تبدیل شدن سیئات به حسنات
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: دروغ، حسنات،
حسنه، خوبی، بدی، سیئات،
سیئه،
تفسیر،
سوره فرقان.
پرسش: بخشش بدیها قابل درک است، اما تبدیل بدیها به خوبیها که
خداوند در
آیه ۷۰ سوره فرقان وعدهاش را داده، چگونه امکانپذیر خواهد بود؟ آیا خدا سخن دروغ فردی که
توبه کرده را به سخن راست تبدیل میکند؟!
پاسخ اجمالی: در تفسیر این آیه چند نظر وجود دارد:
۱. تبدیل بدیها و گناهان اینگونه است؛ هنگامی که انسان توبه میکند و ایمان به خدا میآورد، دگرگونی عمیقی در سراسر وجودش پیدا میشود و به دلیل همین تحول و انقلاب درونی، سیئات اعمالش در آینده تبدیل به حسنات میشود.
۲. مراد از جایگزینکردن خوبیها به جای بدیها، این نیست که مثلاً سخن راستی را جایگزین سخن دروغ میکنند، بلکه مراد آن است که مجازات آن یکی را برداشته و به جایش پاداش کار نیکی را در پرونده او ثبت میکنند. بدینمعنا که خداوند از چنین کسانی عذاب قتل و زنا را برداشته و ثواب قتل به حق و عفت به آنان میدهد.
۳. منظور از سیئات، نفس اعمالی که انسان انجام میدهد نیست، بلکه آثار سویی است که از آن بر روح و جان انسان نشسته، هنگامی که توبه کند و ایمان آورد، آن آثار سوء از روح و جانش برچیده میشود و تبدیل به آثار خیر میگردد و این معنای تبدیل سیئات به حسنات است.
خدای متعال در آیات متعدد قرآن کریم،
کافران،
مشرکان و مجرمان را نسبت به عملکردشان هشدار داده و آنها را وعده عذاب دردناک میدهد، اما از آنجا که هیچگاه راه بازگشت را به روی مجرمان نمیبندد و گنهکاران را تشویق و دعوت به توبه کرده و میفرماید: «...کسی که توبه کند و
ایمان آورد و
عمل صالح انجام دهد خداوند گناهانشان را میبخشد و سیئات اعمال آنها را تبدیل به حسنات میکند و خداوند آمرزنده و مهربان است.»
آنچه در این آیه مورد دقت و تامل بوده، چگونگی تبدیل «سیئات» به «حسنات» است؛ یعنی اینکه چگونه خداوند کارهای بد و خلاف گنهکاران را تبدیل به کارهای نیکو میکند؟!
در اینجا چند تفسیر از سوی فیلسوفان، متکلمان و مفسران
قرآن کریم ارائه شده است که خلاصه آن چنین است:
تبدیل بدیها و گناهان اینگونه است؛ هنگامی که انسان توبه میکند و ایمان به خدا میآورد، دگرگونی عمیقی در سراسر وجودش پیدا میشود و به دلیل همین تحول و انقلاب درونی، سیئات اعمالش در آینده تبدیل به حسنات میشود. مثلاً اگر در گذشته مرتکب قتل میشد، در آینده دفاع از مظلومان و مبارزه با ظالمان را جای آن میگذارد و اگر زناکار بود، پس از توبه
عفت پیشه میکند و پاکدامن میشود و این
توفیق الهی را در سایه ایمان و توبه پیدا میکند.
دیگر اینکه خداوند از راه
کرم و
فضل خویش بعد از توبه کردن، زشتیهای اعمال توبه کننده را پاک میکند و به جای آن حسنات مینشاند،
چنانکه در
روایت مرفوعه،
ابوذر از
پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل میکند:
«
روز قیامت که میشود بعضی از افراد را حاضر میکنند، خداوند دستور میدهد
گناهان صغیره او را به او عرضه کنید و گناهان کبیرهاش را بپوشانید، به او گفته میشود تو در فلان روز فلان گناه صغیره را انجام دادی و او به آن اعتراف میکند ولی قلبش از
گناهان کبیره ترسان و لرزان است. در اینجا هر گاه خدا بخواهد به او لطفی کند دستور میدهد به جای هر سیئه، حسنهای به او بدهید...»
مراد از جایگزینکردن خوبیها به جای بدیها، این نیست که مثلاً سخن راستی را جایگزین سخن دروغ میکنند، بلکه مراد آن است که مجازات آن یکی را برداشته و به جایش پاداش کار نیکی را در پرونده او ثبت میکنند. بدین معنا که خداوند از چنین کسانی عذاب قتل و زنا را برداشته و ثواب قتل به حق و عفت به آنان میدهد.
در این مسئله نخست باید دید که
گناه چیست؟ آیا نفس و خود عمل ناشایست گناه است و در مقابل نفس فعلی دیگر حسنه است، یا آنکه نفس فعل و حرکات و سکناتی که فعل از آن تشکیل شده، در گناه و ثواب یکی است و اگر یکی است، پس گناه شدن گناه از کجا و ثواب شدن عمل ثواب از کجا است؟
مثلاً عمل زنا و
نکاح چه فرقی با هم دارند؟ که یکی گناه و دیگری
ثواب شد، با اینکه حرکات و سکناتی که عمل، از آن تشکیل یافته در هر دو یکی است؟ و همچنین خوردن که در
حلال و
حرام یکی است؟
در این موضوع، اگر دقت کنیم خواهیم دید تفاوت این دو در موافقت و مخالفت خدا است؛ مخالفت و موافقتی که در انسان اثر گذاشته و در نامه اعمالش نوشته میشود، نه خود نفس فعل؛ چون نفس فعل و حرکات و سکنات که یا آنرا زنا میگوییم و یا نکاح، به هر حال فانی شده، از بین میرود و تا یک جزئش فانی نشود نوبت به جزء بعدیاش نمیرسد و روشن است که وقتی خود فعل از بین رفت، عنوانی هم که ما به آن بدهیم (چه خوب و چه بد) از بین میرود و حال آنکه ما میگوییم عمل انسان مانند سایه دنبالش هست، پس مقصود آثار عمل است که یا مستتبع عقاب است و یا ثواب و همواره با آدمی هست تا در روز «تُبْلَی السَّرائِرُ»
خود را نمایان کند.
اینرا نیز میدانیم که اگر ذات کسی شقی و یا آمیخته به
شقاوت نباشد، هرگز مرتکب عمل زشت و گناه نمیشود، (همان حرکات و سکناتی را که در یک فرد شقی به صورت زنا در میآید و دیگری انجام میدهد، بدون اینکه زنا و کار زشت بوده باشد) پس اعمال زشت از آثار شقاوت و خباثت ذات آدمی است، چه آن ذاتی که به تمام معنا شقی است و یا ذاتی که آمیخته با شقاوت و خباثت است.
حالکه چنین شد، اگر فرض کنیم چنین ذاتی از راه توبه و ایمان و عمل صالح مبدل به ذاتی طیب و طاهر و خالی از شقاوت و خباثت شد و آن ذات مبدل به ذاتی گشت که هیچ شائبه شقاوت در آن نبود، لازمه این تبدل این است که آثاری هم که در سابق داشت و ما نام گناه بر آن نهاده بودیم، با
مغفرت و
رحمت خدا مبدل به آثاری شود که با نفس سعید و طیب و طاهر مناسب باشد و آن این است که: عنوان گناه از آن برداشته شود و عنوان حسنه و ثواب به خود بگیرد. و چهبسا ذکر رحمت و مغفرت در ذیل آیه اشاره به همین معنا باشد.
نتیجه اینکه منظور از سیئات، نفس اعمالی که انسان انجام میدهد نیست، بلکه آثار سویی است که از آن بر روح و جان انسان نشسته، هنگامی که توبه کند و ایمان آورد، آن آثار سوء از روح و جانش برچیده میشود و تبدیل به آثار خیر میگردد و این معنای تبدیل سیئات به حسنات است.
البته از آنجا که خداوند بر هرکاری قادر و توانا است، هرگونه از این نوع تبدیلها منافاتی با قدرت مطلقه او ندارند و ممکن است همه اینها در مفهوم آیه جمع باشند و هیچ منافاتی هم با
عقل ندارند.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «تبدیل شدن سیئات به حسنات»، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۳/۸.