ملاقات در اربعین حسینی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: اربعین حسینی،
اسرای کربلا.
پرسش: شهید مطهری درباره
اربعین حسینی میفرماید: اصلاً راه
شام از
کربلا نیست و چنین قضیهای غلط است که به کربلا آمدند و اهلبیت با جابر ملاقات کردند و اربعین تحریف شده است، نظر محققین در این خصوص چیست؟
پاسخ: درباره
زیارت کاروان اسرای اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ از
مرقد شهیدان کربلا در اولین اربعین سخنان بسیاری گفته شده.
برخی از محققین معتقدند که کاروان
اسیران در راه بازگشت به
مدینه از کربلا عبور کرده و به زیارت شهیدان رفتند؛ ولی برخی معتقدند چنین چیزی امکان ندارد؛ بلکه اسرای اهلبیت ـ علیهم السلام ـ در اولین اربعین به زیارت نرسیدند و ملاقات با
جابر صحت ندارد.
این مسئله نیز یکی از مسائل مورد اختلاف بین محققین است. مرحوم
محدث نوری صاحب مستدرک در کتاب
لؤلؤ و مرجان این قضیه را با دلایل و شواهدی بعید دانسته و رد کرده است.
و شهید مطهری هم که در نوشتن کتاب حماسه حسینی و برخی از آثارش مقداری از مرحوم محدث و کتابش تأثیرپذیر بوده است،
موافقاً با مرحوم محدث نوری آن را رد کرده است و یکی از دروغهایی دانسته که جامعه مرده آن را پذیرفته و همین مطلب را یکی از دلایل بر مرده بودن جامعه آن روز ایران دانسته
(این سخنرانی ایشان در روز اربعین بوده است) شهید
مطهری میفرماید: «یک جریان ساختگی که در هیچ کتاب معتبری وجود ندارد و تنها در یک کتاب وجود دارد که آن کتاب به اتفاق تمام ارباب
مقاتل معتبر نیست... ؛ ولی هیچکدام از
مورخین و
محدثین و مقتل نویسان اسلام این را ننوشتهاند؛ بلکه
تکذیب کردهاند و
عقل هم ( آن را تکذیب میکند).» این دو محقق بزرگ جهان
تشیع بدین ترتیب وقوع این اتفاق تاریخی را انکار کردهاند.
اما به نظر میرسد که دلایل چندان قطعی نیست؛ شهید مطهری فرموده است: «عقل هم تکذیب میکند»؛ درحالیکه چنین نیست؛ اتفاقاً عقل تأیید و تحسین میکند که اهلبیت
امام حسین ـ علیهالسلام ـ از کنار این حادثه به این سادگی نگذرند، از نظر
عاطفی و عقلی اصلاً بعید نیست که انسان بعد از
مرگ عزیزانش به هر نحوی که ممکن باشد، برای تسلیخاطر و تسکین آلام روحی بر سر مزار او برود و در آنجا عزاداری کند! عقل چگونه با چنین چیزی مخالف بوده و آن را تکذیب میکند.
بانویی مثل زینب که محبوبترین فرد خاندانش (برادرش حسین) و سایر برادران و فرزندان و برادرزادگان را از دست بدهد و خودش به اسارت برده شود و در راه بازگشت به مزار آنها نرود؛ امام
زینالعابدین ـ علیهالسلام ـ
امام معصوم که از هر لحاظ در کمال و در اوج عواطف انسانی و عظمت معنوی مزار عزیزانش را زیارت نکند و فرزندان و خاندان پدرش را برای
وداع به کربلا نبرد! اتفاقاً اگر نرفته باشد، جای بسی تعجب است و از نظر عقلی رجحان با رفتن
اسرا به کربلاست و نرفتن مورد مذمت عقل است!
چون مسیری که اسرا را از کربلا بهسوی
شام آوردند، از همان مسیر ممکن است اسرا از شام به کربلا برگردند، در هر صورت شهر مدینه بعد از سرزمین کربلاست و کربلا در بین راه
سوریه کنونی (شام) و کشور
عراق واقع است و از نظر عقلی هیچ
استبعاد و مانعی وجود ندارد و از محالات نیست که خاندان
امام حسین ـ علیهالسلام ـ در راه بازگشت به مدینه در اولین فرصت به
زیارت قبور مطهر شهیدان رفته باشند.
مرحوم نوری و شهید مطهری در یکی از دلایل ردشان آوردهاند که چون
ابن طاووس صاحب لهوف در جوانی این کتاب را نوشته، حرف او غیر معتبر است؛ درحالیکه جوان بودن ابن طاووس هیچ دلیلی بر رد این مطلب نمیتواند باشد؛ اتفاقاً نیرویی که در
جوانی برای پژوهش و تحقیق وجود دارد، در کهنسالی نیست؛ این دلیل آنها نیز دلیل قابل قبولی نیست.
یکی از دلیلهای شهید مطهری این است که نوشتن هیچیک از مقتل نویسان و
مورخان اسلامی این واقعه را
ذکر ننمودهاند. در جواب آنها باید گفت که:
چه کسی مدعی است که مورخین تمام حوادث را دقیقاً ضبط کردهاند و مسیر
کاروان اهلبیت از شام به مدینه را گزارش دادهاند.
صاحب لهوف مرحوم
سید بن طاووس خودش یکی از مقتل نویسانی است که آن مطلب را نقل کرده است. و علاوه بر او ابن نما نیز در مثیرالاحزان نقل نموده است.
مرحوم مطهری و نوری فقط در حد سخن مدعی شدهاند که هیچیک از مورخین اسلامی و مقتل نویسان این واقعه را منعکس نکردهاند؛ چون آنها به تمام مقاتل دسترسی نداشتهاند و تمام منابع تاریخی را مراجعه نکردهاند.
که بدون تحقیق اثبات چنین ادعایی مشکل است. چون هم سید بن طاووس تقل کرده و هم بنابر نقل خود محدث نوری ابن نما در کتاب مثیرالاحزان آنرا نقل کرده است.
احتمالا مرحوم نوری اولین کسی است که در این مسئله با آوردن دلایلی تردید نموده است، او از
شیخ مفید نقل کرده است که فرموده است: روز بیستم
صفر که مصادف با اربعین است، اهلبیت امام
حسین از شام حرکت کردند، نه اینکه
اربعین به کربلا رسیدند.
در هر صورت مرحوم نوری و بعد از او شهید
مطهری این قضیه را انکار کردهاند و از لحاظ عقلی به ملاحظه برخی از امور همچون مسیر طولانی بین کربلا و شام و مدت زمان طی این مسافت محال دانستهاند.
در عین حال عدهای از علمای شیعه چون
ابن طاووس در لهوف و ابن نما در کتابش این واقعه را نقل کردهاند و
مجلسی نیز از سید نقل نموده است.
علاوه بر آنها مرحوم قاضی طباطبایی پژوهشی مفصل در اینباره انجام داده و معتقد است که روایت
جابر تا آخر نقل نشده است؛ بلکه بخش پایانی آن قطع شده؛ وگرنه حضور اهلبیت در کربلا و دیدارشان با جابر در
زیارت امام حسین ـ علیهالسلام ـ منعکس میشد.
آن مرحوم گفته است که علم الهدی و
شیخ طوسی گفتهاند که سر مبارک امام حسین در روز اربعین به پیکر پاک امام حسین ملحق شد.
مرحوم قاضی تمام دلایل محدث نوری را جواب داده و مردود شمرده است و ادعای خود را که حضور اهلبیت در اربعین اول بر سر
قبور شهداست، ثابت میکند.
با توجه به اينكه تحقيق آن مرحوم مفصل است و كاملاً مخالف با گفتار نوری و شهيد مطهری؛ لذا نمیتوان با احتمالاتی كه مرحوم نوری اقامه نموده، حضور اهلبيت را
منکر شد؛ بلكه عواطف شديد اهلبيت و بیقراری آنها از
فراق امام شهيدان و عزيزان حكم میكند كه در اولين فرصت به زيارت شتافته باشند.
سایت اندیشه قم