مدفن امام علی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: مدفن امام علی علیهالسلام.
پرسش: از چه زمانی مشهور شده که مدفن امام علی ـ علیهالسلام ـ در شهر
مزار شریف افغانستان است؟
پاسخ: مرقد مطهر و
ملکوتی امیرمؤمنان سالها در اختفا بود.
چراکه پس از
شهادت، شبانه و با اختفای کامل با حضور اندکی از دوستان خاص و فرزندان عزیزش
تشییع شد؛ بهطوری که نقل شده طبق
وصیت آن حضرت جلو تابوت حضرت، را خالی گذاشته و حسنین از طرف پشت تابوت گرفته بودند تا اینکه در محلی به دور از شهر
کوفه تابوت بر زمین نشست؛ آنجا را
حفر کردند، سنگنبشتهای از زیر
خاک درآمد که در آن نوشته بود، اینجا مدفن امیرمؤمنان علی ـ علیهالسلام ـ است که نوح شیخالانبیا آن را آماده نموده است.
این مرقد ملکوتی بهعلت جو
سیاسی حکومت اموی که
شیعیان و حتی مظنونی به
تشیع را به دار میآویختند
و بر منبر و در
قنوت نماز علی ـ علیهالسلام ـ را لعن میکردند.
همچنانکه به علت فقدان امنیت قبر مطهر
حضرت فاطمه - سلاماللهعلیها ـ نیز در اختفای کامل بوده و تاکنون قبر آن حضرت نامعلوم است.
نقل شده که قبر آن حضرت برای
ائمه ـ علیهمالسلام ـ معلوم بود و
امام حسن ـ علیهالسلام ـ و
امام حسین ـ علیهالسلام ـ و سایر ائمه و فرزندان آن حضرت محل قبر را میدانستند؛ ولی از دیگران پوشیده میداشتند، تا اینکه در دوره
خلافت بنیعباس وقتی
هارونالرشید به شکار رفت و قصد شکار آهویی را نمود، سگها را دنبال آن فرستاد؛ اما چون
آهو به نیزاری پناه برد، سگهای شکاری از نزدیک شدن به آن محل خودداری کردند؛ چون این عمل چندین بار تکرار شد، هارون حیرتزده شد و در پی کشف علت، پیرمردی از
بنیاسد را پیدا کرد و از علت
حادثه جویا شد؛ پیرمرد گفت: من از پدرانم شنیدهام که اینجا قبر
امیرمؤمنان علی بن ابیطالب است. بدین ترتیب پس از این واقعه قبر آن حضرت برای همه کشف شد و هارونالرشید پس از آن به زیارت آن محل میآمد.
یکی از علل انتساب اماکن مختلف به آن حضرت، اختفای چندین سال قبر آن حضرت، و
عشق و
محبت شیعیان و
مسلمانان به آن حضرت است که از جمله این اماکن محلی است که در بین مردم
افغانستان در حدود قرن هفتم به بعد به نام
مزار شریف بهعنوان
زیارتگاه آن حضرت مشهور شده است.
در منتخب التواریخ آمده است:
«در
بلخ مقبرهای است مشهور است به مزار شریف و بعضی از اهالی بلخ اعتقادشان آن است که آن، قبر
مقدس حضرت امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ است. جناب آقای سیدمحمد نائب، کلیددار نجف اشرف پسر مرحوم آقا سیدحمید رفیعی از برای حقیر نقل کرد که در نجف اشرف کتابی دیدم در دست یک نفر از
علما و در آن نوشته بود که یک نفر از امرای بلخ مبتلا شد به (درد مفاصل) و هر قدر نزد اطبا
معالجه نمود، علاج نشد تا آنکه بالاخره
متوسل شد به حضرت رسول ـ صلیاللهعلیهوآله ـ پس آن حضرت را در
عالم رؤیا دید و فرمود: دوای مرض تو مالیدن روغن لاولا است...؛ چون از خواب بیدار شد،
اطبا را طلبید و گفت روغن لاولا، چه روغنی است؟ همه گفتند: نمیدانیم؛ پس بعد علمای
اهل تسنن را طلبید و از آنها سؤال نمود، آنها هم گفتند ما نمیدانیم؛ بعد از وزیرش پرسید: آیا در
مملکت عالمی هست که ما از او سؤال نکرده باشیم؟ وزیر پس از
تفحص عرض کرد: بلی در بلخ عالمی هست رافضی. امیر حکم کرد که او را حاضر کنید؛ چون حاضر شد از او سؤال کردند؛ آن عالم رافضی گفت: روغن لاولا،
روغن زیتون است؛ گفت: به چه دلیل؛ گفت: بهدلیل آنکه خداوند در
قرآن مجید فرموده: «اللَّهُ نُورُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ کَمِشْکاةٍ فِیها مِصْباحٌ الْمِصْباحُ فِی زُجاجَةٍ الزُّجاجَةُ کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَةٍ لا شَرْقِیَّةٍ وَ لا غَرْبِیَّةٍ»
امیر روغن زیتون را مالید و درد مفاصلش خوب شد. این بود که امیر به آن عالم رافضی خیلی محبت نمود. علمای اهل تسنن از این قضیه دلگیر شدند و یک روز به امیر گفتند: این عالم رافضی سب و لعن میکند معاویه را؛ امیر به آن عالم شیعه اعتراض نمود؛ گفت: آیا این سخن
صحیح است؟ گفت: بلی؛ امیر گفت: چرا؟
عالم گفت او سهل است؛ بلکه من به آن کسی که او را والی
دمشق نمود،
سب و
لعن میکنم.
امیر بلخ کلام او را
تصدیق نمود. اسم آن عالم علی بود و پدرش ابوطالب؛ چون از دنیا رفت، او را در همین
موضع دفن کردند. امیر بلخ بهجهت قبر او
بقعه و بارگاهی ساخت و موقوفاتی قرار داد و معروف شد به قبر علی بن ابیطالب».
در تاریخ حبیب السیر تألیف «خواند میر» گزارش شده است که در سال ۸۸۵ میرزا بایقرا که حاکم بلخ بود، فردی به نام شمسالدین محمد که خود را از
نوادگان بایزید
بسطامی معرفی کرده بود، براساس نوشتهای در زمان
سلطان سنجر ملکشاه سلجوقی ادعا میکرد مرقد امیرمؤمنان در
روستا ی خواجه خیران است...
سایت اندیشه قم