• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

جریان سلطان قیس هندی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: امام حسین علیه‌السلام، سلطان قیس هندی، حضرت رقیه سلام‌الله‌علیها، حضرت سکینه سلام‌الله‌علیها.
پرسش: چرا امام حسین ـ علیه‌السلام ـ در روز عاشورا به کمک پادشاه هندوستان رفت، ولی وقتی حضرت رقیه جلوی اسب حضرت را گرفتند، متوجه دخترش نشدند و چرا امام فاصله هندوستان تا کربلا را متوجه شدند، ولی در یک قدمی خود متوجه دخترش نشدند؟
پاسخ: در صحت و سقم یک مطلب تاریخی باید به منابع معتبر رجوع کنیم و آنچه در سؤال آمده است و آن جریانات در کتب معتبر نقل نشده است و هیچ‌کدام سند معتبری ندارد.



جریان سلطان قیس هندی در برخی کتب که حدود ۲۰۰ سال پیش تالیف شده‌اند آمده است و معلوم نیست آنها از کجا نقل می‌کنند و خلاصه آن جریان این است که سلطان قیس در مملکتی از ممالک هندوستان سلطنت داشت، روز عاشورا دلش گرفت و غمگین شد؛ برای رفع غم به شکار رفت؛ آهویی دید، دنبال آهو رفت و تنها شد و آهو غیب شد و شیری به او حمله کرد، او متوسل به امام حسین ـ ‌علیه‌السلام ـ شد. امام ـ علیه‌السلام ـ از کربلا با حال تشنگی و بدن زخمی به کمک او آمد، شیر صورت بر قدم حضرت گذاشت و گریه کرد و رفت. سلطان قیس چون حال حضرت را دید، تقاضای یاری حضرت را کردند. حضرت فرمودند: انا قتیل العبرات و قبول نکردند و خاکی به او داد و فرمود: هر وقت این خاک به خون تبدیل شد، برای من عزاداری کن.
این جریان به‌طور مفصل در کتاب مرقاة الایقان مرحوم گنجوی
[۱] مجتهدزاده گنجوی، سیدمحمدباقر، مرقاة الیقان، چاپ ۱۳۷۲ قمری، ج اول، مجلس هفدهم، ص ۸۲.
آمده است و کاتب این کتاب را در سال ۱۳۵۲ قمری به اتمام رسانده و سال ۱۳۷۲ قمری چاپ شده است و ایشان مدرک این جریان را نقل نکرده‌اند.
و در کتاب طوفان البکاء جوهری که در سال ۱۲۵۰ قمری تألیف شده، این جریان به‌طور خلاصه ذکر شده؛ ایشان هم سند این مطلب را نقل نکرده و می‌نویسد: از کتب معتبره وارد شده.
[۲] جوهری، طوفان البکاء، تهران، چاپ دارالخلاقه، سال ۱۳۰۴ قمری.
و در کتاب مجالس المتقین محمدتقی بن محمد البرغانی القزوینی اشاره‌ای به این جریان شده است و سند ذکر نشده است که این کتاب هم در سال ۱۲۸۵ قمری تألیف شده و همچنین در برخی کتب دیگر از این قبیل نقل شده است.


جریان سلطان قیس به دو دلیل مردود است:

۲.۱ - دلیل اول

یکی اینکه مدرک معتبری ندارد؛ چون این کتاب‌ها حدود ۲۰۰ سال پیش نوشته شده و مدرک را نقل نکرده‌اند و فاصله آن با اصل واقعه خیلی زیاد است.

۲.۲ - دلیل دوم

اینکه کشور هندوستان در زمان حکوم ت ولی بن عبدالملک فتح شدهو ولید بن عبدالملک در سال ۸۶ هجری به حکومت رسیده
[۴] قمی، عباس، تتحه المنتهی، قم، ناشر انتشارات داوری، چاپخانه علمیه، چاپ چهارم،۱۴۱۷، ص۱۰۵.
چگونه در سال ۶۱ هجری یکی از حاکمان هندوستان شیعه بودند، درحالی‌که حتی در آن زمان غالب مردم ایران هم سنی بودند.
احتمال دارد این جریان مکاشفه‌ای باشد که در روز عاشورا غیر از روز عاشورای سال ۶۱ و در قرون اخیر اتفاق افتاده باشد.
اما داستان حضرت رقیه ـ سلام‌الله‌علیها ـ باید گفت: چنین جریانی که امام حسین ـ علیه‌السلام ـ هنگام وداع متوجه حضرت رقیه نباشند و ایشان را نبینند و بعداً متوجه شوند در هیچ‌جا نقل نشده؛ ما برخی از این مطالب را که هنگام وداع در برخی کتب نقل شده را با صرف نظر از معتبر بودن یا نبودن مدرک آن نقل می‌کنیم. با توجه به اینکه در وداع با حضرت سکینه هم چنین مطلبی نیامده است.


الف ـ «فجائت سکینه ابنته حاسرة...»؛ سکینه آمد دامن پدر را گرفت... «اما توقف حتی ازود من نظری الیک»؛ صبر کن تا توشه از جمالت بردارم... دست و پای پدر را بوسید... و حضرت از اسب پیاده شد و ایشان را در آغوش گرفت.
[۵] ریاض القدس، چاپ رمضان مبارک، ۱۳۲۳، ج ۲، ص ۱۴۲، به اعانت میرزا عباس‌خان معاون السلطان.

ب ـ ریاض القدس نقل می‌کند: حضرت دختر سه ساله داشت، درب خیمه نشسته بود و تماشای وداع حضرت می‌کرد.... دامن پدر را گرفت و خواهر خود سکینه را به کمک خواست... حضرت او را برداشت و بغل گرفت و صورتش را بوسید.
[۶] ریاض القدس، چاپ رمضان مبارک، ۱۳۲۳، ج ۲، ص ۱۵۶.

ج ـ صدا زد «یا ابتاه اصبر حتی اودعک»؛ دید دخترش سکینه است که پیش آمده، عنان اسب را گرفته و می‌گوید: پدر صبر کن.
[۷] ملبوبی، الوقایع و الحوادث، نشر دین و دانش، چاپ علمیه قم، ج ۳، ص ۱۹۱.

د ـ فاطمه صغری از خیمه‌گاه بیرون دوید، عنان ذوالجناح را گرفت، «و هی تبکی...»؛ حضرت از شنیدن این کلام گریست.
[۸] روضه‌خان تبریزی، ملاجعفر، بحر المصائب، تالیف ۱۳۸۲، ج ۳، ص ۷۷.

ه ـ «ودعها (حضرت زینب) و مضی و اذا یسمع من خلفه صوتا ضعیفا و منادیاً ینادی فالتفت فاذا بسکینه...»؛ وقتی امام ـ علیه‌السلام ـ با حضرت زینب وداع کرد و حرکت کرد، صدای ضعیفی از پشت سر شنید و نگاه کرد، دید سکینه است.
[۹] روضه‌خان تبریزی، ملاجعفر، بحر المصائب، تألیف ۱۳۸۲، ج ۳، ص ۷۸.



۱. مجتهدزاده گنجوی، سیدمحمدباقر، مرقاة الیقان، چاپ ۱۳۷۲ قمری، ج اول، مجلس هفدهم، ص ۸۲.
۲. جوهری، طوفان البکاء، تهران، چاپ دارالخلاقه، سال ۱۳۰۴ قمری.
۳. یاقوت، معجم البلدان، ناشر داراحیاء التراث العربی، ج ۵، ص ۲۲۸.    
۴. قمی، عباس، تتحه المنتهی، قم، ناشر انتشارات داوری، چاپخانه علمیه، چاپ چهارم،۱۴۱۷، ص۱۰۵.
۵. ریاض القدس، چاپ رمضان مبارک، ۱۳۲۳، ج ۲، ص ۱۴۲، به اعانت میرزا عباس‌خان معاون السلطان.
۶. ریاض القدس، چاپ رمضان مبارک، ۱۳۲۳، ج ۲، ص ۱۵۶.
۷. ملبوبی، الوقایع و الحوادث، نشر دین و دانش، چاپ علمیه قم، ج ۳، ص ۱۹۱.
۸. روضه‌خان تبریزی، ملاجعفر، بحر المصائب، تالیف ۱۳۸۲، ج ۳، ص ۷۷.
۹. روضه‌خان تبریزی، ملاجعفر، بحر المصائب، تألیف ۱۳۸۲، ج ۳، ص ۷۸.



سایت اندیشه قم    







جعبه ابزار