گریه بر امام حسین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: گریه،
امام حسین علیهالسلام.
پرسش: آیا گریه کردن از رسوم
جاهل عرب است؟ اگر هست، چرا برای
امام حسین ـ علیهالسلام ـ گریه میکنیم؟
پاسخ: در کتب
تاریخ شیعه و اهلسنت آمده است که عزاداری از ابتدا با دستور و تأکید و توصیه
پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ شکل گرفته است و رفتهرفته در میان امت بهصورت یک
سنت دینی درآمده است.
ابن هشام در کتاب السیرة النبویه میگوید: «وقتی
رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بعد از
جنگ احد و
شهادت حضرت حمزه ـ علیهالسلام ـ وارد
مدینه شدند، صدای تعدادی زنان (
انصار) را شنیدند که بر کشتگان خود گریه میکردند؛ پس چشمان مبارک رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ پر از اشک شد و گریه کردند و فرمودند: «چرا برای
حمزه کسی گریه نمیکند! پس از شنیدن این سخن
سعد بن معاذ و
اسید بن حُضیر (دو تن از بزرگان انصار) به خانههای انصار رفته و دستور دادند که زنهای انصار برای عموی پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ گریه کنند؛ و هنگامی که رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ گریههای آنان را شنید، در حق آنها دعا کرد.»
طبری
و ابن اثیر
و دیگر مورخان که نام حمزه را بردهاند، به این موضوع اشاره میکنند.
یعقوبی در تاریخ خود نقل میکند که: «
پیامبر اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از شنیدن
شهادت جعفر ـ علیهالسلام ـ سخت بیتاب شد و گفت: «علی مثل جعفر فلتبک البواکی» بر مانند جعفر، باید زنان نوحهگر گریه کنند.»
ابن هشام
و محمد بن عمر واقدی
و ابن اثیر
و... این واقعه را نقل میکنند.
واقعاً جای تعجب است که بگوییم پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از گریه کردن نهی کرده باشد؛ در صورتی که در
داستان یوسف و
یعقوب در
قرآن میخوانیم که: «
حضرت یعقوب برای مفارقت یوسف آنقدر گریه کرد تا چشمهای او بینور شد و حضرت یوسف نیز در زندان آنقدر گریه کرد که اهل زندان ناراحت شده و قرار گذاشتند یک روز گریه کند و روز دیگر آرام بگیرد.»
«
خلیفه دوم گریه بر مردگان تازه گذشته را تحریم کرد تا جایی که وقتی
عایشه برای مرگ پدرش
ابوبکر مجلس عزا گرفت، شخصاً آمد در خانه و زنان را از گریه کردن نهی کرد؛ آنان اعتنا نکردند، به هشام دستور داد وارد خانه شود و عایشه را احضار کند. عایشه چون شنید به
هشام گفت: اجازه نمیدهم وارد خانه شوی.
عمر گفت: وارد شو من به تو اجازه دادم. چون هشام وارد شد، خواهر ابیبکر،
امفروه جلو آمد. عمر هم بدون معطلی با تازیانه او را زد و زنان چون این وضع را شنیده و دیدند، پراکنده و متفرق شدند.»
در زمان حیات رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ
رقیه دختر حضرت از
دنیا رفته بود، زنها بر مرگش گریه میکردند، عمر در حضور پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ با تازیانه به آنان میزد و میگفت: صدا نکنید. حضرت فرمود: «به آنها چه کار داری، بگذار گریه کنند و بعد خود حضرت کنار قبر نشسته و
فاطمه زهرا پهلوی پدر سر قبر خواهر گریه میکرد و رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ او را دلداری میداد و از روی مهربانی اشک چشمش را پاک میکرد.»
و در جای دیگر «جنازهای را که بستگانش بر او گریه میکردند و به
قبرستان میبردند، عمر آنان را (از گریه کردن) نهی کرد. رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمود: رهایشان کن، آدم مصیبت زده دلش میسوزد و
اشک او جاری میشود.»
علامه بزرگوار امینی در کتاب پرارزش خود «سیرتنا و سنتنا» به موارد زیادی اشاره میکند که از طریق راویان موثق
اهلسنت به طرق گوناگون بیان شده است که به چند مورد از آن اشاره میکنیم:
«از حاکم صاحب مستدرک نقل میکند که: هر زمان حسین نزد پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ میرفت، پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ او را در بغل میگرفت و گریه میکرد و خبر از
قتل او میداد.»
و باز نقل میکند که: «چون امام حسین ـ علیهالسلام ـ به دو سالگی رسیدند، حضرت برای سفری از شهر خارج شدند و چون به محلی رسیدند، ایستادند و چشمان آن حضرت از اشک پر شد. اصحاب علت این کار را سؤال کردند. حضرت فرمودند: «
جبرئیل به من خبر داد که در کربلا فرزندم حسین کشته میشود...» و بعد از برگشتن به
منبر رفتند و داستان را نقل کردند... قال: فضج الناس فی المسجد بالبکاء...»
علامه امینی حدیثی از عایشه نقل میکند که مضمون آن چنین است: «جبرئیل بر
نبی اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ نازل شد و به او خبر
شهادت امام حسین ـ علیهالسلام ـ را داد و سپس مقداری از خاک
کربلا را به آن حضرت داد و فرمود در این سرزمین فرزند تو شهید میشود و چون جبرئیل رفت، هنوز خاک در دست پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بود؛ پس حضرت شروع به گریه کردند و فرمودند: ای عایشه جبرئیل به من خبر داد که فرزندم
حسین در سرزمین طف به شهادت میرسد. و سپس آن حضرت خارج شدند و اصحاب آن حضرت از جمله علی علیهالسلام، ابوبکر،
عمر،
حذیفه،
عمار و
ابوذر آن حضرت را دیدند؛ درحالیکه آن حضرت گریه میکرد و...».
این واقعه از عایشه،
امسلمه،
زینب بنت جحش و.... نقل شده است که برای روشن شدن مطلب به کتاب نامبرده رجوع شود.
هنگامی که رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ خبر
شهادت امام حسین ـ علیهالسلام ـ و مصائبی که به آن حضرت وارد میشود را برای
حضرت فاطمه ـ سلاماللهعلیها ـ بیان کرد، حضرت
فاطمه ـ سلاماللهعلیها ـ گریه شدیدی نمود؛ سپس از پیامبر اسلام ـ صلیاللهعلیهوآله ـ سؤال کرد: ای پدرم! این واقعه در چه زمانی است؟ پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمودند: در زمانی این حادثه واقع میشود که من و تو و علی نیستیم. گریه حضرت فاطمه ـ سلاماللهعلیها ـ بیشتر شد و فرمود: پدرم! پس چه کسی بر حسینم گریه خواهد کرد؟ و چه کسی مجلس عزا برای پسرم برپا میکند؟
رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمود: ای فاطمه! زنان امتم بر زنان
اهلبیت من گریه میکنند و مردان امتم بر مردان اهلبیت من، و این
عزاداری را هر سال بهپا میکنند. و روز قیامت تو برای زنان امتم
شفاعت میکنی و من هم برای مردان و هرکس که از
امت من بر مصیبت حسین گریه کند، دست او را میگیریم و او را داخل
بهشت میکنیم. فاطمه جان روز
قیامت هر چشمی گریان است، مگر دیدهای که در مصیبت و عزای حسین ـ علیهالسلام ـ گریسته باشد که آن چشم در
روز قیامت خندان است و به نعمتهای بهشتی مژده داده میشود.»
سایت اندیشه قم