حدیث سد ابواب مسجد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حدیث سد ابواب مسجد.
پرسش:حدیث سد ابواب
مسجد چه حدیثی است و میزان اعتبار آن چقدر است؟
پاسخ:
سفر
هجرت از
مکه به
مدینه روز جمعه دوازدهم ربیعالاول سال سیزدهم بعثت (۶۲۲ ق) به پایان رسید و رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بعد از ظهر آن روز از «
قبا» ـ در حومه شهر ـ وارد مدینه گردید.
مرکب او (ناقه قصوی) در محله بنیظمالک بن النجار در زمینی متعلق به دو کودک
یتیم به نام سهل و سهیل متوقف شد و زانو بر زمین زد. آن حضرت از
شتر به زیر آمد و دستور داد مسجد مدینه را در آن محل بنا کنند. خود او در همان نزدیکی در خانه ابوایوب انصاری ـ در حجره فوقانی ـ منزل گرفت و مدت یازده ماه که کار ساختمان
مسجد ادامه داشت، در همان محل باقی ماند.
نقشه مجتمع مسجد و خانههای اطراف آن را
پیغمبر شخصاً طرح کرد. زمین مسجد را از قیم آن دو یتیم به مبلغ ده مثقال
طلا خریداری کرد و به ابوبکر خزانهدار خود دستور پرداخت آن وجه را صادر نمود. مقرر شد پی دیوارها با سنگ و گل و دیوارها با خشت و گل ساخته شود. پس دیوارها به عمق سه گز (ذراع، ارش) و
ارتفاع آنها پنج و به قولی هفت گز بود که به بلندی قامت انسان میرسید.
به روایت ابن شهاب زهری،
مسلمانا ن سنگ از سنگستانهای اطراف مدینه میآوردند و در زمین مسجد خشت میزدند. رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ مانند سایر صحابه سنگ میکشید و گلکاری میکرد. برای حفظ نمازگزاران از تابش
آفتاب و ریزش باران ستونهایی از تنه
نخل برافراشتند و محوطه مسجد را با شاخ و برگ
خرما پوشاندند. تا رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ زنده بود، اجازه نداد روی مسجد سقف خشت و گلی بگذارند. در انتهای شمالی مسجد خیمه بزرگی برافراشتند که قبله را به سمت صخره
بیتالمقدس نشان میداد. بعد از تغییر
قبله به سمت
کعبه آن خیمه محل سکونت
مهاجران فقیر (
اصحاب صفه) گردید.
بنای مسجد و ضمایم آن از ربیعالاول تا
صفر سال بعد، حدود یازده ماه به طول انجامید؛ ولی مسلمانان نمازهای خود را پیوسته به
جماعت در آن محل میگزاردند.
مقصوره مسجد ده هزار گز
مساحت داشت. سه دروازه (باب) برای آن ساخته شد که با تکههای سنگ ازارهبندی شده بود. یکی از آنها به رفتوآمد رسولالله (ص) و اهلبیت اختصاص داشت و آن را باب
جبرئیل گفتند. محل و نام این دروازه تا امروز حفظ شده است. دیگری باب الرحمة و سومی بینام بود و این دروازه سوم راهرو همگان از بنده و
آزاد و
مسلمان و
کافر بود. در مسجد هیچ فرش و اثاثی نبود و کف آن را با سنگریزه فرش کرده بودند.
منبر هم نداشت و رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ برای القای
خطبه به یکی از ستونهای مسجد تکیه میداد.
نخستین منبر برای مسجد مدینه در سال هفتم یا هشتم هجری شبیه منبر کلیساهای شام ساخته شد و سازنده آنها مردی به نام تمیمداری بود.
برای رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و علی ـ علیهالسلام ـ و بعضی
مهاجرین اطاقهای کوچکی با سقف کوتاه در کنار مسجد ساختند که در آنها به داخل مسجد گشوده میشد. سقف اطاقها آنقدر کوتاه بود که دست یک طفل نوبلوغ به آن میرسید، سبک
معماری آنها هم مانند شبستان مسجد بود؛ یعنی ستونهایی از تنه نخل برافراشته، روی آنها را با شاخ و برگ خرما پوشانده بودند. اطاقها یک دری و بدون چفت و کوبه و یراق بود.
حجره عایشه که رسول بعد از
رحلت در آن مدفون گردید و حجره علی و فاطمه در سمت شرقی مسجد بود. برای هر همسر تازه که به خانه پیغمبر میآمد، حجره تازهای به همان اسلوب در ردیف حجره عایشه بنا میگردید. مسجد مدینه حیاط مستقل و
وضوخانه نداشت و اهالی مدینه برای قضای
حاجت به خارج شهر میرفتند. تمام مسجد هم سرپوشیده نبود.
بعد از آنکه ساختمان مسجد تمام شد، پیغمبر از خانه ابوایوب به خانه خود منتقل گردید. علی بن ابیطالب ـ علیهالسلام ـ و ابوبکر و عمر و نیز عباس و حمزه عموهای پیغمبر در خانههای خود مستقر گردیدند و از راه مسجد رفتوآمد میکردند. لیکن رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ میخواست با همسر بسیار جوان خود عایشه
زفاف کند و
ازدواج فاطمه دختر آن حضرت با علی ـ علیهالسلام ـ نیز قریب الوقوع بود و رفتوآمد
صحابه از داخل مسجد مانع از آن بود که اهلبیت بعد از نماز فراغتی داشته باشند. از این سبب دستور رسید که همه صحابه حتی عموها درهای خود را که به مسجد بازمیشد، ببندند و از راه دیگر رفتوآمد کنند و برای نماز از درهای مسجد وارد آن گردند.
انحصاراً به علی مرتضی که از کودکی در کنار رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به سر میبرد، اجازه داده شد در خانهاش را به مسجد باز نگاه دارد و هر کار که در مسجد بر رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ حلال است، بر وی نیز
حلال باشد. این امتیاز به بعض صحابه از جمله عموهای پیغمبر گران آمد و کار به گلهگزاری رسید؛ ولی رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ قاطعانه ابلاغ فرمود که این دستور به موجب
وحی الهی است و علی به حکم خدای این مزیت را حاصل کرده است. ازاینرو
اصحاب ساکت شدند و سخن کوتاه گشت و درهایی که به داخل مسجد بازمیشد، مسدود گردید. در اینباره احادیث بسیار از طریق
شیعه و سنی روایت شده که به نام احادیث سد ابواب معروف است و بعضی از آنها ذیلاً نقل میشود:
محمد عیسی ترمذی در جامع صحیح
حدیثی از عبدالله بن عباس به این شرح روایت کرده است: «ان رسولالله ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ امر بسد الابواب الا باب علی»؛ یعنی رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ امر فرمود: همه درها را که به مسجد باز میشد، ببندند؛ مگر در خانه علی را؛
حاکم نیشابوری در
المستدرک الصحیحین
به سند خود از ابوهریره و او از
عمر بن الخطاب چنین روایت کرده است: «ثلاث خصال لان تکون لی خصلة منها احب الی من ان اعطی حمر النعم. قیل و ما هی یا امیرالمؤمنین؟ قال تزوجه فاطمة بنت رسولالله ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ و سکناه المسجد مع رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ یحل له فیه ما یحل له و الرایة یوم خیبر»؛ یعنی
عمر میگفت: به
علی بن ابیطالب سه فضیلت عطا شده که اگر یکی از آنها نصیب من میشد، آن را از شتران سرخ موی (ثروت بسیار) دوستتر میداشتم. بدو گفتند: آن سه فضیلت کدام است ای
امیرالمؤمنین؟ گفت: همسری او با فاطمه دختر رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و
سکونت او در
مسجد با رسولالله که هرچه در آنجا به پیغمبر حلال بود، بر علی نیز حلال بود و علمداری او در
روز خیبر. حاکم نیشابوری نیز همچون ترمذی مانند این حدیث را صحیح دانسته است. همین حدیث را متقی هندی در کنزالعمال فی سنن الاقوال و الافعال
به روایت ابن ابیشبیه از امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ و ابن حجر هیثمی در الصواعق المحرقه به روایت از ابویعلی و محب طبری در الریاض النضرة
ثبت کردهاند؛
احمد بن علی نسائی در خصائص امیرالمؤمنین علی بن ابیطالب
از بشار بن بندار بصری و او از محمد بن جعفر و او از عوف و عوف از میمون ابیعبدالله و او از زید بن ارقم چنین روایت کرده است: «کان لنفر من اصحاب رسولالله ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ ابواب شارعة فی المسجد. فقال رسولالله ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ یوماً: سدوا هذه الابواب الا باب علی. فتکلم فی ذلک الناس. فقام رسولالله ـ صلیاللهعلیهوسلم ـ فحمد الله و اثنی علیه ثم قال: اما بعد فانی امرت بسد هذه الابواب غیر باب علی و قال فیه قائلکم والله ما سددته و لا فتحته و لکنی امرت فاتبعته»؛ یعنی در خانه چند نفر از
اصحاب رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به مسجد باز میشد (و از آن رفتوآمد میکردند) روزی
پیغمبر امر کرد و جز در خانه علی همه آن درها را مسدود کنند. پس مردم در اینباره حرفها زدند. ازاینرو رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ برخاست و بعد از حمد و ثنای الهی فرمود: به من امر شده است همه این درها را غیر از در خانه علی ببندم. در اینباره بعض شما حرفهایی زدهاید. به خدا سوگند که من هیچ دری را مسدود نکردم و هیچ دری را نگشودم. لیکن به من امری شد و از آن
پیروی کردم. همین حدیث را احمد بن محمد بن حنبل در مسند
، حافظ گنجی در کفایة الطالب
ابن حجر عسقلانی در فتح الباری
و همین مؤلف در عمدة القاری
، و امینی در الغدیر
نیز روایت کردهاند؛
علی متقی هندی در کتاب کنزالعمال
حدیث ذیل را به روایت ابوبکر بزاز از امیرالمؤمنین نقل کرده است: «اخذ رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بیدی فقال: ان موسی سأل ربه ان یطهر مسجده بهارون و انی سألت ربی ان یطهر مسجدی بک و بذریتک. ثم ارسل الی ابیبکر ان سد بابک. فاسترجع ثم قال سمعا و طاعة فسد بابه. ثم ارسل الی عمر ثم ارسل الی العباس بمثل ذلک. ثم قال رسولالله ما انا سددت ابوابکم و فتحت باب علی و لکن الله فتح باب علی و سد ابوابکم»؛ یعنی رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ دست مرا گرفت و گفت: همانا
موسی از خدای خود مسئلت نمود که مسجدش را به وجود هارون پاک سازد. من نیز از خدای خود خواستم مسجدم را به وجود تو و ذریه تو پاک بدارد. پس به
ابوبکر پیغام فرستاد که در خانهات را (که به مسجد باز میشود) مسدود کن. او گفت: انا لله و انا الیه راجعون. سپس گفت: سمعا و طاعة و در خانه خود را مسدود نمود. بعد همین پیغام را برای
عمر و
عباس فرستاد. آنگاه فرمود: این من نیستم که در خانههای شما را بستم و در خانه علی را گشودم. این خداوند است که در علی را بگشود. و درهای شما را مسدود ساخت. این حدیث را ابن حجر هیثمی در مجمع الزوائد
نیز به همان سند از بزاز روایت کرده است؛
علامه امینی در الغدیر
بیست و سه صورت از حدیث سد ابواب را به طرق و اسناد مختلف از راویان موثق نقل نموده و دلایل
صحت و اعتبار آن را شرح داده است؛ از جمله آنها حدیث ذیل است که حارث بن مالک از سعد بن ابیوقاص روایت کرده و امام نسائی در خصائص
نیز ثبت کرده است. متن حدیث چنین است: «... اتیت مکة فلقیت سعد بن ابی وقاص فقلت: هل سمت لعلی بن ابیطالب منقبة؟ قال: کنا مع رسولالله فنودی فینا لیلة: لیخرج من فی المسجد الا آل رسولالله. فلما اصبح اتاه عمه فقال: یا رسولالله: اخرجت اصحابک و اعمامک و اسکنت هذا الغلام؟ فقال رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ: ما انا امرت بأخراجکم و لا باسکان هذا الغلام. ان الله امر به»؛ یعنی حارث بن مالک گفت: به
مکه رفتم و در آنجا سعد بن ابیوقاص را ملاقات نمودم. او را گفتم: آیا منقبتی برای علی شنیدهای؟ گفت: ما با رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بودیم. پس شبی به ما
ابلاغ شد که هر کس در مسجد به سر میبرد ـ غیر از آل رسولالله صلیاللهعلیهوآله ـ باید که بیرون رود. چون صبح شد، عباس عم پیغمبر نزد او آمد و گفت: ای رسول خدا! همه اصحاب و اعمامت را بیرون کردی و این پسر را در مسجد جای دادی؟ رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمود: من نیستم که امر به اخراج شما و اسکان این پسر دادهام. خدای این امر را صادر نموده است.
در عهد رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و
خلافت ابوبکر مسجد مدینه و خانههای اطراف آن بهصورت اصلی باقی ماند. در عهد
خلافت عمر به سال هفدهم هجری سه در دیگر برای آن ساخته شد و محوطه مسجد توسعه یافت. در عهد
عثمان مسجد بازسازی شد و طول و عرض مقصوره آن به صد و پنجاه گز بالغ شد. دیوارها و ستونهای مسجد را با
سنگ تراشیده، ساختند و سقفی از چوب ساج بر آن بنا نمودند و طاق مسجد را گچکاری کردند. این بازسازی از ربیعالاول ۲۹ تا ۳۰ ق به
طول انجامید.
در عهد ولید بن عبدالملک (۴۸ـ ۹۶ ق) بار دیگر مسجد مدینه نوسازی شد و طولش را از جلو دویست گز و از عقب صد و هشتاد گز قرار دادند. در این نوسازی خانههای رسولالله ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و
امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ جزء مسجد گردید.
خلفای عباسی و عثمانی هم در تزیین و عمران
مسجد مدینه کوشیدند و
قبه خضراء و منارههای باشکوه برای آن ساختند.
آخرین و کاملترین توسعه و تعمیر در عهد
دولت سعودی صورت گرفته و با مرمرکاری و کاشیکاریهای فاخر و حجاریها و موزاییکسازیهای ممتاز این مسجد را بعد از
مسجدالحرام بهصورت مجللترین و وسیعترین مسجد جهان درآوردهاند.
منبع:دایرة المعارف تشیع، ج ۶، ص ۱۷۲.
پایگاه حدیث نت.