• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

آیات تحدّی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: آیات تحدی، اعجاز قرآن، نزول قرآن.

پرسش: أ. خداوند در آیات تحدی می‌فرماید: شما در آوردن مثل قرآن، قادر نیستید؛ عدم استطاعت در این‌جا، به چه معناست؟ ب. آیا با رشد ادبیات عرب، نمی‌توان شبیه قرآن ساخت؟ ج. اگر خدا مخالفان را از آوردن قرآن منصرف کند؛ تحدی چه معنا دارد؟

پاسخ: نزول قرآن به زبان عربی یک امر طبیعی است؛ چون لازمه تخاطب و گفت‌وگو، استفاده از ابزار تخاطب یعنی زبان آنهاست. در اعجاز قرآن همین بس که با اینکه مخاطبان قرآن عرب هستند، دعوت به تحدی (به مبارزه طلبیدن) می‌کند. اکثر دانشمندان و علمای علوم قرآن و تفسیر، اعجاز قرآن را ذاتی می‌دانند و به ویژگی‌های چون فصاحت و بلاغت بسیار والای آن، نظم بدیع، اخبار به غیب، بلندی معنا، و عمق مطالب و ... به‌عنوان وجوهی از اعجاز قرآن اشاره می‌کنند. بهترین دلیل بر اعجاز قرآن کریم این است که بعد از گذشت «چهارده» قرن از نزول آن و رشد فکری و فرهنگی، مردم نتوانستند به اندازه یک سوره‌ای از قرآن (با تمام خصوصیات) بیاورند. چون قرآن اعجاز ذاتی دارد نه الفاظ ظاهری. انسان‌ها در تمام کارهای خود دارای اختیار هستند. حتی در آوردن قرآن، لذا خداوند سدّی را در راه انسان‌ها قرار نداده است، تا سلب اختیار شوند.



نزول قرآن به زبان عربی یک امر طبیعی است؛ چون لازمه تخاطب و گفت‌وگو، استفاده از ابزار تخاطب یعنی زبان آنهاست. در اعجاز قرآن همین بس که با اینکه مخاطبان قرآن عرب هستند، دعوت به تحدی (به مبارزه طلبیدن) می‌کند.
[۲] مصباح یزدی، محمدتقی، قرآن‌شناسی، ج۱، ص ۹۵ ـ ۱۰۸، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ اول، ۱۳۷۶.



کسی می‌تواند همانند قرآن، کلام صحیح و بدیع بیاورد که شرایط ذیل را داشته باشد:

۲.۱ - اولاً

به آن‌چه در جهان موجود است، آگاهی نسبی داشته باشد.

۲.۲ - ثانیاً

توانایی ساختن الفاظ و قرار دادن آن برای معانی را داشته باشد.

۲.۳ - ثالثاً

بتواند آن معانی دانسته شده را به الفاظ مناسب به کار برد و به مخاطب خود برساند.

از این سه ویژگی، انسان فقط به تولید الفاظ و قرار دادن آنها برای معانی قادر است (یعنی گزینه دو) و در دو تای دیگر عاجز است. هرچند مردم در بین خود الفاظی را برای گفت‌وگو بیان می‌کنند، اما مهم در نظم و ترتیب و فصاحت و بلاغت ... معنای بلند آن است. این مانند این است که شخصی بگوید چرا فلانی با اینکه شمشیری را ساخته است؛ نمی‌تواند در جنگ پیروز شود؛ درحالی‌که پیروز شدن بر دشمن علاوه بر ابزار (شمشیر) شجاعت و دلیری و اراده و قدرت و... لازم دارد.
[۳] جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، ج ۱، ص ۶ ـ ۱۶۵، قم، انتشارات اسراء، چاپ اول، ۱۳۷۸.
بنابراین گرچه ادبیات رشد می‌کند، ولی این برای همانندآوری قرآن کافی نیست.


«صرفه»، به معنای «باز گرداندن چیزی» است.
[۵] ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۷، ص ۳۲۸، بیروت، دارالحیاء تراث العربی.



و در اصطلاح آمده است که خداوند اَعراب را از معاوضه با قرآن، منصرف نموده، و خرد و اندیشه آنها را زدوده است. معارضه با قرآن برای آنها مقدور بود، ولی مانع خارجی، آنان را منع نموده است؛ ازاین‌رو قرآن مانند سایر معجزات است.

این نظریه، از اوایل قرن سوم از سوی «نظّام معتزلی» (م۲۲۱ق) مطرح شد، و دارای طرف‌دارانی اندک بوده است. غالب اندیشمندان ـ به‌ویژه علمای شیعه ـ از قرن چهارم با آن به مخالفت پرداختند.


طرف‌داران «صرفه»، سه نظریه داده‌اند:

۵.۱ - از بین رفتن انگیزه

خداوند، داعی و انگیزه آنان را از معارضه با قرآن سلب نموده است با اینکه اسباب و زمینه فراهم بوده است.

۵.۲ - قهر

با وجود انگیزه، خداوند با قهر، آنان را از این معارضه باز داشته است.

۵.۳ - سلب از فراگیری علوم

خداوند، علومی را که برای آفریدن کلامی چون قرآن مورد نیاز است، از آنها سلب نموده است. این نظریه به دو قسمت تقسیم شده است:

۵.۳.۱ - اول

خداوند مطلقاً قدرت و علوم لازم را برای آفریدن کلامی چون قرآن به انسان نداده است.

۵.۳.۲ - دوم

امکان داشتن این علوم، برای آنها وجود داشت؛ ولی خداوند آنها را از آموختن آن دانش‌ها باز داشته است.
[۷] معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، ج ۴، ص ۱۲۸، قم، مؤسسه نشر اسلامی.


در میان این سه نظریه، نظریه سوم (بخش الف) را، علمای شیعه می‌پذیرند، اما مابقی را منکر هستند.

۵.۳.۳ - دیدگاه آیت الله خویی

آیت الله خویی می‌فرماید: «صرفه‌ای که آن را عد‌ه‌ای برگزیدند؛ اگر به این معناست که خداوند با این‌که قدرت دارد، انسان را به آوردن مانند قرآن توانایی بخشد، ولی این قدرت را به هیچ انسانی نداده، با این معنا صحیح است؛ ولی اختصاص به قرآن ندارد». و هم‌چنین خداوند قدرت دارد به انسان توانایی ببخشد تا از گِل، ‌انسانی بسازد؛ ولی این قدرت و توانایی را به بشر نداده است. در نتیجه علمای شیعه، قول «صرفه» (غیر از نظریه سوم بخش الف) را نمی‌پذیرد.


اکثر دانشمندان و علمای علوم قرآن و تفسیر، اعجاز قرآن را ذاتی می‌دانند و به ویژگی‌های چون فصاحت و بلاغت بسیار والای آن، نظم بدیع، اخبار به غیب، بلندی معنا، و عمق مطالب و ... به‌عنوان وجوهی از اعجاز قرآن اشاره می‌کنند، تا اینکه «جلال‌الدین سیوطی» به «۳۵» وجه در اعجاز قرآن اشاره کرده است. اگر در سوره «اسراء ۸۸؛ یونس، ۳۸؛ هود، ۱۳» مسئله تحدی و به مبارزه طلبیدن را مطرح می‌کند و می‌فرماید: «اگر نسبت به قرآن تردید دارید، کل قرآن یا ده سوره یا حتی یک سوره، همانند قرآن را بیاورید»؛ هدف این سوره، الفاظ محاوره‌ای بین مردم نیست؛ بلکه نظم و نثر و فصاحت و بلاغت و معنای بلند آن است که هیچ‌کس قادر بر جمع آن نیست.

۶.۱ - توضیح

پیام اجمالی این آیات این است که مردم با صرف تمام نیروی خویش و کمک گرفتن از یک‌دیگر ـ حتی جنیان ـ در آوردن همچون قرآن، عاجز هستند. خداوند امر به اجتماع می‌کند، اگر قرار بر این بود که خداوند عقلشان را می‌بست، با معجزه بودن قرآن هم‌خوانی نداشت. قدرت انسان در آوردن یک کلمه یا مثل کلمه‌ای از قرآن، اقتضا نمی‌کند همانند قرآن بیاورند، کسی که قدرت به ماده را دارد، دلات ندارد که قدرت بر ترکیب را هم دارد.

۶.۲ - دیدگاه علامه طباطبایی

«علامه طباطبایی» می‌فرماید: «گرچه بشر برای ارائه معانی، الفاظی را وضع کرده است و در مقام تفهیم، آنها را به کار می‌برد؛ لیکن ارائه مفاهیم قبلی با جمیع خصوصیاتش از حیث لوازم تا مقدمات، مقارنات و ... در قالب جملات زیبا، امری است که مربوط به بلاغت و فن بیان است نه الفاظ. به علاوه بشر با قدرت محدود خود، قادر نیست به جمیع خصوصیات معانی و الفاظ واقف شود بلکه خداوند سبحان است که به تمام خصوصیات واقف است و هم‌چنین علم بلاغت، دارای مراتبی است».


اگر الفاظ قرآن، اعجاز ذاتی نداشت و کلام عادی و محاوره‌ای اعراب بود، نباید برخورد اعراب با نزول این آیات، از روی تحیر و تعجب حکایت نماید؛ درحالی‌که خودشان دارای اشعار و نثر بوده‌اند. چیزی که اعراب را به تعجب واداشته، فصاحت و نظم و نثر و معنای بلند آن است، تا جایی که «ولید بن مغیره» می‌گوید: «به خدا سوگند! که از محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله کلامی شنیدم که کلام انسان و جن نیست، کلام او دارای شیرنی و حلاوت و نغمه‌های مناسب است ... کلامی که هیچ‌چیز بر آن برتری ندارد.»ر حالی خودش از شعرای عرب بوده است.


بهترین دلیل بر اعجاز قرآن کریم این است که بعد از گذشت «چهارده» قرن از نزول آن و رشد فکری و فرهنگی، مردم نتوانستند به اندازه یک سوره‌ای از قرآن (با تمام خصوصیات) بیاورند. چون قرآن اعجاز ذاتی دارد نه الفاظ ظاهری. انسان‌ها در تمام کارهای خود دارای اختیار هستند. حتی در آوردن قرآن، لذا خداوند سدّی را در راه انسان‌ها قرار نداده است، تا سلب اختیار شوند.

اگر قرآن دارای الفاظ ساده و بدون معانی و تأویلات می‌بود، دیگر نمی‌توانست تمام احتیاجات همه بشر را در تمام زمان‌ها در خود جای دهد. کلام خود را با حدیثی از معصوم به پایان می‌بریم. «ان القران ظاهره انیق و باطنه عمیق لاتفنی عجائبه و لاتنقضی غرائبه»؛ «ظاهر قرآن، زیبا و دل‌انگیز است و باطن قرآن، ژرف و عمیق است و عجائب آن پایان ندارد و غرائب آن تمام نمی‌شود».


۱. ابراهیم (۱۴)،‌آیه ۴.    
۲. مصباح یزدی، محمدتقی، قرآن‌شناسی، ج۱، ص ۹۵ ـ ۱۰۸، قم، مؤسسه آموزشی و پژوهشی امام خمینی (ره)، چاپ اول، ۱۳۷۶.
۳. جوادی آملی، عبدالله، قرآن در قرآن، ج ۱، ص ۶ ـ ۱۶۵، قم، انتشارات اسراء، چاپ اول، ۱۳۷۸.
۴. ابن منظور، لسان العرب، ج ۹، ص ۱۸۹، بیروت، دارالحیاء تراث العربی.    
۵. ابن منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج ۷، ص ۳۲۸، بیروت، دارالحیاء تراث العربی.
۶. جلال‌الدین سیوطی، الاتقان فی علوم القرآن، ج ۴، ص ۷، تحقیق از محمد ابوالفضل ابراهیمی، قم، انتشارات رضی.    
۷. معرفت، محمدهادی، التمهید فی علوم القرآن، ج ۴، ص ۱۲۸، قم، مؤسسه نشر اسلامی.
۸. خویی، سیدابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، بیروت، دارالزهراء، ص ۸۳.    
۹. سیوطی، جلال‌الدین، معترک الاقران فی اعجاز القران، ص ۱۷۲، بیروت، دارالکتب مکتبیه.    
۱۰. خویی، سید ابوالقاسم، البیان فی تفسیر القرآن، ص ۸۳، بیروت، دارالزهراء.    
۱۱. طباطبایی، سید محمدحسین، تفسیر المیزان، ج ۱، ص ۶۹، قم، انتشارات رجاء، ۱۳۶۳.    
۱۲. طبرسی، فضل بن حسن، مجمع البیان، ج ۵، ص ۲۵۰، قم، مرعشی نجفی.    
۱۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج ۲، ص ۲۸۴، بیروت.    



سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «آیات تحدی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۷/۱۸.    


رده‌های این صفحه : تحدی | قرآن شناسی




جعبه ابزار