عمالقه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قوم عمالقه.
پرسش: قوم عمالقه چه کسانی بودند؟ داستان جنگ
ابراهیم ـ علیهالسلام ـ با آنان چه بوده است؟
پاسخ: عمالقه؛ امتی بزرگ با قامتی دراز و تنومند، آنها قومی باستانی و کهن بودند که در مناطق مختلف
جهان سکونت داشتند.
در
قرآن بهصراحت اسمی از اینان برده نشده است؛ اما برخی مفسران، آیاتی که اشاره به اقوامی قوی هیکل و درشت اندام دارد را در وصف گروه عمالقه دانستهاند. از جمله اینها قومی بودند که در سرزمین
مقدس زندگی میکردند و
موسی ـ علیهالسلام ـ از بنیاسرائیل خواست با آنان وارد
جنگ شوند، اما آنان نپذیرفتند. همچنین بین نژاد
قوم عاد و عمالقه نیز ارتباطهایی دانستهاند. عمالقه پیش از اینکه
حضرت ابراهیم ـ علیهالسلام ـ به همراه
هاجر به مکه بیایند، در آنجا ساکن بودند و حتی در دورانهایی تولیت
کعبه را در اختیار داشته و کعبه را نیز تعمیر کردهاند.
عمالقه از فرزندان عِمْلِیق بن لاوَذَ بن إرَمَ بن سامِ بن نُوح بودند که در مناطق مختلف پراکنده شدهاند».
البته قولی نیز وجود دارد که اینان در بابل بوده و از ایرانیها شکست خورده و به حجاز
مهاجرت کردهاند.
همچنین اقوالی وجود دارد که اقوام مختلف در جهان آن روز را به
عمالقه نسبت دادهاند که پذیرش همه آنها امکان پذیر نیست.
برخی نیز آنها را
قوم بربر دانستهاند
که در این صورت بحث از خاستگاه آنان کاملاً متفاوت میشود.
بههرحال عمالقه؛ امتی بودند بزرگ با قامتی دراز و تنومند. آنها قومی باستانی و کهن، ساکن شمال حجاز بودند. گروهی از این قوم از راه کانال سوئز یا دریای سرخ وارد
مصر شدند و اندکاندک بر تعداد آنان افزوده شد و در فرصتی مناسب بر سلاطین آن دیار حمله کردند و خود حکومتی تشکیل دادند. سرانجام در سال ۱۷۰۳ قبل از میلاد دیگر بار مصریان بر آنان غلبه کردند و ناچار به جزیرةالعرب برگشتند».
در
قرآن بهصراحت اسمی از این قوم برده نشده است.
اما برخی مفسران، آیاتی را که اشاره به اقوامی قوی هیکل و درشت اندام دارد، در وصف گروهی از همین عمالقه دانستهاند.
موسی ـ علیهالسلام ـ قوم خود را به جنگ با گروهی دعوت میکند. اما از آنجا که این گروه بسیار درشت اندام و قوی هیکل بودند،
بنیاسرائیل از همراهی با موسی ـ علیهالسلام ـ سرباز زده و نافرمانی کردند:
«و هنگامی که موسی به قومش گفت:•... به سرزمین مقدسی که خدا برایتان مقرر فرموده در آیید و (به گناه، عصیان، سرپیچی از فرمانها و احکام
حق) باز نگردید که زیانکار میشوید• گفتند: ای موسی! مسلماً در آنجا مردمی زورگو و ستمگر قرار دارند و ما هرگز وارد آنجا نمیشویم تا آنان از آنجا بیرون روند؛ پس اگر از آنجا بیرون روند، البته ما وارد خواهیم شد.•... گفتند: ای موسی! تا آنان در آنجایند، ما هرگز وارد آنجا نخواهیم شد، پس تو و پروردگارت بروید (با آنان) بجنگید که ما (تا پایان کار) در همین جا نشستهایم».
مفسران، این قوم را که در اینجا از آنها تعبیر به ستمکار شده، گروهی از عمالقه دانستهاند.
البته واضح است که تعبیر به ستمکار بودن، در مورد این قوم ساکن در آن مکان خاص بوده و نمیتوان به صرف این
آیه،
حکم را به تمام عمالقه سرایت داد.
درباره قوم عاد نیز قرآن تعابیری دارد که اشاره به درشت اندامی آنها دارد: «
تَنْزِعُ النَّاسَ کَأَنَّهُمْ أَعْجازُ نَخْلٍ مُنْقَعِرٍ»؛ «که مردم را (از زمین) برمیکند (و بعد از آن عذاب) گویی تنههای نخلی بودند که ریشه کن شدهاند».
برخی مفسران ارتباطهایی بین قوم عاد با عمالقه برقرار کردهاند؛ بهگونهای که برخی
علما عمالقه را گروهی از
قوم عاد دانستهاند.
همانطور که گفته شد، خاستگاه اصلی این گروه
حجاز بوده است. آنان پیش از اینکه
حضرت ابراهیم به همراه هاجر به مکه برود، در آنجا ساکن بودند
و گفته شده است که اسماعیل با دختری از عمالقه
ازدواج کرده است.
حتی نقل است در دورانهایی تولیت کعبه را نیز اینان (عمالقه) در اختیار داشته و کعبه را نیز تعمیر کردهاند.
اما در مورد جنگ حضرت ابراهیم ـ علیهالسلام ـ با
عمالقه مطلب چندانی در تاریخ وجود ندارد.
و تنها در روایتی آمده است: «در آن (مسجد سهله) خانه ابراهیم بوده که از آنجا به سمت عمالقه رفته است...».
بعید نیست که ابراهیم ـ علیهالسلام ـ چنین اقوامی را که در مناطق مختلف
سکونت داشتند و بنا بر معمول آن زمان، غیر خدای یگانه را میپرستیدند، نیز به
توحید و
خداپرستی دعوت کرده باشد.
عمالقه سالهای متمادی در مصر نیز حضور داشتند و حکومتهایی تشکیل داده و فرمانروایان بزرگی نیز داشتند.
آنها علاوه بر مصر در شام و
فلسطین نیز حضور ثابت و جدی داشتند و عمالقه از
دشمنان بنیاسرائیل محسوب میشدند و
کتاب مقدس بارها و بارها از این گروه نام میبرد.
در کتاب مقدس عمالیق بهعنوان دشمنان بنیاسرائیل محسوب میشوند که جنگهایی میان آنان در گرفته است.
بنا بر آیات کتاب مقدس، خداوند به سموئیل
پیامبر خود میگوید که شاول را بهعنوان
پادشاه بنیاسرائیل نصب فرموده و او را به جنگ عمالقه بفرستد. شاول نیز در جنگ با عمالقه پیروز شده و آنها را نابود میکند.
به مناسبت نکته جالبی در داستان عمالقه در کتاب مقدس وجود دارد که ذکر آن خالی از لطف نیست. سموئیل به عنوان پیامبر الهی، از طرف
خداوند اینگونه به شاول دستور میدهد:«پس الآن برو و عمالیق را شکست داده، جمیع ما یملک ایشان را بالکل نابود ساز و بر ایشان شفقت مفرما بلکه مرد و
زن و طفل و شیرخواره و
گاو و گوسفند و
شتر و الاغ را بکش». حتی بعد از این جنگ که شاول تمام این دستورات را انجام داد و تنها تعدادی از بهترین
حیوانات را برداشته و ادعا کرد که میخواسته اینها را برای خداوند قربانی کند؛ مورد مؤاخذه شدید خداوند قرار گرفته و حتی به جهت این
عمل از سلطنت خود خلع میشود. این متن مقدس یهودیان و مسیحیان است و هر دو گروه به الهی بودن تکتک کلمات آن اقرار و اذعان دارند. حال با وجود این متن و موارد مشابه در
کتاب مقدس، آنها چگونه میتوانند بر ما مسلمانان خرده بگیرند و خود و پیامبران مورد نظر خود را رئوف و مهربان نشان داده و از اسلام خشونت و بیرحمی را فریاد کنند. البته ما پیامبران بنی اسرائیل را قبول داریم و به تمامشان
احترام میگذاریم و نیز با توجه به آنکه بر اساس اعتقادمان، کتب
مقدس تحریف شدهاند، چنین متونی را به سادگی نخواهیم پذیرفت، اما بیان نکته بدین دلیل بود که مشخص شود آنانی که قرآن را کتابی خشونتآمیز میدانند، رویکردی دوگانه در پیش گرفتهاند.
پایگاه اسلام کوئست.