عوامل کینه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: کینه.
پرسش: چرا از دیگران کینه به دل میگیریم و چاره آن چیست؟
پاسخ: براساس
آیات و
روایات متعدد، افراد
مؤمن هیچگاه کینه دیگران را در دل خود نگه نمیدارد و در مجلسی که
کینه به دل گرفت، هنگام برخاستن از آن مجلس، کینه را هم از دلش پاک میکند. افراد کینهتوز، همیشه در عذاباند و اندوهشان دوچندان. کم آسایشترین مردم هستند، پر غلّوغشترین دلها را دارند، بدترین همنشین هستند، کمترین
دوستان را دارند، پایبند به
دوستی نیستند، بویی از بزرگمنشی نبردهاند. در واقع کافر هستند؛ چون در روایت داریم کینه مؤمن لحظهای است و زمانی که از برادر خود جدا شد، در دل خود کینهای نسبت به او نگه نمیدارد؛ اما کینه
کافر مادمالعمر است.
برخی از مهمترین عوامل کینهزا، عبارتاند از: خصومت، توقع بیش از حد، فقدان یک فضیلت،
غیبت، مراء و خردهگیری از گفتار دیگران،
جدال،
لعن و نفرین،
فحش،
استهزا و مسخره کردن،
طمع، بیتوجهی به ضررهای روانی و جسمانی.
همچنین راهکارهای درمان کینهتوزی بدین شرح است:
۱.
تفکر در اینکه کینه و عداوت، در
دنیا ثمرهای جز اندوه و
غم و درد ندارد؛ و در آخرت، انسان را به
عذاب الیم دچار میکند. شخص توجه داشته باشد که کینه علاوه بر اینکه خود گناهی بزرگ است سبب
گناهان دیگری نیز (مثل
حسادت،
سرزنش و توبیخ کردن افراد، غیبت و
تهمت، خیانت و تحقیر آزردن و...) میشود که همه باعث ضررهای فراوان دینوی و اخروی میشوند.
۲. انسان سعی کند که با آن شخص که عداوت و کینه دارد، رفتار دوستانه و گفتار مشفقانه به
عمل آورد.
۳. و دیگر اینکه در فضیلت عفو و گذشت، تفکر کند.
انسان دارای حالات روحی مختلفی است. بعضی وقتها حب و
محبت بر دل انسان غالب میشود و بعضی وقتها بغض و
عداوت غالب میشود. کاری نیست که انسان انجام دهد و بدون محبت یا عداوت بوده باشد. یکی از این حالات روحی، کینه و دشمنی است که عبارت از عداوت و دشمنیِ دیگری در دل داشتن و منتظر فرصت مناسب برای ابراز آن بودن است.
باید توجه داشت که کینه فقط یک حالت قلبی است و اگر به این کینه در خارج ترتیب اثر دهد، «عداوت» گفته میشود و این ثمره ظاهری کینه است.
برای کینه و عداوت در روایات
اهل بیت (علیهمالسلام)، علل و موجباتی ذکر شده است؛ ولی باید دانست که این علل محدود نیستند و آنچه در روایات آمده، مواردی میباشند که انسانها بیشتر به آن مبتلا میشوند. این علل و عوامل در انسان
غضب را به وجود میآورند و وقتی انسان غضبناک شد و نتوانست غضب خود را ظاهر سازد و تشفی خاطر پیدا کند؛ این غضب در دلش جمع میشود و باعث حقد و کینه نسبت به او میشود. سبب اصلی کینه، همان غضب است و در واقع میتوان گفت کینه از آثار غضب است.
در اینجا به چند مورد از موجبات کینه اشاره میشود:
یکی از عوامل و موارد ایجاد
دشمنی و عداوت، بحثهای علمی است که آمیخته به خصومت باشد.
اسلام چنین بحثی را ناروا و ممنوع شناخته و در کتب اخبار، علمای
حدیث، باب مخصوصی را برای آن روایات باز نمودهاند.
در بحثهای علمی که کار به مِراء و جدال میکشد و هیچکدام حرف دیگری را نمیپذیرد، اسلام از این کار به شدت نهی میکند و توصیه مینماید که از آن بپرهیزند تا بذر کینه و دشمنی کاشته نشود.
در روایات اهل بیت چنین آمده که اگر انسان از برادر خود بیش از حد و اندازهای که او در آن وضعیت و موقعیت قرار دارد،
انتظار داشته باشد و در نتیجه او را به جهت عدم برآوردن انتظارش سرزنش و ملامت کند، این ملامت و سرزنش باعث میشود شخص ملامتشونده نسبت به ملامتکننده کینه به دل بگیرد. این مورد در بین دو دوست، دو برادر، استاد و شاگرد، والدین و فرزندان،
زن و شوهر و ... ممکن است روی دهد.
در این باره روایتی از حضرت امیر (علیهالسلام) نقل شده که فرمودهاند: «برادرت را با همان وضعی که دارد تحمل کن و زیاد سرزنش نکن؛ زیرا این کار کینه میآورد».
اگر انسان پیش دیگری، از یک چیزی که دارد صحبت کند و به آن افتخار کند؛ در حالیکه آن شخص آن چیز را ندارد و در بعضی مواقع امکان تحصیل آن را هم ندارد مثل شرافت خانوادگی که شخصی به آن افتخار میکند و طرف مقابل چون این شرافت خانوادگی را ندارد و قابل کسب هم نیست؛ در نتیجه کینه طرف را به دل میگیرد. از حضرت
امام علی (علیهالسلام) در این مورد روایتی نقل شده است: «بپرهیز از بیان
علم نزد کسی که اشتیاقی به آن ندارد و از بیان
مقام و شرافت گذشته در نزد کسی که گذشته افتخارآمیزی ندارد؛ زیرا این امر موجب کینهتوزی او نسبت به تو میگردد».
از آنجا که غیبت، آبروی مؤمنی را میریزد، او را دشمن غیبتکننده میکند. همچنین دوستان کسی که از او غیبت شده، به
غیبتکننده به دیده دشمنی مینگرند؛ هر چند دیدشان درباره کسی که نقصش بیان شده است نیز عوض شود؛ پس غیبتکننده هم خشم
پروردگار و هم خشم و کینه بندگان او را برمیانگیزد.
امیرالمؤمنین علی (علیهالسلام) فرمود: «
ایّاک و الغیبة فانها تعقتک الی الله و الناس و تحبط اجرک؛ از غیبت بپرهیز؛ چون سبب میشود مورد
خشم و دشمنی خدا و مردم قرارگیری و پاداشت نابود شود».
خردهگیری از گفتار دیگران، دوستیها را از بین برده، دلها را از هم چرکین میکند تا جایی که در پی آن دشمنی و کینه پدید میآید. در این صورت شخص یا دشمنی خودش را ظاهر میکند یا اگر نتوانست، به ظاهر ادعای دوستی کرده، در
باطن کینه میورزد که این رفتار دورویی است.
امام صادق (علیهالسلام) به نقل از
حضرت علی (علیهالسلام) میفرماید:
«
ایاکم و المراء و الخصومة فانهما یمرضان القلوب علی الاخوان و ینبت علیهما النفاق؛ از مراء و دشمنی بپرهیزید. همانا این دو، دلهای برادران دینی را بیمار میکند و
نفاق بر آن دو میرویاند».
هرگاه هیچیک از دو طرف بحث زیربار مطالب دیگری نرفته، تسلیم نشود، چهبسا میان آنها دشمنی پدید آید.
حضرت صادق (علیهالسلام) در جملهای بسیار زیبا به این مطلب اشاره فرمود: «از ستیزهجویی در
دین بپرهیزید؛ زیرا دلها را از
یاد خدا بازداشته، نفاق را به ارث میگذارد و کینه و دشمنی را زنده میکند».
لعن و نفرین، کینه و دشمنی دیگران را برای لعنتکننده پدید میآورد؛ البته منظور از لعن و نفرین در اینجا، موارد نکوهیده و ناپسند لعن و نفرین میباشد، وگرنه موارد جواز لعن و نفرین از محل بحث خارج میباشد. در لعن و نفرین نکوهیده، نفرینکننده بذر دشمنی و کینه را در دل نفرین شده و اطرافیان وی میپاشد و کدورت و دلشکستگی را در وی به وجود میآورد.
فحش و
ناسزاگویی بذر دشمنی را در دل دیگران میپاشد و آنها را از فحشدهنده متنفر میکند؛ چنین فردی به جای کسب دوستی، بر تعداد
دشمنان خود میافزاید. غالباً مردم از افراد فحّاش، دوری میکنند و به سبب کینهای که از او در دل دارند. حاضر به دوستی و مراوده با او نیستند.
رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) میفرماید: «
لا تسبوا الناس فتکسبوا العداوة لهم؛ به مردم
دشنام ندهید تا دشمنی ایشان را به دست نیاورید».
اگر کسی، دیگری را مسخره کند و آن شخص نتواند از خود دفاع کند، خشم او را در دل میگیرد و تبدیل به
کینه میکند تا هر موقع بتواند به او ضربه بزند.
اگر به مال کسی
طمع کردیم و دست نیاز به سویش دراز کردیم و
حاجت خواستیم و او برآورده نکرد با او دشمن میشویم.
حضرت سجاد (علیهالسلام) فرمود: «من همه خیر را در این دیدم که باید طمع را از هر چه در دست مردم است برید».
البته به نظر میرسد موارد دیگری هم باشند که باعث کینه و عداوت شوند؛ ولی موارد ذکر شده، از اهم عوامل کینهزا بودند؛ که اگر رعایت شود و انسان مرتکب هیچیک از اینها نشود، کینه را در دل دیگران نخواهد کاشت.
باید توجه داشت مؤمن، بنا بر آیات و روایات متعددی که نقل شده است، هیچگاه کینه دیگران را در دل خود نگه نمیدارد و در مجلسی که کینه به دل گرفت، هنگام برخاستن از آن مجلس، کینه را هم از دلش پاک میکند. افراد کینهتوز، همیشه در عذاباند و اندوهشان دوچندان. کم آسایشترین مردم هستند، پر غلّوغشترین دلها را دارند، بدترین همنشین هستند، کمترین دوستان را دارند، پایبند به دوستی نیستند، بویی از بزرگمنشی نبردهاند. در واقع
کافر هستند؛ چون در روایت داریم کینه
مؤمن لحظهای است و زمانی که از برادر خود جدا شد، در دل خود کینهای نسبت به او نگه نمیدارد؛ اما کینه کافر مادمالعمر است.
توجه نداشتن به ضررهای روانی و جسمانی فردکینهتوز.
راهکارهای درمان کینهتوزی بدین شرح است:
تفکر در اینکه کینه و
عداوت، در
دنیا ثمرهای جزاندوه و
غم و الم ندارد. آتشی است که به غیر از دود کدورت از آن برنمیخیزد و در
آخرت، انسان را به عذاب الیم دچار میکند. شخص توجه داشته باشد که کینه علاوه بر اینکه خود گناهی بزرگ است سبب
گناهان دیگری نیز (مثل
حسادت،
سرزنش و توبیخ کردن افراد، غیبت و
تهمت، خیانت و تحقیر آزردن و...) میشود که همه باعث ضررهای فراوان دینوی و اخروی میشوند.
انسان سعی کند که با آن شخص که عداوت و کینه دارد، رفتار دوستانه و گفتار مشفقانه به
عمل آورد. در قضای حوائج او دو چندان بکوشد. در مجامع و محافل، نیکیهای او را اظهار کند. ین کار را پیوسته انجام دهد تا نفساش رام شود و آثار عداوت از دل او برطرف شود.
و دیگر اینکه در فضیلت
عفو و گذشت، تفکر کند.
رسول اکرم (صلّیاللهعلیهوآله) فرمود: «ببخشید، که بخشش جز عزت بر بنده نمیافزاید، پس همدیگر را ببخشید تا خدا عزتتان دهد».
۱. معراج السعادة، احمد نراقی، ناشر کشف الغطاء، چ۱، ۱۳۸۲ش.
۲. اخلاق شبرّ، عبدالله شبّر، ناشر هجرت، چ۲، ۱۳۷۷ش.
۳. قلب سلیم، شهید دستغیب، قم، دارالکتب الاسلامیه.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «عوامل کینه»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۰/۲۷.