• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

اهانت به خلفا

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: خلفا، اهانت.
پرسش: آیا توهین به خلفای سه‌گانه یا بعضی از آنها جایز است؟
پاسخ: پیش از آنکه به پاسخ اصلی بپردازیم، نکاتی را که اساس و زیربنای این بحث را تشکیل می‌دهد، متذکر می‌شویم تا آنگاه از آنها نتیجه بگیریم.



اهانة از ماده هَوْن به‌معنای سبک کردن و خوار کردن.
[۱] محمد بندر دیگی، فرهنگ جدید (عربی ـ فارسی)، ترجمه منجد الطلاب، تهران، انتشارات اسلامی، ماده همان.



اهانة و توهین مصدر است به‌معنای خوار کردن، سبک شمردن، پست کردن، سست کردن، ضعیف کردن.
[۲] عمید، حسن، فرهنگ فارسی، ماده الف و ت.



اهانت را می‌توان به دو قسم تقسیم نمود:

۳.۱ - ۱. اهانت با تنقیص

اهانتی که همراه با تنقیص یعنی همراه با مذمت کردن، ناقص شمردن، هتک کردن باشد، این سبّ است و سب هم حرام است.

۳.۲ - ۲. اهانت بی‌تنقیص

اهانتی که همراه با تنقیص نباشد، در این صورت سب نیست.
[۳] اقتباس از کتاب المواهب فی تحریر احکام المکاسب، استاد جعفر سبحانی، ص ۴۱۵.



سب کردن مؤمن حرام است و بر این مطلب دلیل‌های چهارگانه؛ یعنی کتاب، سنت، اجماع و عقل دلالت می‌کند.
[۴] المواهب، ص ۴۱۵.

====روایتی از پیامبر====
در روایتی از نبی اکرم ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ می‌خوانیم که فرمود: سباب المؤمن فسوق، و قتاله کفر، و اکل لحمه معصیة و حرمة ماله کحرمة دمه؛ سب کردن مؤمن فسوق و بیرون شدن از فرمان خداست، و جنگ و قتال با کفر است و غیبت کردن او معصیت است، و مالش مثل خونش محترم است.


البته توجه به این نکته لازم است که در روایات لفظ مؤمن به کار رفته و این اخص از مسلمان است که بررسی این مورد به‌جای خود موکول می گردد.


شکی در این نیست که سب کردن مؤمن حرام است، جز اینکه مواردی از این حکم استثنا شده است که سب آنها حرام نیست؛ از جمله آنها مبدع و بدعت‌گذار است.
[۶] المواهب، ص ۴۱۸.



بدعت از ماده بَدْع به‌معنای اختراع تازه که قبلاً نبوده است، می‌باشد.


بدعت در دین یعنی چیزی را که جزء دین نیست، به دین نسبت دادن و در آن وارد کردن.
[۷] ترجمه منجد الطلاب، ماده بدع، ص ۲۰.


روایاتی است که در مورد اهل بدعت وارد شده است که دلالت بر عدم حرمت سب آنها می‌کند.

۹.۱ - ۱. روایتی از امام صادق

داود بن سرحان از امام صادق ـ علیه‌السلام ـ نقل می‌کند که امام صادق ـ علیه‌السلام ـ فرمود: رسول‌الله ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ فرمودند: بعد از من وقتی اهل ریب و بدعت‌گذار را دیدید، اظهار برائت کنید و از آنها دوری جویید و آنها را بیشتر سب کنید. این روایت به وضوح و روشنی دلالت می‌کند بر اینکه سب و دشنام دادن بدعت‌گذار جایز است.

۹.۲ - ۲. روایتی از امام علی

روایت حفص بن عمرو عن ابی‌عبدالله عن ابیه عن علی ـ علیهم‌السلام ـ قال: من مشی الی صاحب بدعة فوقره فقد مشی فی هدم الاسلام؛ علی ـ علیه‌السلام ـ فرمود: هرکس به طرف صاحب بدعت قدم بردارد و او را احترام کند و محترم بشمارد، قطعاً در هدم و ویران کردن اسلام قدم برداشته است.



سلیم بن قیس در کتاب اسرار آل‌محمد ـ علیهم‌السلام ـ یک روایت تقریباً طولانی را از امیرالمؤمنین ـ علیه‌السلام ـ درباره بدعت‌های ابوبکر، عمر و عثمان که حدیث هجدهم این کتاب باشد، نقل می‌کند. ما از این روایت آن قسمتی را که مربوط به بحثمان می‌شود، نقل می‌کنیم:

۱۰.۱ - روایتی از سلیم بن قیس

سلیم بن قیس می‌گوید: از امیرالمؤمنین ـ علیه‌السلام ـ شنیدم که برایم حدیث نقل می‌کرد و می‌فرمود: پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ فرمود: دو مریضند که سیر نمی‌شوند... علما دو نوعند.... تا می‌رسد به اینجا و می‌گوید: سپس حضرت رو به عده‌ای از اهل بیت و شیعیانش کرد و فرمود: به خدا قسم، از حاکمان قبل از من کارهای بزرگی سر زده که در آنها عمداً با پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ مخالفت کرده‌اند. اگر مردم را بر ترک آنها و برگرداندن آنها از موقعیت کنونی به‌صورتی‌که در زمان پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ اجرا می‌شد وادار کنم، لشکر من از اطرافم پراکنده می‌شوند؛ به‌طوری‌که در لشکرگاه هم جز خود و عده کمی از شیعیانم که فضیلت و امامت مرا از روی کتاب خدا و سنت ـ پیامبرش ـ نه از راه دیگری ـ معتقدند، کسی باقی نمی‌ماند!!
چگونه می‌بینید اگر درباره مقام ابراهیم علیه‌السلام ـ دستور دهم و آن را به مکانی که پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در آن قرار دارد، برگردانم و فدک را به وارثان فاطمه ـ علیها‌السلام ـ بازگردانم، وصاع و مدّ پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ را به‌صورتی‌که بود، برگردانم و زمین‌هایی که پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ تعیین کرده بود، به اهلش بدهم، و خانه جعفر بن ابی‌طالب را به وارثان او برگردانم و آن را از مسجد جدا کرده، خراب نمایم. و قضاوت‌هایی را که حاکمان قبل از من به ظلم قضاوت کرده‌اند، برگردانم و از آنچه از زمین خیبر قسمت شده، بازگردانم، و دیوان عطاریان را از بین ببرم و همان‌گونه که پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ عطا می‌فرمود، عطا کنم و اموال را بین اغنیا قرار ندهم، و فرزندان بنی‌ثعلب را اسیر کنم و به مردم دستور دهم که در ماه رمضان جز نماز واجب را به جماعت نخوانند، در این صورت بعضی از افراد لشکر ـ که همراه من می‌جنگند ـ خواهند گفت: «وای بر اهل اسلام!» همان‌طوری که گفتند: سنت عمر را تغییر می‌دهی، و ما را از اینکه در ماه رمضان نماز مستحبی بخوانیم، منع می‌نمایی؟! به‌طوری‌که ترسیدم در لشکرم شورش کنند. چه سخت است بر من آنچه از این امت بعد از پیامبرشان از اختلاف و اطاعت از رهبران ضلالت و دعوت کنندگان به آتش دیده‌ام.
[۹] انصاری زنجانی، اسماعیل، اسرار آل‌محمد، ترجمه کتاب سُلیم بن قیس هلالی، قم، نشر الهادی، ۱۴۱۶ ق، ۱۳۷۵، ص ۳۸۱، ح ۱۸.

از مطالب ياد شده به‌خوبی استفاده می‌شود که ابوبکر و عمر و عثمان بدعت‌گذار بودند و پرواضح است که بدعت گذار نمی‌تواند مؤمن باشد.


۱. محمد بندر دیگی، فرهنگ جدید (عربی ـ فارسی)، ترجمه منجد الطلاب، تهران، انتشارات اسلامی، ماده همان.
۲. عمید، حسن، فرهنگ فارسی، ماده الف و ت.
۳. اقتباس از کتاب المواهب فی تحریر احکام المکاسب، استاد جعفر سبحانی، ص ۴۱۵.
۴. المواهب، ص ۴۱۵.
۵. حر عاملی، وسائل الشیعه، الاسلامیة، ج ۸، ص ۶۱۰، ح ۳، باب ۱۵۸، از ابواب احکام عشره.    
۶. المواهب، ص ۴۱۸.
۷. ترجمه منجد الطلاب، ماده بدع، ص ۲۰.
۸. حر عاملی، وسائل الشیعه، الاسلامیة، ج ۱۱، ص ۵۰۸، ح ۳، باب ۳۹، از ابواب الامر و النهی.    
۹. انصاری زنجانی، اسماعیل، اسرار آل‌محمد، ترجمه کتاب سُلیم بن قیس هلالی، قم، نشر الهادی، ۱۴۱۶ ق، ۱۳۷۵، ص ۳۸۱، ح ۱۸.



سایت اندیشه قم.    


رده‌های این صفحه : اهانت به خلفاء و صحابه | خلافت | کلام




جعبه ابزار