اصحاب رس
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: اصحاب رس.
پرسش: اصحاب «رس» چه کسانی بودند و عاقبتشان چه شده است؟
پاسخ: اصحاب رس قومی بودند که درخت صنوبری را میپرستیدند و آن درختی بود که «یافث بن نوح» بعد از طوفان کاشت. آنها احترام خاصی به آن درخت میگذاشتند و آنچه در توان داشتند،
قربانی میکردند. احترام آنها به درخت صنوبر به جایی رسید که آن را به عنوان خدای خود قرار دادند. هنگامی که در کفر و بتپرستی فرو رفتند، خداوند پیامبری را از بنیاسرائیل به سوی آنها فرستاد تا آنها را به
عبادت خداوند یگانه و ترک
شرک دعوت کند؛ اما آنها
ایمان نیاوردند. براساس تقاضای
پیامبر، خداوند آن درخت را خشک کرد. مردم به آزار پیامبرشان پرداختند و با دعای ایشان، خداوند عذاب را بر آنها نازل کرد و همگی از بین رفتند.
قرآن کریم در
آیه ۳۸
سوره فرقان میفرماید: «
وَ عاداً وَ ثَمُودَ وَ اَصْحابَ الرَّسِّ وَ قُرُوناً بَیْنَ ذلِکَ کَثِیرا»؛
«و نیز
قوم عاد و اصحاب رس و طوایف دیگر، بسیاری بین اینها، همه را به کیفر کردارشان هلاک ساختیم».
خداوند در این آیه، هلاک کردن قوم عاد و
ثمود و اصحاب رس را متذکر میشود.
درباره اصحاب رس که چه قومی بودند و چرا و چگونه به هلاکت رسیدند و عاقبت آنها چه شد، در میان مورخان و
مفسران اقوال فراوانی هست.
مرحوم
طبرسی در
مجمعالبیان و
فخر رازی در
تفسیر کبیر و
آلوسی در
روح المعانی از جمله احتمالاتی که نقل کردهاند، این است که آنها مردمی بودند که در
انطاکیه شام زندگی میکردند.
نام پیامبرشان «
حبیب نجار» بود.
در
عیون الاخبار الرضا از
امام علی بن موسی الرضا از
امیرالمؤمنین حدیثی طولانی درباره اصحاب رس نقل شده که به اختصار بیان میشود.
آنها قومی بودند که درخت صنوبری را میپرستیدند و به آن «شاه درخت» میگفتند و آن درختی بود که «
یافث بن نوح» بعد از طوفان کاشت. آنها دوازده قریه آبادی داشتند که در کنار نهری به نام رس بود این شهر به نامهای آبان، آذر، دی، بهمن، اسفند، فروردین، اردیبهشت، خرداد، تیر، مرداد، شهریور، مهر، که ایرانیان نام ماههای سال خود را از آن گرفتهاند.
آنها به خاطر احترام خاصی که به آن درخت میگذاشتند، بذر آن را در مناطق دیگر کاشتند و نهری برای آبیاری آن اختصاص دادند؛ به گونهای که آشامیدن
آب آن نهر را بر خود و
چهارپایان ممنوع کرده بودند و حتی اگر کسی از آن میخورد، او را به
قتل میرساندند و میگفتند این مایه
حیات خدایان ماست.
آنها در هر ماه از سال روزی را در یک شهر که نام همان ماه بود،
عید میگرفتند و به کنار درخت صنوبر که بیرون شهر بود میرفتند و حیواناتی را به عنوان
قربانی سر میبریدند و به آتش میافکندند. وقتی دود از آن بلند میشد، سر به سجده برده و گریه و زاری میکردند.
عادت و
سنت آنها چنین بود که دوازده روز پشت سر هم عید میگرفتند و آنچه در توان داشتند، قربانی میکردند و در برابر درخت
سجده میکردند. احترام آنها به درخت صنوبر به جایی رسید که آن را به عنوان خدای خود قرار دادند.
هنگامی که در
کفر و
بتپرستی فرو رفتند،
خداوند پیامبری را از
بنیاسرائیل به سوی آنها فرستاد تا آنها را به
عبادت خداوند یگانه و ترک
شرک دعوت کند.اما آنها
ایمان نیاوردند.
وقتی پیامبر آنها ملاحظه کرد که پند و
موعظه در آنها اثری نمیکند، از خدا تقاضا کرد که درخت را خشک کند تا آنها مأیوس شوند و دست بردارند.
دعای او مستجاب شد. روز عید که همه از
خواب برخواستند، دیدند درخت خشکیده است. گویا سالهاست که خشک شده است؛ در حالی که
شب سرسبز بود.
بعضی از روشنفکران گفتند این
قدرت خداوند آسمان و زمین است. بعضی گفتند این پیامبر
سحر و
جادو کرده و درخت ما را خشک کرده است.
تصمیم به
قتل او گرفتند و او را در جعبه آهنی که سرش گشاد و پایین آن تنگ بود قرار دادند و آزار دادند تا سحر خود را
باطل کند (بعضی میگویند که او را در چاهیانداختند و سر آن را بستند و سرش نشستند و پیوسته ناله او را شنیدند تا جان داد. آن حضرت در لحظات آخر عمر خود
دعا کرد: خدایا خودت میبینی من برای آنها خیر خواهم؛ ولی آنها با من چه کردند، خودت
انتقام من را از آنها بگیر. دعایش مستجاب شد.
در همان روز که عید بزرگ بر پا میشد و همه جمع بودند، باد تندی شدید و سرخ رنگ شروع به وزیدن گرفت و چنان آنها را بلند میکرد و به یکدیگر میزد که هر دو هلاک میشدند.
زمین را زیر پای آنان چنان گرم کرد که مانند آهن سرخ میشده است و این تندباد سخت آتشین مانند
قبه حمراء بالای آنها خیمه زده و آنها را فرو گرفت و بدنهای آنها مانند آهن در
آتش آب شده، بهکلی از بین رفتند.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اصحاب رس»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۱/۰۹.