلگیری باور شیعی در
دوره غیبت، سهم بزرگی داردـ درباره روز عاشورا بیاوریم:
روز دهم محرّم، روز شهادت آقایمان اباعبداللّه، امام حسین (علیهالسّلام) به سال ۶۱ ق، روز تجدید اندوه
آل محمّد (علیهمالسلام) و پیروانشان است. از
امام صادق (علیهالسّلام) و
امام باقر (علیهالسّلام) روایت شده که در این روز از کامجویی و لذّت، خودداری شود و مراسم عزا برپا گردد و از خوردن و آشامیدن تا ظهر، خودداری شود و بعد از ظهر، غذایی به مقدار غذای مصیبتدیده، مانند شیر، خورده شود و از غذا و نوشیدنی گوارا و لذیذ استفاده نشود.
با استقرار دولت فاطمیان ـچنان که گذشتـ گروهی از شیعیان، در روز عاشورا بر مزار دو امامزاده آن دیار، یعنی کلثوم و نفیسه، اقامه عزا میکردند که پس از مدّتی در داخل شهر قاهره و در مشهدالحسین (علیهالسلام)، این جریان را ادامه دادند و در این حکومت، عزاداری، شکل حکومتی یافت و با تشریفات، انجام میشد. که چگونگی آن، در منابع تاریخی آمده است. در الخطط المقریزیّة:
«درباره محلّ دفن سر شریف، آمده است: در کنار
قبّة الدیلم در باب «دهلیز الخدمة (تالار خادمان)» به خاک سپرده شد و هر کس وارد بر خادمان میشد، در برابر قبر، بوسه ادب بر زمین میزد. در روز عاشورا در کنار قبر،
شتر و گاو و گوسفند میکشتند و بسیار مرثیهسرایی میکردند و میگریستند و به کشندگان حسین (علیهالسلام)، ناسزا میگفتند. این رسم، همچنان ادامه داشت تا این که عمر دولتشان سر آمد.»
«ابن طویر گفته: روز دهم محرّم، خلیفه از مردم، کناره میگرفت و وقتی ساعاتی از روز میگذشت، رئیس دیوان قضا (قاضی القضات) و شهود، لباس رسمیشان را عوض میکردند ـهمانگونه که امروز هستندـ و به مزار حسین (علیهالسّلام) میرفتند. پیشترها هم در جامع الازهر به این رسم، عمل میشد، و زمانی که با همراهانشان از خوانندگان حاضر و صدرنشینان در مجالس، در مزار مینشستند، وزیر میآمد و در صدر مجلس مینشست و قاضی و میزبان در دو طرفش مینشستند و خوانندگان به نوبت میخواندند و گروهی از شاعران ـغیر از شاعران خلیفهـ در مصیبت اهل بیت، مرثیه میسرودند. اگر وزیر رافضی بود، غلو میکردند و اگر سنّی بود، اعتدال را رعایت میکردند و این مراسم، تا سه ساعت ادامه داشت. آنگاه با رؤسای نمایندگان و سفیران، به کاخ دعوت میشدند و نیز وزیر بر مرکب، سوار میشد و در حالی که دستمالی کوچک [
بر گردن
] داشت، به خانهاش میرفت و قاضیالقضات و میزبان و همراهان آن دو هم وارد باب الذهب میشدند.
سکّوهای تالارها به جای قالی، با حصیر فرش شده و جایی که سکّو نداشت، نیمکت در کنار سکّوها قرار داده شده بود تا فرش سکّوها تکمیل شود. صاحبخانه در آنجا مینشست و قاضی و داعی هم در کنارش مینشستند و مردم بر حسب جایگاه اجتماعیشان به ترتیب مینشستند و خوانندگان و شاعران میخواندند و میسرودند و خوان اندوه، پهن میشد و در حدود هزار ظرف
عدس، نمکسودها، ترشیجات،
پنیر و شیر و
عسل و کلوچه و نان که رنگش با شاخه درخت خار دگرگون شده بود، بر آن میگذاشتند.» «ظهر که نزدیک میشد، صاحبخانه و میزبان، بر آستانه در میایستاد و مردم برای خوردن، وارد میشدند. قاضی و داعی هم میآمدند و صاحبخانه به نیابت از وزیر مینشست و آنها هم در کنار او مینشستند. کسانی هم بودند که برای خوردن حضور پیدا نمیکردند و کسی هم آنها را وادار به این کار نمیکرد. وقتی مردم از خوردن غذا فارغ میشدند، بههمان صورتی که برای عزا آمده بودند، سواره به منزلشان باز میگشتند و نوحهسرایان در آن روز در شهر قاهره میچرخیدند، و فروشندگان، مغازههایشان را تا عصر میبستند، و مردم، عصرگاهان، آنها را باز میکردند و فروشندگان به داد و ستد میپرداختند.
ابن تغری نیز در ادامه این گزارش افزوده است: این، رسم خلفای فاطمی در مصر از نفر اوّل آنها المعزّ لدیناللّه، تا نفر آخرینشان العاضد لدیناللّه بود.»
در این دولت، همچنین گاه بنا به دلایلی، عزاداری به تعطیلی کشانده میشد؛ امّا برپایی عزاداریها تا سقوط فاطمیان «العاضد در روز عاشورای سال ۵۶۷ درگذشت و با مرگ او، دولت فاطمیها در مصر منقرض شد.»
ادامه یافت.
با آمدن ایوبیان که تلاشی گسترده برای زدودن فرهنگ تشیع به کار بستند، «خلفای فاطمی در طول سال، عیدها و مراسمی داشتند. این مراسمها، عبارت بودند از: آیین آغازِ عام (عام به یک دوره زمانی گفته میشود که تابستان و زمستان کامل داشته باشد) و سنه (به سالی که بر اساس قرار، از روزی خاص شروع میشود و در همان روز به پایان میرسد، هر چند از نیمه تابستان و زمستان باشد)، روز عاشورا، تولّد
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله) و....
مردم، روز عاشورا را روز اندوه میدانستند و در آن، بازارها را تعطیل میکردند و بسا خوان بزرگی به نام سفره اندوه، پهن میکردند که تفصیلش در بخش مشهد حسینی گفته شد. از این روز، بسیار به مردم، صِله عطا میشد. تا زمانی که دولتهای ایّوبی حاکم بودند، روز عاشورا روز شادی بود و در آن، مردم به خانواده خود، بیشتر رسیدگی میکردند و غذاهای زیادی تهیّه میکردند و شیرینیجات میپختند و از ظرفهای نو استفاده میکردند، آرایش میکردند و به عادت شامیان ـکه حَجّاج در ایّام
عبدالملک بن مروان بر ایشان عید مقرّر کردـ، حمام میرفتند، تا با این کار، شیعیان
علی بن ابیطالب ـکرّم اللّه وجههـ را که روز عاشورا را ـکه حسین بن علی در آن کشته شدهـ روز اندوه و عزا میدانستند،
تحقیر و خوار کنند. ما آثار کارهای دولتهای ایّوبی را که عاشورا را روز شادی و دستودلبازی میدانستند، دیده بودیم.»
طبیعی بود که از اقامه عزا نیز جلوگیری شود. با این همه، در مناطق دور از مرکز (مانند: شام، حلب و شمال عراق)، شیعیان، حضور داشتند و از هر فرصتی برای فراز آوردن شعائر خود، از جمله برگزاری مجالس عزا، بهره میگرفتند. برای نمونه، هنگامی که سلطان ایوبی، برای سرکوبی حاکم حلب، به آن دیار لشکر کشید و حاکم، از مردمان یاری خواست، شیعیان، حضورشان را مشروط به اظهار شعائر، از جمله بانگ «حی علی خیرالعمل» در مسجد جامع کردند، که حاکم پذیرفت. «متن این نقل تاریخی، در پاورقی بخش بعد (قرن ششم هجری) آمده است»
حدیثنت، برگرفته از مقاله «رسمی شدن عزاداری محرّم» تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۹/۲۶.