اعتبار حدیث عشره مبشره
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حدیث عشره مبشره،
حدیث،
اهلبیت.
پرسش: حدیث عشره مبشره چیست و نظر شما در مورد این حدیث چیست؟
پیامبر خدا و اهلبیت آن بزرگوار، به شماری از پیروان خود، مژده بهشت دادهاند.
در ارزیابی اجمالیِ این احادیث میتوان گفت که شماری از آنها از خاندان رسالت، صادر شدهاند؛ امّا برای اظهار نظر قطعی در مورد هر یک از آنها و بهطور کلّی، احادیثی که بهشتی بودن فرد یا افرادی را پیشگویی کردهاند، دو نکته باید مورد توجّه قرار گیرد:
ارزیابی سند و صحّت سندی احادیث، به تنهایی، آنها را از نظر صدور از معصوم، قطعی نمیکند.
خبر واحد صحیح السند، تنها در صورتی میتواند مورد اعتماد قرار گیرد که شواهد و قرائنی دال بر مخالفت محتوای آن با
ضروریات و
بدیهیات، در کار نباشد.
به عبارت دیگر، صحّت اسناد حدیث، عامل انحصاری ارزیابی حدیث در همه ابعاد نیست؛ بلکه ارزیابی حدیث باید به گونهای جامع انجام پذیرد تا نوعی وثوق به صدور آن، فراهم آید.
ارزیابی عملکرد افرادی که بهشتی بودن آنان، روایت شده، خود، معیاری است که بیش از ارزیابی سند روایت، میتواند ما را بر صحّت آن روایت و سرنوشت نیکوی آن افراد، راهنمایی نماید، بدین معنا که اگر عملکرد کسی که بهشتی معرّفی شده، هماهنگ با
کتاب خدا و
سنّت بود، قرینه روشنی بر صحّت گزارش و سرنوشت نیکوی اوست؛ امّا اگر عملکرد وی بویژه در بخش پایانی عمر، بر خلاف کتاب خدا و سنّت بود، گواه قاطع و روشنی بر نادرست بودن گزارشی است که او را بهشتی توصیف کرده است.
با توجّه به این دو نکته، در این جا ارزیابی فشردهای از حدیثی که در شماری از منابع اهلسنّت در باره
پیشگویی پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) از بهشتی بودن ده نفر آمده و به حدیث «عَشَره مُبَشَّره» معروف گردیده، ارائه میکنیم.
گفتنی است که حدیثِ یاد شده، تنها از دو تن از همین ده نفر، نقل شده است: یکی
عبدالرحمان بن عوف و دیگری
سعید بن زید.
احمد بن حنبل در مسند خود، از
قتیبة بن سعید، از
عبدالعزیز بن محمّد دراوردی، از
عبدالرحمان بن حمید، از پدرش، از عبد الرحمان بن عوف صحابی، گزارش کرده که پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود:
ابوبکر و
عمر و
عثمان و
علی و
طلحه و
زبیر و عبد الرحمان بن عوف و
سعد بن ابی وقّاص و سعید بن زید و
ابو عبیده جرّاح، در بهشتاند.
ابوداوود، از
حفص بن عمر نمری، از
شعبه، از
حرّ بن صیاح، از
عبد الرحمان بن اَخنَس، نقل کرد که:
سعید بن زید صحابی، گفت: از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم که ده نفر، در بهشتاند: پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، ابوبکر، عمر، عثمان، علی، طلحه، زبیر بن عَوّام،
سعد بن مالک و عبد الرحمان بن عوف. و اگر میخواستم، دهم را نام میبردم.
از وی پرسیدند: چه کسی است؟
ساکت شد و چون دوباره پرسیدند، گفت: سعید بن زید.
در نقد و ارزیابی این حدیث، به نکاتی میرسیم که نشان میدهند این حدیث حتی بر پایه معیارهای
حدیثشناسی اهلسنت، فاقد اعتبار است. این نکات، عبارتاند از:
نخستین نکته قابل تأمّل در مورد حدیث «عشره مبشَّره»، این است که این حدیث در مهمترین کتب حدیثیِ اهل سنّت، یعنی:
صحیح بخاری و
صحیح مسلم، نقل نشده است. با توجّه به اهمّیت این حدیث و موضوع آن، اگر این حدیث از اعتبار لازم برخوردار بود، قطعاً مورد توجّه بخاری و مسلم قرار میگرفت و در کتابهایشان نقل میشد. این موضوع، نشان میدهد که آنان اعتمادی به این گزارش نداشتهاند.
علاوه بر
مسند ابنحنبل، منابع دیگری از اهلسنّت، مانند:
سنن ترمذی،
مسند ابییعلی،
صحیح ابنحبّان،
السنن الکبریو
الآحاد و المثانیبه اسناد خود، حدیثِ یاد شده را از عبد الرحمان بن عوف، نقل کردهاند؛ ولی هیچ یک از سندها صحیح نیست.
در سند روایت، نام او «عبد العزیز بن محمّد بن عبید الدراوردی» آمده است. در کتب رجالی اهل سنّت، در باره او چنین آمده است: «عبد العزیز بن محمّد بن عبید الدراوردی ابو محمّد المدنی، کان ثقة کثیر الحدیث یغلط»
ابن حجر گفته است: «صدوق، کان یحدّث من کتب غیره فیخطی»
نسایی گفته است: «لیس بقوی و قال ابو زرعة: سیئ الحفظ»
ابوحاتم نیز گفته است: «لا یحتجّ به»
افزون بر این، در این اسانید، حدیثِ یاد شده، از حمید فرزند عبدالرحمان بن عوف، نقل شده که ولادتش
سال ۳۲ هجری بوده،
در صورتی که وفات پدرش در یکی از سالهای ۳۱، ۳۲ و ۳۳ گزارش شده است.
بنابراین، او پدرش را یا درک نکرده و یا در سنّ یک سالگی درک کرده است و بدیهی است که در این سن، امکان دریافت حدیث وجود ندارد، چنانکه روایت کودکی با این سن، به اتّفاقِ همه علما، قابل قبول نیست.
حدیث «عشره مبشَّره»، از دو راوی، نقل شده که یکی از آن دو، سعید بن زید است که خودش را در شمارِ ده بهشتیِ بشارت داده شده به بهشت، آورده است. این روایت به طرق مختلف زیر، از سعید بن زید، نقل شده است:
از عبد الرحمان بن اَخنس.
او خود در کتب
جرح و تعدیل، مستور شمرده شده و راوی از او یعنی محمّد بن طلحه هم توسّط ابن معین و دیگران، تضعیف شده است.
از
ریاح بن حارث.
(این روایت، از متفرّداتی است که
نوه او از وی نقل کرده است و مضمون آن به صورت
مضطرب، نقل شده است.)
از زیاد بن علاقه.
طریق این روایت، واحد است و زیاد بن علاقه هم منحرف از اهلبیت (علیهمالسّلام) بوده است
همچنین حسن بن صالح، ذمهای بسیار دارد
از
عبدالرحمان بن حمید.
وی به تصریح
نسایی ضعیف شمرده شده است.
از
عبد اللّه بن ظالم.
«روی عن البخاری و صرّح النسائی و الدارقطنی بعدم صحّة الطریق»
از
ابوالطفیل.
«هذا الطریق من منفردات رواته»
و «محمّد بن بکیر الحضرمی صاحب الغرائب»
چنین سندی با ویژگیهای ذکر شده، حدیث را از حدّ واحد بودن و تردید در صدور آن، خارج نمیکند.
نقل نشدن آن به وسیله سایر افرادی که بهشتی نامیده شدهاند :
نکته دیگری که موجب تضعیف حدیث «عشره مبشَّره» میشود، این است که بجز عبدالرحمان بن عوف و سعید بن زید، سایر افرادی که در این حدیث، بهشتی معرّفی شدهاند، آن را از
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل نکردهاند.
همچنین این سؤال، مطرح است که: چرا پیش از این که سعید بن زید، این حدیث را در زمان عثمان از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل کند، هیچ یک از آن نُه نفر، به نفع خود به آن استناد نکرده است؟ و چرا در
جنگ جمل، زبیر در احتجاج با امام علی (علیهالسّلام) آن را از سعید بن زید نقل کرده،
نه از پیامبر؟
با عنایت به اینکه سند حدیث «عشره مبشَّره»، به عبدالرحمان بن عوف و سعید بن زید میرسد و این دو، خود، در شمار بشارت داده شدگان به بهشت در این حدیثاند،
شهادت آنها بر خوبیِ خود (هر چند در کنار دیگران) به اتّفاق علما، قابل قبول نیست.
گفتنی است که علما، تمام شرایط شاهد را برای راوی هم معتبر شمردهاند و متّهم بودن راوی به تعریف از خودش، یکی از موانع پذیرش روایت، دانسته شده است. اجماع فقها در این موضوع، ثابت است
افزون بر ضعف اسناد حدیث «عشره مبشَّره»، اضطراب شدید متن آن، قرینهای دیگر بر عدم صدور حدیثِ یاد شده است؛ زیرا در برخی از گزارشها نام پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در شمار بهشتیان آمده
و در برخی دیگر نیامده است.
همچنین در برخی گزارشها به نقل از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، نام ده نفر، ذکر شده
و در برخی، نام افراد به وسیله سعید بن زید و پس از طرح کلّیِ موضوع، ذکر شده است.
نیز در برخی از گزارشها نام
ابوعبیده جرّاح آمده
و در برخی نیامده است؛
بلکه در برخی گزارشها، تنها نام شش نفر ذکر شده است.
بر پایه دیدگاه اهلسنّت، حدیث «عشره مبشَّره» با احادیث دیگری که مورد قبول آنهاست، معارض است، مانند: آنچه
صحیح البخاری و دیگر
کتب سته و غیر آنها از
سعد بن ابیوقّاص (که خود، یکی از ده بهشتیِ بشارت داده شده به بهشت است) نقل میکنند که وی میگوید:
نشنیدم پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) برای کسی که روی زمین راه میرود، بگوید از اهل بهشت است، مگر برای
عبد اللّه بن سلام.
به همین جهت، بزرگان اهلسنّت، در صدد توجیه این
تعارض بر آمدهاند.
از جمله: «انّ سعدا کره تزکیة نفسه لانّه احد العشرة»
«انّ نفی سماعه ذلک، لا یدلّ علی نفی البشارة لغیره»
«ای البشارة وقعت حینما کان یمشی عبد اللّه بن سلام بخلاف بشارات غیره»
و «انّ سعدا قال ذلک بعد موت المبشَّرین و لم یتاخّر الّا سعدا و سعیدا»
یکی از نکات بسیار مهم در ارزیابی حدیث «عشره مبشَّره»، این است که بسیار بعید است که سعید بن زید در دوران حیات پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)، این حدیث را از ایشان شنیده، ولی آن را در دوران خلیفه اوّل و دوم و سوم، بازگو نکرده باشد.
شاهد این مطلب، آن است که خلیفه اوّل در
جریان سقیفه به آن استناد نکرد، در صورتی که به اموری کماهمّیتتر از این موضوع، استناد نمود.
همچنین اگر این حدیث، صحّت داشت و در زمان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نقل شده بود، هنگامی که عثمان در محاصره قرار گرفت، به آن استناد میکرد و بسیاری از بزرگان
مهاجر و
انصار، از جمله
طلحه و
زبیر (که طبق این حدیث، خود، جزو ده بهشتیِ بشارت داده شده به بهشتاند) اقدام به محاصره و قتل او نمیکردند، و یا برای پیشگیری از قتل وی، به آن استناد میشد، در حالی که در هیچ یک از مصادر تاریخی، به چنین مواردی اشاره نشده است.
همانطور که در آغاز این گفتار گفتیم، ارزیابی عملکرد افرادی که بهشتی بودن آنها گزارش شده، روشنترین قرینه صحّت یا بطلان گزارش است.بر این اساس، با توجّه به عملکرد شماری از کسانی که در این حدیث، بهشتی معرّفی شدهاند، قطعاً نمیتوان صحّت آن را تأیید کرد.
نکات یاد شده، هنگامی که در کنار گزارش
امام علی (علیهالسّلام) در جریان
جنگ جمل (که به شدّت، حدیث «عشره مبشَّره» را تکذیب فرمود) قرار میگیرد، هر پژوهشگر منطقیای را به
یقین میرساند که حدیث «عشره مبشَّره» نادرست است. متن گزارش، چنین است که
سُلَیم بن قیس میگوید:
هنگامی که امیر مؤمنان (علیهالسّلام) در جنگ جمل با اهل بصره برخورد کرد، زبیر را صدا زد که: «به سوی من بیا». زبیر به همراه طلحه بیرون آمد. علی (علیهالسّلام) به آنها فرمود: «شما دو تن و همه صاحبان دانش از خاندان محمّد، و
عایشه دختر ابوبکر، میدانید که همه اهل جمل، بر زبان پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)
نفرین شدهاند و ناکام، کسی است که دروغ بندد».
آن دو گفتند: چگونه نفرین شدهایم، در حالی که ما بدری و بهشتی هستیم؟!
علی (علیهالسّلام) فرمود: «اگر یقین داشتم که شما بهشتی هستید، هرگز جنگیدن با شما را روا نمیدانستم».
زبیر گفت: آیا خبر
سعید بن عمرو را نشنیدهای که از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیده که میفرمود: «ده نفر از
قریش، در بهشتاند»؟
علی (علیهالسّلام) فرمود: «این را شنیدم که عثمان در زمان خلافتش حدیث میکرد».
زبیر گفت: آیا آن را دروغ بستن بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میدانی؟
علی (علیهالسّلام) فرمود: «تو را از چیزی خبردار نمیکنم، مگر آنکه نام آنها را ببری».
زبیر گفت: ابو بکر، عمر، عثمان، طلحه، زبیر، عبدالرحمان بن عوف، سعد بن ابیوقّاص،
ابوعبیدة بن جرّاح و
سعید بن عمرو بن نفیل.
علی (علیهالسّلام) فرمود: «نُه نفر شمردی. پس دهمی کیست؟».
گفت: تو.
علی (علیهالسّلام) فرمود: «اقرار کردی که من از اهل بهشتم؛ ولی آنچه را در باره خود و یارانت ادّعا کردی، من نمیپذیرم و منکر آن هستم».
زبیر گفت: آیا آن را دروغبستن بر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میپنداری؟
فرمود: «دروغ نمیپندارم؛ بلکه سوگند به خدا، یقین دارم» و سپس فرمود: «سوگند به خدا، برخی از افرادی را که نام بردی، در تابوتی در قسمتی از یک گودال در پایینترین جای
جهنّم هستند. بر این گودال، سنگی است که وقتی خدا میخواهد آتش جهنّم را فروزان کند، این سنگ را بر میدارد. من، این را از پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) شنیدم.
[
اگر نمیپذیری،
]
خدا تو را بر من پیروز کند و خونم را به دست تو بریزد، وگرنه خدا مرا بر تو و یارانت پیروز کند و خون شما را به دست من بریزد و روح شما را زودتر به آتش برساند!».
آنگاه زبیر باز گشت، در حالی که
اشک میریخت.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «اعتبار حدیث عشره مبشره» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۵/۱۶.