خبر ضعیف
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حدیث،
متواتر، واحد، حدیث ضعیف.
پرسش: مراد از حدیث ضعیف چیست؟ آیا میتوانیم به
حدیث ضعیف تمسک کنیم؟ در چه مواردی میتوانیم به حدیث ضعیف
تمسک کنیم؟ لطفاً با مثال توضیح دهید؟
پاسخ: در میان علمای قدیم شیعه، یعنی تا قبل از احمد بن موسی بن طاووس حلی (قرن هفتم) معاصر محقق حلی و صاحب
کتاب «حل الاشکال فی معرفة الرجال» یک اصطلاح بیشتر رایج نبود و آن هم تقسیم حدیث به صحیح و غیر صحیح است؛ یعنی یا یک حدیث را قبول داشته و در کتابهایشان وارد میکردند و یا آنکه قبول نداشته و ردّمیکردند. حدیث در اصطلاح متأخران به صحیح، حسن، موثق و ضعیف تقسیم میشود. حدیثی که شرایط حدیث صحیح یا حسن یا موثق را نداشته باشد، ضعیف شمرده میشود. مشخصات انواع حدیث در پاسخ تفصیلی آمده است.
فقها با شرایطی که در برخی از احادیث ضعیف وجود دارد، آنها را قبول کردهاند؛ از جمله آنکه در طول تاریخ، اگر فقها به مضمون روایت و حدیثی عمل کرده باشند، میتوان به آن حدیث
عمل کرد؛ از این قاعده بهعنوان
شهرت عملی یاد میشود.
حدیث بعد از
قرآن کریم ، بهعنوان دومین منبع دینی شناخته میشود. در میان علمای قدیم
شیعه ، یعنی تا قبل از احمد بن موسی بن طاووس حلی (قرن هفتم) معاصر محقق حلی و صاحب کتاب «حل الاشکال فی معرفة الرجال» یک اصطلاح بیشتر رایج نبود و آن هم تقسیم حدیث به صحیح و غیر صحیح است؛
یعنی یا یک حدیث را قبول داشته و در کتابهایشان وارد میکردند و یا آنکه قبول نداشته و رد میکردند. پس اصطلاح صحیح و غیر صحیح در نزد آنان به معنای قبول و یا عدم قبول یک روایت بود، نه بهعنوان یک تقسیم چند درجهای برای
احادیث ؛ لذا در کتابهایی مانند «کافی» و «من لا یحضره الفقیه» اثر شیخ کلینی (ره) و شیخ صدوق (ره)، نویسندگانشان بیان میکنند که احادیث مورد قبولشان را که
حجت بین خود و خداوند است، جمعآوری نمودهاند.
حدیث، کلامی است که بیانگر قول، فعل یا تقریر و تأیید
معصوم است،
و از دو قسمت متن و سند تشکیل شده است.
متن حدیث، متنی است که بیانگر کلام، فعل یا
تقریر معصوم ـ علیهالسلام ـ باشد.
سند حدیث آن چیزی است که به مرور زمان ایجاد میشود؛ زیرا محدثان و
راویان، احادیث را برای یکدیگر نقل میکردند، نقل این افراد موجب پدید آمدن ضلع دیگری برای حدیث بهعنوان سند شد؛ مثلاً وقتی به
کتاب کافی نگاه میکنیم، در روایتی چنین آمده است: محمد بن یعقوب از علی بن ابراهیم از پدرش از نوفلی از سکونی و او از
امام صادق ـ علیهالسلام ـ روایت میکند که حضرت فرمود:.... به این قسمت از حدیث که اسامی راویان حدیث است و در واقع جزو تعریف اصطلاحی حدیث نیست، بلکه از لوازم حدیث میباشد، سند گفته میشود.
تقسیمات حدیث براساس دو محور است: محور اول، سند و محور دوم، براساس متن حدیث، یعنی برخی از تقسیمات مرتبط با سند و برخی مرتبط با متن
حدیث است. البته برخی تقسیمات سندی، اثر مستقیمتری در ارزشیابی متن حدیث دارند؛ مانند تقسیم حدیث به صحیح، حسن، موثّق و
ضعیف که اگرچه براساس راویان حدیث است، اما احیاناً به مجموعه حدیث (متن و سند) اطلاق میشود.
حدیث از جهت سندی بر دو قسم خبر
متواتر و خبر واحد است.
متواتر به حدیثی گفته میشود که تعداد زیادی آن را نقل کردهاند؛ بهطوری که بسیار بعید است بر کذب و
دروغ با هم تبانی کرده باشند.
البته حدیث متواتر به دو قسمت متواتر لفظی و متواتر معنوی تقسیم میشود.
واحد به خبری گفته میشود که به حد تواتر نرسیده است؛ حال چه راویان آن یک نفر باشند یا چند نفر.
بحث اصلی ما دربارهٔ سند حدیث و آن هم سند خبر واحد است که تقسیمات گوناگون و احیاناً متداخلی برای آن ذکر شده است.
اهل سنت این تقسیمات را بسیار پر و بال داده و به آن افزودهاند؛ اما در حدیث شیعه این تقسیمات اینگونه نیست که در اینجا به برخی موارد اشاره میشود.
خبر واحد دارای تقسیمات زیر است:
خبر مرسل به خبری گفته میشود که برخی از راویان در سلسله
سند نیامده باشند و به اصطلاح، سند ما تا
معصوم ـ علیهالسلام ـ بهخاطر نبودن برخی از راویان، قطع شده است.
گاهی در این سند، یک و گاهی چند راوی ذکر نشده است. البته اگر راویان حدیث به طریقی شناخته شده باشند و فقط در حدیث ذکر نشدهاند؛ مانند آنچه در کتاب «من لا یحضره الفقیه» و کتابهای «تهذیب و استبصار» وجود دارد که در آخر کتاب سلسله راویان را ذکر کردهاند. در چنین روشی، سند از ارسال خارج شده و مسند میشود.
خبر مسند به خبری گفته میشود که تمام راویان سلسه سند ذکر شدهاند؛
مانند این روایت:عَلِیُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِیَادٍ عَنِ ابْنِ أَبِی نَصْرٍ عَنِ ابْنِ بُکَیْرٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ـ علیهالسلام ـ ...
خبر مسند دارای تقسیماتی است:
به اعتبار وجود اسم معصوم علیهالسلام ـ در سند یا عدم آن؛ بر «مضمر» و «مصرح» تقسیم میشود.
مضمر، جایی است که راویِ متصل به معصوم ـ علیهالسلام، اسم
امام را صراحتاً بیان نکرده و به آوردن ضمیر بسنده میکند و میگوید:«سألته» یا «قال» یا «عنه»؛ به این معنا که، «از او پرسیدم» یا «گفت» یا «از امام» و از این تعابیر که نام معصوم نیامده است؛
مانند:الْحُسَیْنُ بْنُ سَعِیدٍ عَنِ الْحَسَنِ عَنْ زُرْعَةَ عَنْ سَمَاعَةَ قَالَ سَأَلْتُهُ عَنْ رَجُلٍ أَدْخَلَ....
به روایاتی که اسم معصوم در آن تصریح شده است، مصرح میگویند، که اکثر روایات ما چنین است؛ مانند: مُحَمَّدُ بْنُ یَحْیَی عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنِ الْحَجَّالِ عَنْ ثَعْلَبَةَ بْنِ مَیْمُونٍ عَنْ مَعْمَرِ بْنِ عُمَرَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیهالسلام.
به اعتبار تعداد راویان به مستفیض و
مشهور تقسیم میشوند.
مستفیض، به حدیثی گفته میشود که راویان آن در هر طبقه بیش از دو تن یا به قولی زیادتر از سه نفر باشد، ولی به اندازه حدیث متواتر نرسیده باشد (یعنی بیش از یک نفر و کمتر از حد تواتر).
در تعریف حدیث مشهور، اختلاف نظر شده است، برخی بین این نوع از حدیث و مستفیض فرقی نگذاشتهاند و عدهای در فرق مشهور با مستفیض گفتهاند، در مشهور لازم نیست که تعداد راویان در هر طبقه به تعداد مستفیض باشد و چهبسا امکان دارد در طبقهای فقط یک نفر حدیث را
نقل کرده باشد، اگر چه در طبقات دیگر چندین نفر نقل کردهاند؛ برای نمونه میگویند: حدیث «إنما الأعمال بالنیات» که در طبقه اول، یک نفر آن را روایت کرده است، به عبارت دیگر، تنها یک نفر این روایت را از معصوم ـ علیهالسلام ـ بهطور مستقیم و بیواسطه نقل کرده و اگرچه در رتبههای بعد کسانی که آن را نقل کردهاند، زیادتر شدهاند.
کسانی که در سلسله سند واقع شدهاند همگی دارای صفات مشترک و شبیه به هم نیستند، برخی از آنان
شیعه امامیاند و برخی از دیگر فرقههای شیعه یا
اهل سنت هستند؛ از طرفی عدهای انسان]] های ثقه و مورد اطمینان و برخی انسانهای کذّاب و دروغگو، برخی دیگر انسانهای کمحافظه و برخی دارای حافظۀ قوی، و....
به علت همین تفاوتها که در راویان
حدیث وجود دارد، احادیثی که نقل شده به چندین دسته تقسیم میشود.
صحیح، یعنی حدیثی که سند آن تا معصوم ـ علیهالسلام ـ متصل باشد و تمام راویان در سند و در تمام طبقات، شیعۀ
امامی و عادل باشند.
حسن، روایتی است که در سند آن تا
معصوم ـ علیهالسلام ـ راوی امامی و ممدوح (بدون تصریح بر عدالتش) وجود دارد.
موثق، به روایتی گفته میشود که در سند آن راویانی وجود دارند که هرچند انسانهای
موثق و مورد اعتمادی هستند (در حدیث و نقل آن مورد اعتمادند) ولی دارای
فساد عقیدهاند؛ مانند واقفیه، فطحیه و.. به چنین حدیثی احیاناً قوی هم گفته میشود.
ضعیف، یعنی روایتی که دارای هیچ کدام از صفات راویان انواع سهگانه گذشته نیست.
خبر ضعیف نیز به دو قسمت مقبول و مردود تقسیم میشود.
خبر ضعیف مقبول، حدیثی است که
فقها و محدثان در عین ضعفش، آن را پذیرفتهاند و به محتوای آن
عمل میکنند و احیاناً بهصورت اختصار به آن «مقبوله» گفته میشود؛ مانند مقبولهٔ عمر بن حنظله که در سند این روایت آمده است: مُحَمَّدُ بْنُ یَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ یَحْیَی عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَیْنِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عِیسَی عَنْ صَفْوَانَ بْنِ یَحْیَی عَنْ دَاوُدَ بْنِ الْحُصَیْنِ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ـ علیهالسلام ـ عَنْ رَجُلَیْنِ مِنْ أَصْحَابِنَا....
در این روایت، محمد بن عیسی و داود را برخی ضعیف شمردهاند و از طرفی برای عمر بن حنظله نیز مدح یا مذمتی نرسیده است،
ولی این روایت از طرف فقها مورد قبول واقع شده است.
خبر ضعیف مردود، خبر ضعیفی است که از طرف
علما رد شده و عمل به آن را جایز ندانستهاند.
با توضیحاتی که داده شد، بهخوبی روشن میشود که با توجه به شرایطی میتوان به خبر ضعیف عمل کرد؛ همانطور که فقها به خبر ضعیف مقبول عمل میکنند.
علاوه بر این، در کتابهای فقهی استدلالی عباراتی است مبنی بر اینکه ضعف خبر با عمل
اصحاب جبران میشود یا گفته شده است:«شهرت، ضعف روایت را جبران میکند».
منظور از شهرت در این فقرات، شهرت عملی است. در شهرت عملی، فقها بر طبق روایتی که دارای مشکلاتی از جمله
ضعف سند است، عمل کردهاند تا اینکه عمل به این روایت بین فقها مشهور شده است.
بنابراین به خبر ضعیف مقبول و
خبر ضعیف مُنجَبر میتوان عمل کرد.
پایگاه اسلام کوئست.