نقش والدین در سرنوشت فرزند
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: زودتحریکی، درمان.
پرسش: در کتابی خواندم که پیامبر (صلیاللهعليهوآلهوسلم) فرمودهاند: اگر در خانهای زن و مردی عمل مجامعت انجام دهند و کودکی در آن خانه باشد و صدای نفسهای ایشان را بشنود، آن کودک هرگز رستگار نخواهد شد. گناه آن کودک چیست که محروم از رستگاری شود. اصولاً آیا این مطلب صحیح است؟
پاسخ: پدر و مادر نقش مهمی در رستگاری و شقاوت اولاد، دارند؛ ولی علت تامه
سعادت یا شقاوت نیستند؛ بلکه زمینهساز سعادت و شقاوت هستند و کودکی هم که در او، زمینه شقاوت یا سعادت به وجود آید، اینطور نیست که حتماً سعادتمند یا بدبخت خواهد شد؛ بلکه با فکر و اراده خود، گزینش دوست خوب و محیط سالم و مطالعه کتب دینی و رعایت آنها میتواند مسیر خود را عوض کرده و به راه رستگاری و قرب الهی برسد.
از نظر
قرآن و
روایات اهل بیت (علیهمالسلام) و از نظر روانشناسی اثبات شده است که پدر و مادر نقش مؤثری در سرنوشت اولاد و در سعادت و شقاوت او دارند.
از طرفی دیگر، طبق قانون
وراثت، صفات
پدر و مادر ـ اعم از صفات ظاهری و صفات باطنی ـ بر اولادشان تأثیر دارد. همانطوری که صفات ظاهری (نظیر شکل و شباهت) از طریق ژنها به اولاد منتقل میشود، صفات باطنی (نظیر،
شجاعت،
ترس،
حسادت،
سخاوت و
بخل) نیز منتقل میشود. مادر حسود، زمینه حسادت بچهاش را مهیا میسازد، پدر بخیل، بچهاش را
بخیل بار میآورد و حالات و روحیات و هیجانات مادر بر جنین او اثر میگذارد. بنابراین پدر و مادر نقش بسیار مهمی در سعادت و شقاوت اولاد دارند.
اینکه در
روایت آمده است، پدر و مادر در سرنوشت اولاد دخالت دارند، به این معنا نیست که علت تام و کامل
سعادت و شقاوت انسان، پدر و مادر است؛ بلکه پدر و مادر «زمینهساز» سعادت و شقاوت انسان هستند. همانطوری که زمینآباد، زمینی که علف هرزه ندارد، زمینه این را دارد که حاصل خوبی بدهد، و زمینی که شورهزار است، زمینه این را دارد که کم حاصل شود یا اصلاً حاصل ندهد، پدر و مادر نیز همینطور هستند؛ یعنی اگر پدر و مادر در امر
تربیت، لاابالی و بیتفاوت شدند، این زمینهسازی برای شقاوت اولاد است، نه علت تام شقاوت. چه بسیار اتفاق افتاده است که پدر بیتفاوت بوده، حتی از نظر غذا، غذای حلال نخورده، نطفه فرزند منعقد شده؛ ولی این بچه در یک محیط سالمی واقع شده، تا اینکه یک انقلاب درونی در او پیدا شده و با «اراده خود» توانسته سعادتمند شود. برعکس، بعضی اوقات، پدر خیلی اهل مراعات بوده، خوب تربیت کرده و
حلال و حرام را مراعات کرده، اما اتفاقاً با اینکه زمینه
سعادت برای فرزندش فراهم بوده، در یک محیط ناسالم قرار گرفته، رفیق بد پیدا کرده و بچه ناسالمی درآمد.
بنابراین پدر و مادر، نقش علت تام را ندارند؛ بلکه نقش اقتضا و زمینه را دارند؛ یعنی برای پدید آمدن یک امری، علل مختلف باید در کنار هم قرار بگیرند و دست به دست هم دهند.
در سؤال شما، عدم مراعات مسائل دینی در زمان
زناشویی، تنها یکی از این علتها برای منحرف شدن فرزند است؛ البته فرزند نیز دارای
اراده و قدرت انتخاب است، میتواند با درک خود، مسیر صحیح را انتخاب کند و رستگار شود.
بعضی
اعمال و رفتارهایی که ما انجام میدهیم، اثرات وضعی دارند؛ یعنی ما چه بخواهیم، چه نخواهیم و چه بدانیم و چه ندانیم، این
عمل، اثر خود را خواهد گذاشت؛ مثلاً اگر ما با تیغی بر دستمان بکشیم، اثرش این است که دستمان زخم برداشته و خون جاری میشود؛ یعنی چه بخواهیم و چه نخواهیم، این تیغ اثر خودش را میگذارد. بنابراین حدیث مذکور و
احادیث دیگر نیز وجود دارد که اثر وضعی عمل را بیان میکنند. اینکه میگوید، اگر بچهای صدای نفسهای
زن و مرد را در حال مجامعت بشنود، رستگار نمیشود، معنایش این است که زمینه شقاوت در او پیدا میشود؛ یعنی یکی از علل شقی شدن در او پدید آمده است، نه اینکه اصلاً رستگار نمیشود. همین کودک میتواند با «اراده خود»، با فعالیت خود، با گزینش دوست و محیط سالم، خود را سعادتمند کند و مقام
قرب الهی را هم پیدا کند. همینطور است اگر یک پدر لاابالی غذای حرام خورد و
انعقاد نطفه شد، گرچه دخالت در شقاوت بچه دارد، اما اینجور نیست که نتواند خود را سعادتمند کند، نتواند خود را به مقام قرب الهی برساند، اراده انسان سر جایش هست، انسان با ارادهاش میتواند به مقام قرب الهی برسد؛ چنانکه با ارادهاش میتواند به پستترین درجه و اسفل السافلین برسد.
اسلام،
دین کاملی است و برای تمام اعمال و رفتار انسان، برنامه دارد. از
واجب و
حرام گرفته تا مستحب و مکروه. حتی برای مسائل زناشویی دستورات و دعاهایی دارد، که مثلاً در فلان
روز مستحب است یا
مکروه است و یا در فلان ساعت مکروه است. اینها همهاش در اولاد تأثیر دارند. اینکه میفرماید، در اول ماه، در وسط ماه و در آخر ماه، مسائل زناشویی صورت نگیرد، به خاطر این است که اثر وضعی دارد، و آن این است که کودک سقط میشود یا مجنون میشود و یا ... .
برای اینکه اثر وضعی هنگام
مجامعت بهتر روشن شود، مضمون بعضی از روایاتی که
کراهت و
استحباب را بیان میکند، میآوریم:
به
روایات زیر توجه کنید:
۱. مجامعت، بعد از
احتلام و قبل از
غسل کردن مکروه است؛
پیامبر اکرم (صلیاللهعليهوآلهوسلم) میفرماید: اگر مجامعت صورت گیرد، و بچه مجنون شود، خود را ملامت کنید. (زمینه جنون را میتواند پدید آورد).
۲. مجامعت در خانهای که بچهای هست و نگاه میکند.
امام صادق (علیهالسلام) میفرماید: در این صورت، زنا را
ارث میبرد؛ یعنی
زنا میکند. (یعنی زمینه این عمل در اوست؛ البته به معنی حتمی الوقوع شدن آن نیست).
۳. نگاه کردن به اعضای خاص زن هنگام مجامعت، در این صورت بچه، نابینا میشود. (اشاره به زمینه و امکان نابینا شدن دارد، نه اینکه حتماً
نابینا شود).
در روایات همانگونه که از برخی
اعمال و رفتارها در حین مجامعت نهی شده، دستورالعملهایی نیز وجود دارد که رعایت آنها اثرات وضعی مثبت بر جای میگذارد.
۱.
ذکر خدا و
استعاذه از شیطان، در این صورت شیطان به فرزند انسان ضرر نمیرساند.
۲.
زن و مرد هنگام مجامعت،
طهارت (
وضو) داشته باشند. در غیر این صورت بچه
بخیل میشود.
۳. اینکه مجامعت در شبهای مخصوص باشد؛ مثلاً شب دوشنبه، سهشنبه، پنجشنبه و جمعه. اگر در شب دوشنبه باشد،
حافظ قرآن میشود.
(یعنی مستعد حافظ شدن است).
پدر و مادر نقش مهمی در رستگاری و شقاوت اولاد، دارند؛ ولی علت تامة سعادت یا شقاوت نیستند؛ بلکه زمینهساز سعادت و شقاوت هستند و کودکی هم که در او، زمینه
شقاوت یا
سعادت به وجود آید، اینطور نیست که حتماً سعادتمند یا بدبخت خواهد شد؛ بلکه با فکر و
اراده خود، گزینش دوست خوب و محیط سالم و
مطالعه کتب دینی و رعایت آنها میتواند مسیر خود را عوض کرده و به راه رستگاری و قرب الهی برسد.
۱. ریحانه بهشتی (فرزند صالح)، سیما میخبر و همکاران، ناشر: نور الزهرا (سلاماللهعلیها)، چاپ هفتم، سال ۱۳۸۳.
۲. تربیت فرزند از نظر اسلام، حسین مظاهری، انتشاراتام ابیها.
۳. ازدواج مکتب انسانسازی، دکتر پاکنژاد، انتشارات اخلاق، قم.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله « نقش والدین در سرنوشت فرزند»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۶/۰۸/۰۷.