• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

رابطه خود‌شناسی با خدا‌شناسی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: خود‌شناسی، خدا‌شناسی، قرآن.

پرسش: چگونه می‌توان از خود‌شناسی به خدا‌شناسی رسید؟



از قرآن کریم استفاده می‌شود که دو راه کلی برای شناخت خداوند وجود دارد.
۱. معرفت از طریق آیات آفاقی (عالم طبیعت)
۲. شناخت از راه آیات و نشانه‌های انفسی.

۱.۱ - شناخت از طریق آیات آفاقی

توضیح اینکه، سراسر عالم سرشار از آیات و نشانه‌های روشن کردگار کریم است. بدست آوردن معرفت راستین و صحیح این آیات، موجب درک عظمت پروردگار خواهد بود. این آیات و نشانه‌ها، یا در آفاق عالم پراکنده است که آیات آفاقی نامیده شده و یا در درون و باطن انسان است که به آن آیات انفسی گفته شده است. در راه تحصیل معرفت الهی، مطالعه آیات آفاقی ارزش والائی دارد.
[۱] مظاهری، حمید رضا، خودشناسی عرفانی، سیری در المیزان.
زیرا تمام عالم، آیات و نشانه‌های (الله) است و قرآن مجید، تفکّر در پدیده‌های آفرینش را بسیار توصیه و تاکید نموده است. چنانکه می‌فرماید: «ان فی خلق السموات و الارض و اختلاف اللیل و النهار لَایاتٍ لاولی الالباب؛ همانا در آفرینش آسمان‌ها و زمین و اختلاف شب و روز نشانه‌هایی برای دانشمندان است.»
اما با این همه سیر در آیات انفسی و نشانه‌های درونی، فایده و اهمیت بیشتری دارد. حضرت امیرالمؤمنین (علیه‌السّلام) می‌فرماید: «معرفة النفس انفع المعرفتین؛ از آن دو معرفت، معرفت نفس نافع تر است.»
حال سؤال اینست که سیر درونی و باطنی انسان چیست؟ جواب اینست که سیر انسان برای شناخت خود، از دو مرحله تشکیل می‌شود. ۱. شناخت اعضاء و جوارح که مربوط به جسم و امور مادی انسان است. انسان با‌اندیشه در وجود خود و عجایب خلقت خویش، به شناخت و علم و قدرت بی‌انتهای خداوند متعال دست می‌یابد. در ابتدا با دقت در اعضاء و اجزاء بسیار دقیق و ظریف فرد و سپس با تفکر در عملکرد و هماهنگی بین آنها، نشانه‌های عظمت پروردگار را در وجود خویش درک می‌کند. و با دیدن زیبایی‌های وجود خود، جمال و زیبائی بی‌انتهای آفریننده خود را مشاهده می‌کند. «لقد خلقنا الانسان فی احسن تقویم؛ ما انسان را در زیباترین صورت وجودی خلق کردیم.»

۱.۲ - شناخت از طریق آیات انفسی

در مرحله دوم، شناخت انسان به روح و روان خویشتن است. پس از شناخت بعد جسمانی، نوبت به معرفت روح و نفس، و مراتب و مراحل سیر در آن می‌رسد.
«سنریهم آیاتنا فی الافاق و فی انفسهم حتی یتبیّن انه الحق ؛ما آیات قدرت و حکمت خویش را در آفاق جهان و جان‌های بندگان هویدا و روشن می‌گردانیم، تا ظاهر و آشکار شود که خداوند بر حق است.»
اگر انسان سیر درونی در وجود خویش نماید و باطن روح را بشناسد، این معرفت و آگاهی درونی برای او بوجود می‌آید که پروردگار عالم حق است، آن‌هم شناختی که بسیار روشن و واضح است. خداوند متعال در قرآن انسان را به معرفت نفس، امر فرموده است.
«یا ایها الذین امنوا علیکم انفسکم؛، ‌ای کسانی که ایمان آورده‌اید، بر شما باد توجه به نفس خود.» در این آیه شریفه، در واقع به شناخت‌نفس و آگاهی از حقیقت آن، و اصلاح و مراقبت از آن، دستور داده است. زیرا انسان در این راه با شناخت توانائی‌ها و ابزار و امکانات روح در مرحله اول، و تهذیب و پاک کردن آن از خصلت‌ها و صفت‌های ناپسند در مرحله دوم، می‌تواند به خداوند متعال معرفت پیدا کند.
‌ای آینه جمال شاهی که توئی ••• و‌ ای مظهر اسرار الهی که توئی
بیرون ز تو نیست هر چه در عالم است ••• در خود بطلب هر آنچه خواهی که توئی
[۷] مظاهری، حمید رضا، خودشناسی عرفانی، ص۱۵، سیری در المیزان.

چگونگی این سیر درونی این‌گونه است که انسان با شناخت خود حقیقی (که خداست) و متمایز کردن آن از خودیّت کاذب خویش، سعی می‌کند، با عبادت و بندگی حق تعالی، پشت پا، به خود وهمی و خیالی خویش زده و با تصفیه نفس و روح، از غیر حق تعالی، پاک شود، تا معرفت شهودی حق در دل او طلوع کرده، و با دیدن فقر و نیاز و ذلت خویش، عظمت و جلال خداوند را در درون خویش مشاهده کند.

۱.۲.۱ - مرحله عملی و نطری

توضیح مطلب این که، سیر در نفس و روح انسان، دو گونه است. ۱. مرحله عملی ۲. مرحله نظری.
در مرحله عملی انسان با شناخت حقیقت وجودی خود، که روح اوست و تنزیه و تهذیب آن از آلودگی‌ها، آینه وجود خود را آماده تابش انوار معرفت الهی می‌نماید. زیرا آنچه که بین انسان و خدای متعال، فاصله ایجاد می‌کند، و باعث محجوب شدن انسان می‌شود، اعمال و اخلاق ناپسند اوست، امام سجاد (علیه‌السّلام) در دعا به خداوند عرض می‌کنند:
«و انَّکَ لا تَحتَجِبُ عَن خَلقِکَ الاّ اَن تحجُبَهُمُ الاَعمالُ دُونَکَ؛ همانا حجابی بین تو و خلق نیست، مگر اعمال ایشان، که بین آنها و تو، فاصله ایجاد می‌کند.»
انسان با کنار زدن حجاب‌ها و ظلمات از دل، زیبائی و جمال حق را مشاهده کرده، و به مقام یقین نائل می‌شود.
و اعبد ربّک حتی یاتیک الیقین، پروردگار خود را عبادت کن تا به یقین برسی. در این راه انسان، بسوی رهائی از خودیّت خیالی، و رسیدن به معرفت هر چه بیشتر نسبت به خداوند، پیش می‌رود، به گونه‌ای می‌شود که هر لحظه خود را فقیر و محتاج محض، نسبت به خداوند می‌یابد. و در این راه خود را و اعمال خویش را فقط برای رضایت او انجام می‌دهد. و این شناخت، البته معرفتی حضوری و شهودی است نه استدلالی و حصولی.
توضیح این که فرق بین علم حصولی و علم حضوری، آنست که علم و معرفت حصولی محتاج به استفاده از برهان و ترتیب قیاس بوده و پایداری معرفت حصولی به این مقدمات است.
[۱۰] مظاهری، حمید رضا، خودشناسی عرفانی، ص۱۳۴، سیری در المیزان.
ولی معرفت حضوری چنین نیست. چون مراد از آن، عارف شدن به نفس خود و نیروها و عوالم وجودی آن است و این علم، از قبیل مشاهده دل است. بعبارت دیگر وقتی انسان به مطالعه و سیر در نفس خود می‌پردازد، احتیاج خود را به پروردگارش می‌بیند و می‌فهمد که چگونه در تمامی مراحل وجود خود، نیازمند و محتاج به حضرت حق است و در باطن خویش می‌یابد که وجود او از خداوند است. البته این شهود در معرفت، در اثر بندگی و عبودیت حق تعالی حاصل می‌شود. اما در مرحله معرفت نظری انسان، اگر در نفس سیر کند، می‌تواند ظهور حق تعالی را در وجود خود مشاهده کند. «و نفخت فیه من روحی؛، در انسان از روح خود دمیدم.»
پس در حقیقت، روح انسان از جلوه‌های وجود بی‌انتهای خداست و انسان از خود هیچ ندارد، بلکه مرتبه‌ای از تجلی و ظهور حق است. برای نزدیک شدن این مطلب به ذهن، مثالی ذکر می‌شود. خورشید در این عالم، مرکز نور و حرارت است، وقتی که این نور، به هر جائی برسد، آنجا را روشن می‌کند؛ بعنوان مثال: نور از فضای بیرون منزل، وارد اطاق‌ها می‌شود و از آنجا به جاهای دیگر. در این صورت، نوری که وارد خانه می‌شود، پرتوی از نور خورشید است که در اطاق‌ها و جاهای دیگر ظاهر شده است.
اکنون در مطلب مورد بحث، آنچه که انسان از نفس خود دریافت می‌کند، یعنی (منِ) او، که حقیقت اوست و در همه لحظات وجودش آنرا احساس و مشاهده می‌کند.
[۱۲] مظاهری، حمید رضا، خودشناسی عرفانی، ص۲۰، سیری در المیزان.
این (خود) غیر بدن مادی است که در بند احکام و شرائط ماده است. انسان از این جهت که انسان است، چنین شعور و درکی از خود دارد، و نفس خود را وجداناً درک می‌کند. این انسان، که حقیقت او روح و نفس اوست، به تعبیر قرآن از روح خداست، یعنی جلوه حق تعالی است و پرتوی از وجود اوست. پس وقتی که انسان خود را درک می‌کند در واقع، نموداری از قدرت و عظمت الهی را مورد ادراک قرار می‌دهد. زیرا وجود او از حق است. پس در حقیقت توجه به (نفس) و سیر در آن، مشاهده جلوه‌ای از هنر‌نمائی و ظهور حق تعالی است. در نتیجه (مَن) در انسان بعنوان موجود مستقل وجود ندارد. بلکه (خرد) انسان از خداست و مشاهده روح و نفس، در حقیقت، شهود جلوه و کمالی از وجود بی‌انتهای حق است، در این صورت، انسان فقر و بی‌چاره‌گی خود و عظمت و علم بی‌پایان الهی را در وجود خود درک می‌کند.



۱. خود شناسی عرفانی (سیری در المیزان)، حمید رضا مظاهری سیف، انتشارات نشاط.
۲. طریق عرفان، استاد علامه طباطبائی، انتشارات کتابسرای اشراق.


۱. مظاهری، حمید رضا، خودشناسی عرفانی، سیری در المیزان.
۲. آل عمران/سوره۳، آیه۱۹۰.    
۳. طباطبایی، محمد حسین، تفسیر المیزان، ج۶، ص۱۷۵.    
۴. تین/سوره۹۵، آیه۴.    
۵. فصلت/سوره۴۱، آیه۵۳.    
۶. مائده/سوره۵، آیه۱۰۵.    
۷. مظاهری، حمید رضا، خودشناسی عرفانی، ص۱۵، سیری در المیزان.
۸. قمی، شیخ عباس، ص۱۸۷، دعای ابوحمزه ثمالی.    
۹. حجر/سوره۱۵، آیه۹۹.    
۱۰. مظاهری، حمید رضا، خودشناسی عرفانی، ص۱۳۴، سیری در المیزان.
۱۱. ص/سوره۳۸، آیه۷۲.    
۱۲. مظاهری، حمید رضا، خودشناسی عرفانی، ص۲۰، سیری در المیزان.



سایت‌اندیشه‌ قم، برگرفته از مقاله «رابطه خود‌شناسی با خدا‌شناس» تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۸.    



جعبه ابزار