اثبات ضرورت معاد
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: اثبات معاد، مجازات الهی، مجرم، عبرت، برهان حکمت، برهان عدالت، عذاب، تجسم اعمال.
پرسش: هدف و
ضرورت معاد چیست؟ هدف از کیفر الهی چیست؟ آیا برای تشفی است یا تنبیه مجرم و یا
عبرت گرفتن دیگران؟ چرا در همین دنیا کیفر نمیبینند؟
پاسخ:
خدا حکیم است و حکیم کار بیهوده انجام نمیدهد، و
آفرینش انسان و
جهان و بعد نابودی آن بدون رسیدگی به حساب بندگان خوب و بد موجب لغو و بیهوده بودن
خلقت اوست؛ لکن خدا کار بیهوده نمیکند، پس معادی در پیش است.
و قرآن نیز میفرماید: «
أَفَحَسِبْتُمْ أَنَّمَا خَلَقْنَاکُمْ عَبَثًا وَأَنَّکُمْ إِلَیْنَا لا تُرْجَعُونَ».
خدا
عادل است، و نیز عادل،
ظالم را بر مظلوم مقدم نمیدارد و مسلط نمیکند؛ بلکه از ظالم
انتقام میگیرد. پس خدا نیز ظالم و مظلوم را یکسان نمیداند و ظالم را بر مظلوم مقدم و مسلط نمیکند، و اگر
معاد برای
انسان نباشد، لازمهاش یکسانی ظالم و مظلوم، بلکه مقدم داشتن ظالم بر مظلوم است نزد خدا؛ ولی خدا منزه از آن است که ظالم و مظلوم در برابرش یکسان باشد. پس
معاد لازم و ضروری است تا هرچه که مستحق است، جزا بیند.
و خدا نیز میفرماید: «
أَفَنَجْعَلُ الْمُسْلِمِینَ کَالْمُجْرِمِینَ مَا لَکُمْ کَیْفَ تَحْکُمُونَ».
و نیز میفرماید: «
أَمْ نَجْعَلُ الْمُتَّقِینَ کَالْفُجَّارِ».
استاد مطهری (ره) کیفر و
مجازات را به جهت ارتباطش با
جرم سه نوع میداند:
رابطه بین جرم و
جریمه، در این نوع کاملاً قراردادی است که بهوسیلة قانونگذاری الهی یا غیر الهی وضع گردیده است. و فایده این نوع مجازات یکی این است که خود مجرم
تنبیه میشود که دیگر دست به چنان جرمی نزند، و دیگران نیز از مجازات او
عبرت میگیرند، تا دست به جرم نیالایند. و فایده دیگرش این است که در مواردی که ظلمی بر کسی وارد شده، با مجازات ظالم، تشفّی خاطر پیدا میکند. این نوع از مجازاتها در جهان آخرت معقول نیست؛ زیرا در آنجا جلوگیری از جرم مطرح نیست، تا مجازات مجرم تنبیهی برای او باشد تا دوباره مرتکب جرم نشود، یا اینکه عبرتی باشد برای دیگران تا اینکه مبادا مانند او مرتکب جرم شوند. و نیز، خدا معاد الله حس انتقامجویی ندارد تا برای تشفّی و خالی کردن عقده دل انتقام بگیرد. از طرفی همه
گناهان مربوط به حقوق مردم نیست، تا گفته شود، عذاب برای تشفّی خاطر ستمدیدههاست. به علاوه اینکه
خیر و
رحمت برای خود مظلومان نیز درآن روز سخت بیشتر از
انتقام و تشخص خاطردارد.
رابطه بین جرم و جریمه در این نوع مجازاتها رابطه علی و معلولی است؛ یعنی جرم علت است برای
کیفر، و کیفر نتیجه طبیعی و اثر ذاتی
گناه است، و قراردادی نیست؛ مانند اینکه مرگ اثر و نتیجه و معلول طبیعی نوشیدن سم، پرتاب شدن از کوه و... میباشد. این نوع کیفرها را
مکافات عمل یا
اثر وضعی گناه مینامند.
«مجازاتهای جهان دیگر رابطه قویتری با
گناهان دارند؛ رابطه
عمل و جزا در آخرت نه مانند نوع اول، قراردادی است و نه مانند نوع دوم، از نوع رابطه علی و معلول است؛ بلکه از آن هم یک درجه بالاتر است؛ در اینجا رابطه عینیت و اتحاد حکمفرماست؛ یعنی آنچه که در
آخرت بهعنوان
پاداش کیفر به نیکوکاران و بدکاران داده میشود، تجسم خود
عمل آنهاست».
و به تعبیر
شیخ بهایی (ره): در اعمال صالح و اعتقادات
حق به شکلی نورانی و زیبا ظاهر میشوند که موجب
کمال شادی صاحبش میگردنند، و
اعمال بد و اعتقادات
باطل به شکلی ظلمانی و زشت که موجب نهایت اندوه و آزار (صاحبش) میشوند».
به عبارت دیگر، پاداشها و کیفرها عین خود
اعمال است، با
چهره باطن و ملکوتی پس جای دارد، تا سؤال شود که هدف از مجازاتهای اخروی چیست؟
برای اثبات
تجسم اعمال، چند دلیل بیان میشود:
قرآن کریم میفرماید: «
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْیَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ».
علامه طباطبایی (ره) با استفاده از قسمت اول
آیه («
یَا أَیُّهَا الَّذِینَ کَفَرُوا لا تَعْتَذِرُوا الْیَوْمَ إِنَّمَا تُجْزَوْنَ مَا کُنْتُمْ تَعْمَلُونَ») بر تجسم اعمال میفرماید: این مطلب (تجسم اعمال) را محله بعد یعنی «و ما یظلم ربک احداًً» تأیید میکند؛ زیرا انتفای ظلم بنا بر
تجسم اعمال واضحتر است؛ چراکه چیزی بهعنوان جزا به
کفار داده میشود. همان عمل آنان است، که به آنها برگشت و ملحق میشود؛ درحالیکه هیچکس دخالتی در آن نداشته است.
علامه طباطبایی (ره) میفرماید: «
فکثیر من الایات داله علی الجزاء یوم الجزاء بنفس الاعمال».
بسیاری از
آیات دلالت میکنند بر اینکه جزا در روز جزا با خود اعمال است»؛
مثلاً
قرآن میفرماید: «
یَوْمَ تَجِدُ کُلُّ نَفْسٍ مَا عَمِلَتْ مِنْ خَیْرٍ مُحْضَرًا وَمَا عَمِلَتْ مِنْ سُوءٍ تَوَدُّ لَوْ أَنَّ بَیْنَهَا وَبَیْنَهُ أَمَدًا بَعِیدًا»؛ «روزی که هرکس آنچه را از کار نیک انجام داده حاضر میبیند، و
آرزو میکند میان او، و آنچه از اعمال بد داده، فاصله زمانی زیاد میباشد».
وجه دلالت آیه بر تجسم اعمال بدین صورت است که: «کلمة «تجد» از وجدان (یافتن) ضد فقدان و نابودی است، و دو کلمه «خیر» و «سوء» به لفظ نکره آورده شده، که مفید عموم است؛ یعنی
انسان در
روز رستاخیز تمام اعمال نیک و زشت خود را گرچه کم باشد، پیش خود مییابد».
و باز در جایی دیگر اصلاً هدف از
قیامت و برانگیخته شدن مردم، دیدن اعمال معرفی شده است: «
یَوْمَئِذٍ یَصْدُرُ النَّاسُ أَشْتَاتًا لِیُرَوْا أَعْمَالَهُمْ» و بعد مطلب را تأکید میکند: «
فَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ خَیْرًا یَرَهُ وَمَنْ یَعْمَلْ مِثْقَالَ ذَرَّةٍ شَرًّا یَرَهُ».
اکنون به چند روایت توجه کنید:
علی علیهالسلام میفرماید: «اعمال العباد فی الدنیا نصب اعینهم فی آجلهم» کردار بندگان در دنیا، در آخرت جلو چشمانشان است».
امام صادق علیهالسلام میفرماید: جبرئیل ـ علیهالسلام ـ به خدمت پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ آمد و (از جانب خدا) عرض کرد: «یا محمد! عش ماشئت فانک میت، واحبب ماشئت فانک مفارقة، و اعمل ماشئت فانک لاقیه»؛ ای
محمد! آنچه خواهی
زندگی کن که خواهی مرد، و آنچه را خواهی دوست دار که از آن جدا خواهی شد، و آنچه خواهی انجام ده که آن را خواهی دید».
برخیها مجازات اخروی مجرمان را تنبیهی، و در دنیا ممکن دانستهاند؛ ولی این ادعا درست نیست؛ زیرا اولاً، چنانکه گذشت، مجازات اخروی چون قراردادی نیست، تنبیهی نمیباشد؛ ثانیاً، بر فرض تنبیهی بودن نیز امکان تحقق آن در
دنیا نیست؛ زیرا:
مجازات در دنیا موقعی که مصالح جامعه اقتضا نمیکند، موجب میشود تا اطرافیان مجرم نیز بر اثر آن آزار ببیند و این
ظلم به آنهاست.
مستلزم خوب شدن اجباری (برای
ترس از عقوبت فوری) افراد میشود که بیارزش است.
دنیا محدود است و نمیشود هر جرمی در آن کیفر داده شود. مثلاً کسی را که هزاران نفر را کشته، چهگونه در دنیا میتوان کیفر داد؟ چون یکبار کشتن فقط مجازات کشتن یک نفر میشود نه بیشتر.
مجازات فوری و دنیوی مجرمان موجب به هم خوردن نظام
زندگی میگردد، و اصلاً در آن نسل صورت بشر در همان آغاز با مجازات از بین میرفت.
کیفر در دنیا کم لطفی است، چون ممکن است مجرم، در صورت مهلت داشتن بعدها
توبه کند.
گاهی کیفر فوری در
دنیا به جهت اینکه آثار و خسارات بعدی جرم به حساب نمیآیند، ناعادلانه میگردد.
گاهی خود عمل خوب، مانند
شهادت و
عمل بد، مانند
خودکشی موجب
مرگ شخص میشود و دیگر نمیماند تا
پاداش یا جزا ببیند.
۱. تفسیر نمونه، همان، ج ۲، ص ۳۷۸ ۳۸۳.
۲. جعفر، سبحانی، الالهیات و معارف اسلامی، قم، مؤسسة سیدالشهدا علیهالسلام، چاپ اول، بیتا، ص ۵۱۲ ـ ۵۱۶.
۳. آیتالله، جعفر، سبحانی، منشور جاوید، قم، مؤسسه سیدالشهدا، چاپ اول، ۱۳۶۹)، ج ۹، ص ۴۰۶ ـ ۴۲۵.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «اثبات ضرورت معاد»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۰۹.