توسل به اهل بیت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: توسل، توسل به اهل بیت، شفاعت، تبرک، توسل به اولیای الهی.
پرسش: آیا متوسل شدن به ائمه اطهار ـ عليهمالسلام ـ برای رفع حاجت و مانند آن به نوعی به اصطلاح عامیانه «پارتیبازی» محسوب نمیشود؟ و اصولاً چرا باید به آنها متوسل شد؟
پاسخ: توسل در لغت یعنی تقرب به چیزی بهوسیله عملی. آنچه را در توسل به اولیای خدا باید در نظر داشت، این است که توسل برای تقرب به خداوند است و توسل به اولیای الاهی هیچ منافاتی با صحبت کردن با خدا بدون واسطه ندارد؛ یعنی انسان از دو راه میتواند با
پروردگار و خالق خود ارتباط برقرار کند: ۱. باواسطه قرار دادن اولیای خداوند؛ ۲. بدون واسطه.
بدون شک، تقرب به خداوند بهوسیله اولیایش که مورد
محبت اویند، چهبسا آسانتر باشد و باعث شود
انسان راحتتر به بارگاه قرب الهی برسد.
در نتیجه از آنجایی که
خداوند برای ارتباط بندگان با خود، توصیه به
اختیار نمودن وسیله و واسطه نموده است، این امر یعنی توسل، سوء استفاده از واسطه و یا بهکار گیری رابطه بهجای ضابطه و به تعبیر شما پارتیبازی محسوب نمیشود؛ بلکه
توسل، راه و طریق ویژهای است که در اختیار همگان قرار دارد و همه میتوانند از آن استفاده کنند؛ به همین دلیل که همگانی است دیگر "پارتیبازی" نیست.
"توسل" در لغت به معنای تقرب به چیزی بهوسیله عملی است.
"وسیله"، آن واسطهای است که انسان با آن خود را به چیزی با میل و رغبت میرساند.
بدون شک آدمی برای تحصیل کمالات مادی و معنوی، به غیر خود، یعنی خارج از محدوده وجودی خویش نیازمند است؛ زیرا
عالم هستی براساس نظام اسباب و مسببات استوار شده و تمسک به سببها و وسایل برای رسیدن به کمالات مادی و معنوی، لازمه این نظام است.
توسل به اولیای الهی و امامان
معصوم علیهمالسلام ـ که همان انسانهای کامل هستند، یکی از امور مسلمی است که در
آیات قرآن و
احادیث آمده است.
ــ قرآن در این زمینه خطاب به پیامبر اکرم ـ صلياللهعليهوآله ـ میفرماید:
«
وَ لَوْ أَنَّهُمْ إِذْ ظَلَمُوا أَنْفُسَهُمْ جاؤُکَ فَاسْتَغْفَرُوا اللَّهَ وَ اسْتَغْفَرَ لَهُمُ الرَّسُولُ لَوَجَدُوا اللَّهَ تَوَّاباً رَحیماً»؛ "و اگر این مخالفان، هنگامی که به خود ستم میکردند (و فرمانهای خدا را زیر پا میگذاردند)، به نزد تو میآمدند و از خدا طلب آمرزش میکردند و پیامبر هم برای آنها استغفار میکرد، خدا را توبهپذیر و مهربان مییافتند.
ــ در آیه دیگری میفرماید:
«
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ وَ جاهِدُوا فی سَبیلِهِ لَعَلَّکُمْ تُفْلِحُونَ»؛ "ای کسانی که ایمان آوردهاید! از (مخالفت فرمان) خدا بپرهیزید! و وسیلهای برای تقرب به او بجویید! و در راه او
جهاد کنید، باشد که رستگار شوید!"
در روایاتی که از
ائمه اطهار رسیده است، آنان خود را بهعنوان وسیله (وسیلهای برای تقرب به خداوند) معرفی کردهاند.
پس نقش توسل در
دنیا همانند شفاعت در
قیامت غیر قابل انکار است. بهوسیله توسل است که انسان به خداوند نزدیک شده و حوایج مادی و معنوی خود را طلب میکند.
بر همین اساس
قرآن کریم، انسان را در جهت کسب کمالات معنوی و قرب به درگاه الهی، امر به توسل به اسباب تقرب کرده و میفرماید:
«
یا أَیُّهَا الَّذینَ آمَنُوا اتَّقُوا اللَّهَ وَ ابْتَغُوا إِلَیْهِ الْوَسیلَةَ...»؛ «ای
مؤمنان پروای الهی داشته باشید و بهسوی او وسیله تحصیل کنید».)
در
روایات پیامبر اکرم ـ صلياللهعليهوآله ـ و امامان معصوم ـ عليهمالسلام ـ نیز بر لزوم توسل به اولیای الهی هنگام
دعا، تأکید شده است.
در بعضی دعاها
صفات خداوند یا ذات او، وسیلهای برای رسیدن به قرب
پروردگار معرفی شده است؛ مانند دعای روز مباهله که میفرماید: «خداوندا از تو میخواهم به همه جلالت؛ خداوندا از تو میخواهم به زیباترین جمالت...»
از مجموع آنچه بیان شد، چنین نتیجه گرفته میشود:
ارتباط با خداوند از دو راه امکانپذیر است: ۱. ارتباط بیواسطه با خدا؛ ۲. توسل به ائمه اطهار عليهمالسلام. آنچه حائز اهمیت است آنکه هر دو راه هیچ منافاتی با یکدیگر ندارند و انسان از هر دو راه میتواند به مقصدش (
استجابت دعا) برسد.
به علاوه با توجه به آنکه خداوند برای ارتباط بندگان با حضرتش، توصیه به اختیار نمودن وسیله و واسطه نموده است، این امر یعنی توسل، سوء استفاده از واسطه و یا بهکار گیری رابطه بهجای ضابطه و به تعبیر شما پارتیبازی محسوب نمیشود؛ بلکه توسل، خود یک راه و طریق ویژهای است که در اختیار همگان قرار دارد و همه میتوانند از آن استفاده کنند و به همین دلیل که همگانی است دیگر "پارتیبازی" نیست؛ زیرا "پارتیبازی" امتیاز ویژهای است که بدون ضابطه و تنها از روی رابطه در
اختیار گروهی خاص قرار میگیرد و دیگران از آن محروم هستند؛ اما توسل دارای شرایط و ضوابطی است که همه مردم میتوانند این شرایط را در خود ایجاد کرده و از آن استفاده نمایند، و از این طریق به سهولت با خدا ارتباط برقرار نموده و با کیفیتی مطلوبتر به نتیجه برسند.
بدیهی است توسل به ائمه ـ عليهمالسلام ـ به معنای آن نیست که انسان هیچگاه با خداوند صحبت نکند و او را مستقیماً مورد خطاب قرار ندهد، بلکه صحبت کردن با خداوند در هر زمان، مکان و بدون واسطه ممکن و میسر است؛ (ادعیه و دعاهایی هم که از ائمه ـ عليهمالسلام ـ به ما رسیده راه بهتر صحبت کردن و بهتر خواندن خداوند را نشان میدهد و هرگز به این معنا نیست که انسان بهجز اینها نمیتواند با خدواند صحبت کند.) بلکه بدین معناست که برای استجابت دعا و حاجتهای خود از کسی مدد میجوییم که از نظر شایستگی و قرب به خداوند نسبت به ما در مرتبه خیلی بالاتری قرار دارد؛ لذا اگر او از خداوند برای ما چیزی بخواهد، احتمال پذیرش خیلی بیشتر است.
بنابراین همچنان که اصل دعا از اسباب و وسیلههای
فیض است و میتوان
حاجت را بهطور مستقیم از خداوند درخواست کرد، توسل به اولیای الهی در هنگام دعا نیز از اسباب فیض و وسایل قرب به خداوند است.
مضافاً اینکه استفاده از این راه در مواردی آسانتر است و انسان را زودتر به مقصد میرساند. (و این به آن جهت است که
اهل بیت در نزد خدا آبرو دارند و مورد محبت الهیاند و توسل به ائمه عليهمالسلام؛ یعنی توسل به محبت آن بزرگواران. در
زیارت عاشورا آمده است: «من تقرب میجویم به خداوند بهوسیله محبت شما» و طبیعی است که اگر انسانی محبت کسی را در دل داشته باشد که مورد محبت الهی است، دوست دارد که از طریق او به درگاه الهی برود. علاوه بر اینکه واسطه قرار دادن چنین اشخاصی موجبات بیشتر استجابت دعا و حاجت را فراهم میکند.) آیا بندهای که به
اعمال و کارهای خود نگاه کرده و خود را در درگاه خداوند آنچنان خجل و شرمنده میبیند که به خود اجازه نمیدهد که از خداوند درخواست مستقیمی داشته باشد و چون برای بیان کردن درخواستش
حیا میکند، کسانی را که در پیشگاه پروردگار
ارزش و آبرویی دارند (اولیا خداوند)، واسطه قرار میدهد و از طریق آنان خواستهها و نیازمندیهای خود را مطرح میکند، بهترین راه را برنگزیده است؟!.
و از این جهت است که در دعای توسل، بعد از
ذکر نام ائمه ـ عليهمالسلام ـ و توسل به آنها حوائج دنیا و آخرت برده شده و شخص آنها وسیله رسیدن به قرب الهی و برآوردن حاجات قرار میگیرند.
اعتقاد به توسل در میان امت اسلامی، بلکه امتهای پیشین، امری کاملاً رایج و متداول بوده است.
قرآن به نقل از
برادران یوسف مینویسد:
گفتند: «ای پدر، برای
گناهان ما آمرزش بخواه که ما خطاکار بودیم». گفت: «بهزودی از پروردگارم برای شما آمرزش میخواهم، که او همانا آمرزنده مهربان است».
آیه یادشده به وضوح دلالت دارد بر اینکه فرزندان یعقوب به پدرشان متوسل شدند و او را وسیله آمرزش خود قرار دادند، یعقوب نیز نهتنها به توسل آنان اعتراض نکرد، بلکه به آنها وعده داد برای آنها استغفار کند.
احمد بن حنبل به نقل از عثمان بن حنیف نوشته است:
مرد نابینایی نزد پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ آمد و گفت: از خدا بخواه تا مرا عافیت دهد. پیامبر فرمود: اگر میخواهی دعا کنم، و اگر مایل هستی به تأخیر میاندازم، و این بهتر است. مرد نابینا عرض کرد:
دعا بفرمایید. پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ به او دستور دادند تا
وضو بگیرد و در وضوی خود دقت نماید و دو رکعت
نماز بخواند و این چنین دعا کند:
«
... اللهم انی اسئلک و اتوجه الیک بنبیک محمد نبی الرحمة یا محمد إنی توجهت بک الی ربی فی حاجتی هذه، فتقضی لی اللهم شفعه فیّ»؛
پروردگارا! من از تو درخواست میکنم و به وسیله
محمد، پیامبر
رحمت به تو روی میآورم. ای محمد من در مورد نیازم به وسیله تو به پروردگار خویش متوجه میشوم تا حاجتم را برآورده فرمایید. خدایا! او را شفیع من گردان.
چنانکه میبینید
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله در روایت صحیح فوق نهتنها فرد یادشده را از توسل منع نمیکنند، بلکه شیوه صحیح توسل را به او آموزش داده، و به او یاد میدهند که چهگونه متوسل شود تا به نتیجه مطلوب دست یابد. از
روایت فوق استفاده میشود، توسل به پیامبر گرامی ـ صلياللهعليهوآله ـ به منظور برآورده شدن حاجت، امری جایز است.
محمد بن اسماعیل بخاری مینویسد:
«
ان عمر بن الخطاب رضی الله عنه کان إذا قحطوا استقی بالعباس بن عبدالمطلب فقال: اللهم انا کنا نتوسل الیک بنبینا قسقینا وانا نتوسل الیک بعم نبینا فاسقنا، قال فیسقون»؛
هرگاه قحطی رخ میداد،
عمر بن خطاب بهوسیله
عباس بن عبدالمطلب عموی پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ طلب باران میکرد و میگفت: خدایا! در زمان حیات پیامبر به او متوسل میشدیم و باران
رحمت خود را بر ما نازل میفرمودی. اکنون به عموی پیامبر بهسوی تو متوسل میشویم تا ما را سیراب کنی. و سیراب میشدند.
محمد بن ادریس شافعی پیشوای مذهب شافعی نیز اعتقاد خود را به توسل ابراز داشته و میگوید:
آل النبی ذریعتی ••• و همو الیه وسیلتی
أرجوا بهم أعطی غداً ••• بیدی الیمین صحیفتی.
خاندان پیامبر وسیله من بهسوی
خدا هستند، و امیدوارم که به خاطر آنان، نامه اعمالم به دست راست من داده شود.
ابوعلی خلالی از بزرگان حنبلی گفته است:
«
ما همنی أمر فقصدت قبر موسی بن جعفر ـ عليهالسلام ـ فتوسلت به الا سهل الله تعالی الی ما احب»؛
هرگاه برای من مشکلی پیش میآمد به
زیارت قبر موسی بن جعفر ـ عليهالسلام ـ رفته و به آن حضرت توسل میجستم، خداوند بلافاصله مشکلاتم را برطرف نموده و حاجتم را برآورده میساخت.
دانشمندان شیعه امامیه نیز معتقدند توسل به پیامبر ـ صلياللهعليهوآله ـ و امامان
اهل بیت علیهمالسلام، برای برآورده شدن نیازها و رفع گرفتاریها، پس از درگذشتشان، همانند زمان حیاتشان جایز است.
بدینسان
سیره مسلمانان در زمان حیات پیامبر اکرم ـ صلياللهعليهوآله ـ و پس از درگذشت ایشان، بر این بوده که به پیامبر و به اولیای خداوند، توسل میجسته و طلب
شفاعت میکردهاند؛ و نمونههای فراوانی از این توسلها را میتوان در آثار معتبر امت اسلامی مشاهده کرد، که نمونههایی از آن پیشتر ذکر شد.
پایگاه اسلام کوئست.