هجرت درونی و بیرونی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: هجرت، هجرت درونی، هجرت بیرونی، مدینه، حبشه.
پرسش: شهید مطهری (رحمةاللهعلیه) در کتاب گفتارهای معنوی، باب هجرت و
جهاد،
تفسیر آیه «۱۰۰ سوره نساء» هجرت را از شهری به شهر دیگر، برای کسب
ایمان و جلوگیری از دست رفتن آن میداند؛ ولی ایشان از برخی متصوفه نقل میکند که گفتهاند لازم نیست از شهری به شهر دیگر یا از کشوری به کشور دیگر هجرت کرد،
کدامیک از این
تفاسیر درست است؟
پاسخ: شهید مطهری منحصر کردن هجرت را به هجرت درونی نادرست میدانند و نظر متصوفه را مردود میشمارد و نظر خویش را مطابق قرآن و روایات بیان میدارد.
این نکته بهراحتی از
سیره علمی و عملی
پیامبران و
امامان به دست میآید که هم به هجرت بیرونی باور داشتهاند و هم به هجرت درونی.
قرآن شریف نیز به هر دوی آن اشاره دارد و به آن اهتمام بخشیده است.
نمونه این هجرتها، هجرت مسلمانان به
جبشه و
مدینه است؛ خصوصاً هجرت به مدینه که سرآغاز فصل نوینی از
تاریخ اسلام گشت و در مدینه
حکومت اسلامی تشکیل شد و زمینه جهانی شدن
دین اسلام فراهم شد.اگر
مسلمانان به فرمان
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) دست به چنین هجرتی نمیزدند، نهتنها
اسلام از محیط مکه فراتر نمیرفت، بلکه ممکن بود در همانجا دفن و فراموش شود. روشن است که هجرت یک
حکم مخصوص به زمان پیامبر نبوده است؛ بلکه در هر عصر و زمان و مکانی اگر همان شرایط پیش آید، مسلمانان موظف به هجرتاند.
علامه شهید مطهری در کتاب گفتارهای معنوی ضمن بیان اهمیت هجرت و نقش سازنده آن در تکامل فرد و جامعه،
اسارت و
جبر محیط را نفی کرده و با توجه به
آیه ۱۰۰
سوره نساء و
آیات قبل از آن،
هجرت را انتقال از مکانی به مکان دیگر، برای حفظ
دین و ایمان فرد و جامعه ضروری دانسته و میفرمایند: برای افرادی که یک نوع تصوفهای افراطی دارند حتی سوءتفاهم به وجود آمده به این معنی که آیه را به طور دیگری معنی کردهاند، آیه میگوید: هر کس از خانه خودش بیرون رود؛ در حالی که به سوی
خدا و پیامبرش کوچ کرده است ...، میگویند درست است که مبدأ را خانه خودش ذکر میکند، ولی مقصد را خدا و پیامبر ذکر کرده و این مربوط به
قلب انسان است، مربوط به
اخلاق انسان است.
به سوی خدا مسافرت کردن یعنی سیروسلوک قلبی و معنوی داشتن، مراتب
اخلاص را طی کردن بالا رفتن به مقام قرب، احتیاج ندارد که انسان خانهاش را رها کند، انسان میتواند زیر کرسی بنشیند، در عین حال نفس خودش را
تهذیب و تصفیه کند.
به دنبال آن میفرمایند: ولی این مطلب درست نیست و
قرآن در این
آیه به هر دو هجرت اشاره کرده است.
اعجاز بیانی قرآن در این است که ابتدای هجرت را خانه ذکر میکند، همین خانه را نه خانه نفس را، همین خانه گِلی که انسان در آن
زندگی میکند؛ ولی قرآن میگوید: ای کسی که میخواهی به خانهای دیگر
هجرت کنی، هدفت از این هجرت، فقط باید خدا باشد.
مهاجرت مخلصانه توام با سلوک الی الله، انسان هم میتواند مهاجر باشد و هم عارف سالک، اسلام هجرت جسمی و روحی را با هم میخواهد. انسان هم جسمش باید از شهری به شهر دیگر منتقل شود و روحش از مرحله انانیت به مرحله اخلاص ترقی کند و بالا برود، عهدهدارِ اجر چنین مهاجری، خداست. مهاجر واقعی باید هم از
گناهان هجرت نماید: «المهاجر من هجر السیئات؛
مهاجر کسی است که از گناهان هجرت نماید».
افرادی مانند فُضیل بن عیاض و بشر حافّی کسانی بودند که از گناهان دست شستند و متحول شدند.
در پایان میفرمایند: اشتباه و
انحراف در این است که بعضی به بهانه اینکه هجرت همان هجرت از گناهان است و
جهاد همان
جهاد با نفس است،
هجرت جسمانی و ظاهری و جهاد با دشمن خارجی را بوسیدند و کنار گذاشتند.
اسلام دو هجرت دارد نه یک هجرت؛ دو جهاد دارد نه یک جهاد. اولیای دین،
رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)،
علی (علیهالسلام) و
ائمه اطهار (علیهمالسلام) به هر دو معنی مهاجر بودند. پس
هجرت عملی و رفتاری چیزی است که هجرت از گناهان آن را پر نمیکند.
در نتیجه
شهید مطهری منحصر کردن هجرت را به هجرت درونی نادرست میدانند و نظر متصوفه را مردود میشمارد و نظر خویش را مطابق
قرآن و
روایات بیان میدارد.
این نکته بهراحتی از
سیره علمی و عملی
پیامبران و
امامان به دست میآید که هم به
هجرت بیرونی باور داشتهاند و هم به
هجرت درونی.
قرآن شریف نیز به هر دوی آن اشاره دارد و به آن اهتمام بخشیده است.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «هجرت درونی و بیرونی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۲/۲۵.