ابولهب و انسانیت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: ابولهب، ترحم، انسانیت، قتل پیامبر صلیاللهعلیهوآله، عرف،
سنت.
پرسش: ابولهب از یاران خویش که برای کشتن رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ آمده بودند خواهش کرد که شبانه داخل خانه ایشان نشوند! مبادا
زن و
کودکی آزار ببیند. آیا
ابولهب و امثال او به انسانیت و رحم معتقد بودند؟
پاسخ: نرمش نسبی و رفتارهای بهظاهر مثبتی که از برخی سنگدلترین جنایتکاران مشاهده میشود، لزوماً به معنای اعتقاد قلبی آنان به رعایت حقوق بشر و قواعد انسانیت نیست؛ بلکه ممکن است عرف و سنت پیرامون آنان بهگونهای شکل گرفته باشد که برخی نرمشها را برای آنان اجتنابناپذیر کند تا بتوانند به
حیات سیاسی و اجتماعی خود در آن جامعه ادامه دهند و چنین نرمشهایی که تنها از خودخواهی سرچشمه میگیرد، نمیتواند نشانه مثبتی در ارزیابی شخصیتشان بهشمار آید.
در تاریخ به مواردی برخورد میکنیم که طی آن، جنایتکارترین افراد، رفتاری از خود نشان میدهند که نشانی از ترحم و انسانیت در آن وجود دارد!
آیا میتوان تنها با مشاهده چنین رفتارهایی، آنان را بهعنوان افرادی معرفی کرد که معتقد به اصول شناخته شده
حقوق بشر میباشند؟! و اگر نه، پس چه دلیلی موجب شده تا چنین نشانههای مثبتی را از آنان مشاهده کنیم؟!
قبل از پاسخ، ابتدا ماجرایی را که در پرسش شما وجود داشت، به نقل از یکی از منابع مرور میکنیم:
"پس هنگامی که شب شد و
پیامبر صلیاللهعلیهوآله به خانه برگشت، قریش تصمیم گرفت تا با یورش به خانه ایشان، نقشه خویش را عملی کند. اینجا بود که ابولهب واسطه شده و اظهار داشت که من اجازه نمیدهم که شبانه حمله را آغاز کنید؛ زیرا در این خانه،
زنان و کودکانی هستند که ممکن است (بهدلیل تاریکی) در هجومتان آسیب ببینند؛ بلکه خانه را محاصره کرده و به انتظار مینشینیم تا صبح فرا رسیده و آنگاه حمله را آغاز کنیم!"
آیا ابولهب که همراه زنش، سختترین مشکلات را برای پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بهوجود آورده و اکنون با کمک همفکرانش توطئه قتل ایشان را در سر میپروراند، دلش برای زن و فرزند پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ به رحم آمده و تصمیم گرفته تا اصول انسانی را مراعات کند؟!
با توجه به نشانههای تاریخی، ما چنین نمیاندیشیم؛ بلکه معتقدیم که چنین رفتارهایی بهظاهر مثبت، بهدلیل
عرف و سنت آن زمان به نوعی بر آنان تحمیل شده و تخطی از آنها، چنان بیآبرویی برایشان بهوجود میآورد که توان تحملش را نداشتند.
برای توضیح این مطلب، به دو نمونه مشابه دیگر که در جریان وحشتناکترین فاجعه
تاریخ، یعنی شهادت
امام حسین علیهالسلام رخ داده، توجه فرمایید:
امام حسین ـ علیهالسلام ـ به شدت مشغول جنگ بود، تا اینکه
شمر با سپاهیانش یورش آورده و بین
امام و خیمههای حرم فاصله انداخت. امام خطاب به شمر فرمود:
اسباب و اثاثیه موجود در خیمهها، بهزودی (و بعد از شهادتم) نصیب شما خواهد شد. بنابراین افراد نادان و سرکش سپاهتان را از حمله به خیمهها باز داشته و اگر دین ندارید، دستکم در
دنیا آزادمرد باشید! شمر گفت که ای پسر
فاطمه حرف حسابت چیست؟!
امام فرمود: من میگویم که شما با من سر جنگ داشته و من نیز با شما میجنگم، در این میان، زنان گناهی ندارند که مورد هجوم واقع شوند. شمر در آن لحظه،
سخن امام را پذیرفته و از حمله به خیمهها منصرف شد (گرچه بعد از شهادت امام، بار دیگر این حمله انجام شد).
بعد از جریان
کربلا و حضور
اهل بیت در دارالاماره کوفه،
حضرت زینب سلاماللهعلیها در گفتوگویی با ابن زیاد، به شیوهای سخن گفت که او را خشمناک کرده تا جایی که تصمیم به قتلش گرفت! یکی از اطرافیان ابن زیاد رو به او کرده و گفت: زینب، زن است و ما میدانیم که (طبق عرف موجود) زنان بهدلیل آنچه بر زبان آوردهاند،
مجازات نمیشوند! ابن زیاد با شنیدن این تذکر، از کشتن زینب ـ سلاماللهعلیها ـ صرف نظر کرد.
مشابه همین موضوع، بار دیگر در جایی تکرار شد که ابن زیاد، تصمیم به کشتن
امام سجاد علیهالسلام گرفت و زینب ـ سلاماللهعلیها ـ با سپر کردن خویش مانع انجام چنین جنایتی شد.
آیا شمر و ابن زیاد بویی از انسانیت برده بودند که چنین نرمشهایی را از آنان مشاهده میکنیم؟! یقیناً خیر؛ بلکه آنان محکوم سنتهای پیرامون بودند که در صورت عدم نرمش در این مواقع، خود و خاندانشان را در برابر چشمان بهشدت ملامتگر جامعه قرار میداد. آنان میتوانستند، کشتن حسین ـ علیهالسلام ـ و سپاهیانش را با استفاده از تبلیغات وسیع بهدلیل مخالفت با حکومت و
نظم عمومی و حتی نعوذ بالله خروج از
اسلام عنوان کنند؛ اما نپذیرفتن خواهش او برای خودداری موقت از حمله به
زنان و
کودکان، جای هیچ توجیهی نداشت و حتی بر اساس سنتهای جاهلی نیز زشت شمرده میشد.
امیر المؤمنین ـ علیهالسلام ـ عرف موجود را اینگونه ترسیم مینماید: "در زمان
جاهلیت، اگر شخصی با عصای خود و یا با سنگ کوچکی، به زنی آزار میرساند، ننگی برای او باقی میماند که بعد از مردنش نیز پاک نشده و فرزندان او نیز بهخاطر این کار پدرشان مورد نکوهش و ملامت واقع میشدند!"
ابولهب نیز که علاوه بر
شخصیت اجتماعی برجستهاش در میان قریش، نسبت فامیلی نیز با
پیامبر صلیاللهعلیهوآله و خاندان او داشت، اگر از این حمله جلوگیری نکرده و زنان و کودکانی در این میان آسیب میدیدند، دیگر حتی در جامعه
مشرک و جاهلی که تا حدودی بر محور
قبیله و عشیره میگشت، آبرو و شخصیتی برایش باقی نمیماند و او نه برای انسانیت و
وجدان، بلکه تنها برای حفظ آبروی خود، مرتکب این رفتار به ظاهر مثبت شد. البته در همان زمان، افرادی که طبق قواعد
حاکم بر جامعه، از شخصیت اجتماعی پایینتری برخوردار بوده و آبرویی برای از دست دادن نداشتند، مرتکب این جنایتها نیز میشدند.
در
جهان امروز نیز بهعنوان نمونه، اگر رژیم جنایتکار
اسرائیل، شهر غزه را با یکی از صدها بمب اتمی که در
اختیار دارد، با خاک یکسان نمیکند و یا آنکه در مواردی، قبل از حمله هوایی به ساکنان منطقه هشدار میدهد تا از آنجا خارج شوند، نمیتوان نتیجه گرفت که سران آن بویی از انسانیت بردهاند؛ بلکه تنها نگرانی از واکنش جامعه جهانی و
ترس از انزوا و اضمحلال است که در مواردی سران آنان را به نرمش نسبی وا میدارد؛ درحالیکه این نرمش را نمیتوان در ردههای پایینی و نظامیان جزء آنان مشاهده کرد.
پایگاه اسلام کوئست.