عثمان بن سعید عمری
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: معصوم،
نایبان مهدی،
علوم غیبیه.
پرسش: امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف)، عثمان بن سعید العمری را برای نیابت خاصه خود انتخاب کرده است. معروفترین روایتی که به این موضوع دلالت کند، از طریق
جعفر بن محمد بن مالک الفزاری هست که
نجاشی،
ابن غضائری، و مرحوم
سید خوئی او را
ضعیف و
وضاع حدیث میشناسند، آیا روایت دیگری داریم که هم به موضوع نیابت عثمان بن سعید العمری دلالت صریحی داشته باشد و هم صحیح الاسناد باشد؟
پاسخ: در دوره
غیبت صغرا کرامتها و شواهد صدقی صورت گرفت که عمدتا در زمان سفارت اولین
سفیر ناحیه مقدسه، عثمان بن سعید عمری صورت گرفت، چون که در این دوره هنوز شیعیان در حیرت بودند و به وجود امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) پی نبرده بودند.
شیعیان با بهرهمندی از کرامتها و علوم غیبیه حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) به دو نکته پی بردند:
یکی این که دانستند مسیر اصلی امامت ترسیم شده از زمان
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
علی (علیهالسّلام) ، به درستی طی شده و
امامت از
امام حسن عسکری (علیهالسّلام) به فرزندش امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) منتقل شده است و در این دوره غیبت صغرا، حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) از پشت پرده شیعیان را رهبری میکند.
دوم این که سازمان مخفی
وکالت که از قبل با رهبری امامان (علیهالسّلام) فعالیت میکرد، اینک در دوره غیبت صغرا نیز فعال است و "عثمان بن سعید عمری" از ناحیه مقدسه، مسئولیت و
تولیت این سازمان را عهده دار است. بنابراین، شیعیان هم به امامت امام مهدی پی بردند و هم به نیابت خاصه مطمئن شدند.
پاسخ سؤال شما را تحت دو عنوان پی میگیریم:
طبق روایات فراوان، وی از اصحاب
امام هادی (علیهالسّلام) و
امام عسکری (علیهالسّلام)، شخصی جلیل القدر، مورد اطمینان، امین و نایب اول امام عصر (عجّلاللهفرجهالشریف) است.
شیخ در کتاب رجال خود او را از اصحاب امام هادی (علیهالسّلام) شمرده و گفته: عثمان بن سعید العمری، کنیهاش ابا عمرو السمان است. وی بار دیگر او را از اصحاب امام عسکری (علیهالسّلام) شمرد و گفت: عثمان بن سعید العمری الزیات، و به او گفته میشد سمان کنیهاش ابا عمرو، جلیل القدر،
ثقة، و
وکیل امام عسکری (علیهالسّلام) است.
شیخ ایشان را جزو سفرای ممدوحین قرار داد، ایشان را ستود و روایاتی را در
مدح و جلالت ایشان نقل نمود، از آن جمله حدیثی را که گروهی از ابی محمد هارون بن موسی، از ابی علی
محمد بن همام الاسکافی نقل کردند که او گفت،
عبدالله بن جعفر الحمیری گفت:
احمد بن اسحاق بن سعد القمی گفت، در یکی از روزها بر ابی الحسن علی بن محمد (امام هادی) وارد شدم عرض کردم: آقای من، من میروم و بر میگردم برایم ممکن نیست که همیشه خدمت شما برسم پس سخن چه کسی را بپذیرم و از چه کسی اطاعت کنم؟ امام (علیهالسّلام) فرمود: این ابو عمرو (
عثمان بن سعید) مورد اطمینان و امین است و آنچه برای شما میگوید از جانب من میگوید، آنچه برای شما ادا میکند از جانب من ادا میکند (راوی میگوید) بعد از ابو الحسن (امام هادی) در یکی از روزها خدمت فرزند ایشان ابی محمد حسن عسکری (علیهالسّلام) رسیدم و آنچه که به پدر ایشان عرض کرده بودم خدمت ایشان عرض کردم حضرت فرمود: این ابو عمرو (عثمان بن سعید) مورد اطمینان امام قبلی و مورد اطمینان من در زمان حیات و مرگم هست، آنچه برای شما میگوید از جانب من میگوید آنچه برای شما ادا میکند از جانب من ادا میکند.
مرحوم خویی میگوید این روایت صحیح است و روایاتی که در مدح و جلالت ایشان رسیده بسیار است.
از آن جمله:
الف. روایت محمد بن یعقوب بسند صحیح از ابی علی
احمد بن اسحاق، از ابی الحسن (علیهالسّلام).
ب. ابو علی از ابا محمد (علیهالسّلام).
ج. شیخ بسندش از
محمد بن یعقوب مثل حدیث بالا را روایت نمود.
ابن شهرآشوب میگوید: عثمان بن سعید العمری باب ابی جعفر
محمد بن علی التقی (علیهالسّلام) بود.
در آغاز
غیبت صغرا، سازمان مخفی وکالت که از زمان
امام صادق (علیهالسّلام) برای چنین دورهای پایه ریزی شده بود، از مهمترین وظایفش این بود که شک و حیرت شیعیان را بزداید و آنان را به امام غایب و نیابت
نواب اربعه مطمئن نماید. نایبان و وکیلان حضرت با ارایه شواهد صدق، کرامتها و علوم برتر اعطایی از ناحیه مقدسه به این امر اقدام نمودند.
کرامتها و شواهد صدق در برخی موارد مستقیما توسط
امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) و در برخی موارد با واسطه سفیران به شیعیان بیان می شد، تا شیعیان افزون بر این که به وجود امام مهدی (علیهالسّلام)
ایمان داشته باشند، به نیابت نواب اربعه نیز مطمئن شوند. نشان دادن کرامتها و شواهد صدق عمدتا در زمان سفارت اولین سفیر ناحیه مقدسه، عثمان بن سعید عمری صورت گرفت، چون که در این دوره هنوز شیعیان در حیرت بودند و به وجود امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) پی نبرده بودند.
سید بن طاووس مینویسد: "امام زمان (علیهالسّلام) را بسیاری از اصحاب پدرش
امام حسن عسکری (علیهالسّلام) دیده و از وی اخبار و احکام شرعی روایت کردهاند. از این گذشته حضرت وکیلهایی داشت که اسم، نسب و وطن آنان معلوم بود و آنان معجزات، کرامات، پاسخ مسائل مشکل و بسیاری از اخبار غیبی را که حضرت از جدش پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) روایت کرده بود، نقل کردهاند.
در این جا به ذکر چند نمونه اکتفا میکنیم:
الف. روایت
سعد بن عبدالله اشعری قمی؛ وی می گوید:
حسن بن نضر که در میان شیعیان
قم جایگاه ویژهای داشت، بعد از رحلت امام عسکری (علیهالسّلام) در حیرت بود. او و
ابو صدام و عدهای دیگر تصمیم گرفتند که از امام بعدی جویا شوند. حسن بن نضر نزد ابو صدام رفت و گفت: امسال میخواهم به
حج بروم. ابو صدام از او خواست که این سفر را به تعویق اندازد، ولی حسن بن نضر گفت: نه، من خوابی دیدم و بیمناکم، بنابر این، باید بروم. قبل از حرکت به
احمد بن علی بن حماد درباره اموال متعلق به امام
وصیت کرد که این اموال را نگه دارد تا این که جانشین امام عسکری (علیهالسّلام) مشخص شود. به
بغداد رفت و در آن جا از سوی ناحیه مقدسه توقیعی به دستش رسید و به امامت امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) و نیز به وکالت خاصه عثمان بن سعید عمری مطمئن شد.
محمد بن ابراهیم بن مهزیار میگوید پس از وفات امام حسن عسکری (علیهالسّلام) در مورد جانشین آن حضرت به شک افتادم. پدرم
وکیل حضرت بود و اموال زیادی نزدش بود. پدرم اموال را برداشت و من را به همراهی طلبید و به راه افتادیم، پدرم بین راه مریض شد و به من در مورد اموال
وصیت نمود و گفت: از
خدا بترس و این اموال را به صاحبش برگردان. هر که این نشانه را گفت، اموال را به او بسپار. سپس وفات کرد.
چند روزی در
عراق ماندم، سپس نامهای از سوی عثمان بن سعید به من رسید که در آن نامه همه علایم و نشانههای اموال بیان شده بود، نشانههایی که جز من و پدرم کسی آن را نمیدانست.
محمد بن ابراهیم بن مهزیار با این کرامت و شاهد صدق هم به امامت امام مهدی و هم به نیابت عثمان بن سعید مطمئن شد.
احمد دینوری سراج میگوید: یکی دو سال بعد از درگذشت امام حسن عسکری (علیهالسّلام) به قصد
حج از
اردبیل حرکت کردم و به دینور رسیدم، مردم در خصوص جانشین امام عسکری (علیهالسّلام) متحیر بودند، اهل دینور از آمدن من خشنود شدند. شیعیان آن جا سیزده هزار
دینار سهم امام، به من دادند که به
سامراء ببرم و به جانشین حضرت بسپارم. گفتم: هنوز جانشین حضرت حتی برای خودم روشن نیست. گفتند: تو مورد اعتماد ما هستی. هر وقت جانشین حضرت را پیدا کردی، به او بده. سیزده هزار دینار را گرفتم و با خود بردم. در
کرمانشاه با
احمد بن حسن بن حسن ملاقات کردم، او هم هزار دینار و چند بقچه پارچه به من داد تا به "
ناحیه مقدسه" برسانم. در
بغداد در پی نایب حضرت میگشتم. به من گفتند که سه نفر مدعی نیابت هستند. یکی
باقطانی است. رفتم نزدش و امتحانش کردم و از او شاهد صدق خواستم، چیزی نداشت که مرا قانع کند. سپس رفتم نزد دومی به نام
اسحاق احمر، او را هم به حق نیافتم. رفتم نزد سومی، ابوجعفر یا عثمان بن سعید عمری، بعد از احوال پرسی به او گفتم: اموالی از مردم نزد من است و باید به جانشین امام عسکری (علیهالسّلام) تحویل دهم، در حیرتم و نمیدانم چه کنم. او گفت: برو در سامراء به خانه ابن الرضا (امام حسن عسکری) در آن جا وکیل امام را خواهی یافت. به سامرا رفتم و در خانه حضرت سراغ وکیل امام را گرفتم. دربان گفت: منتظر باش، الآن بیرون میآید. لحظهای بعد فردی آمد و دست مرا گرفت و درون خانه برد. بعد از احوال پرسی به او گفتم: مقداری اموال از ناحیه جبل آوردم و به دنبال دلیل هستم. ناچارم از هر کس دلیلی برای اثبات نیابت وی یافتم، اموال را به او تسلیم کنم. در این وقت برای من غذا آوردند، گفت غذایت را بخور و کمی استراحت کن، سپس به کار تو رسیدگی میشود. بعد از گذشت پاسی از شب آن مرد نامهای به من داد که در آن آمده بود:
احمد بن محمد دینوری آمده و این مقدار پول و کیسه و بقچه آورده و درون آن کیسه این مقدار پول است، و تمامی جزئیات را بیان داشت. از جمله نوشته بود: در کیسه پسر فلان شخص زره ساز شانزده دینار است. از کرمانشاه نیز یک کیسه از فلان شخص است، و فلان بقچه از احمد بن حسن مادرانی است که برادرش پشم فروش است و... با این نامه شک و تردیدم بر طرف شد و مشخص شد که عثمان بن سعید عمری نایب حضرت است. حضرت در این نامه به من دستور داد که اموال را به بغداد ببرم و نزد همان فردی که با او ملاقات داشتم، تحویل دهم.
محمد بن علی اسود میگوید: در آغاز غیبت صغرا پیرزنی پارچهای به من داد و گفت آن را به ناحیه مقدسه برسان. من آن را با پارچههای بسیاری دیگر همراه خود آوردم. چون به بغداد رسیدم و نزد عثمان بن سعید رفتم، وی گفت: همه اموال را به
محمد بن عباس قمی بده. من همه را به او سپردم، جز پارچه پیر زن را. پس از آن عثمان بن سعید از ناحیه مقدسه این پیغام را فرستاد که پارچه پیرزن را نیز به وی تسلیم کن...
اسحاق بن یعقوب میگوید: از عثمان بن سعید شنیدم که میگفت: مردی از اهل
عراق نزد من آمد و مالی را برای امام (علیهالسّلام) آورد، حضرت آن را پس داد و فرمود: حق پسر عمویت را که چهارصد
درهم است، از آن بپرداز. آن مرد مبهوت و متعجب شد و حساب اموال خود را بررسی کرد. معلوم شد که پسر عمویش چهارصد درهم از او طلب دارد. آن را برگرداند، سپس مبلغ باقی مانده را تسلیم حضرت نمود و حضرت پذیرفت.
محمد بن علی بن شاذان میگوید: اموالی از مردم نزد من جمع شده بود، برای این که به ناحیه مقدسه برسانم، دیدم بیست درهم کمتر از پانصد درهم است. این مقدار را افزودم و با نامه برای عثمان بن سعید نایب
امام مهدی (علیهالسّلام) فرستادم. چیزی هم در این نامه قید نکرده بودم، وی در پاسخ نوشت: پانصد درهم رسید. بیست درهم از آن مال تو بود.
با این خبرهای برتر، کرامتها و شواهد صدقی که در آغاز غیبت صغرا ارایه شد، شیعیان امام حسن عسکری (علیهالسّلام) تماما به امامت امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) و نیابت عثمان بن سعید پی بردند. شک و حیرت شیعیان در امر
امامت که ناشی از خفای ولادت و غیبت امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) بود، با تلاشهای خالصانه کارگزاران حضرت در سازمان مخفی وکالت، در چند ساله آغازین دوره غیبت صغرا کاملا برطرف شد.
شیعیان با بهره مندی از کرامتها و
علوم غیبیه حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) به دو نکته پی بردند:
یکی این که دانستند مسیر اصلی امامت ترسیم شده از زمان
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و
علی (علیهالسّلام)، به درستی طی شده و امامت از
امام حسن عسکری (علیهالسّلام) به فرزندش امام مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) منتقل شده است و در این دوره غیبت صغرا، حضرت مهدی (عجّلاللهفرجهالشریف) از پشت پرده شیعیان را رهبری میکند.
دوم این که سازمان مخفی وکالت که از قبل با رهبری امامان (علیهالسّلام) فعالیت میکرد، اینک در دوره غیبت صغرا نیز فعال است و "عثمان بن سعید عمری" از ناحیه مقدسه، مسئولیت و تولیت این سازمان را عهده دار است. بنابراین، شیعیان هم به امامت امام مهدی پی بردند و هم به نیابت خاصه مطمئن شدند.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «عثمان بن سعید العمری»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۲/۲۳.