• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

سیره عملی امام حسن

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: امام حسن علیه‌السلام، سیره عملی، خوف از خدا، یاد خدا، حقوق مردم، شجاعت، صبر، مهربانی، کرامت.
پرسش: در رابطه با سیره عملی امام حسن مجتبی ـ علیه‌السلام ـ توضیح دهید.



حسن بن علی ـ علیه‌السلام ـ عابدترین و زاهدترین مردم بود. سیره عملی آن حضرت در تمام شئون زندگی می‌تواند الگوی عملی قرار گیرد که در اینجا به خلاصه‌ای از زوایای مختلف آن اشاره می‌کنیم:

۱.۱ - ۱. حج رفتن با پای پیاده:

پیاده به حج می‌رفت و گاهی نیز پا برهنه راه می‌رفت.
[۱] رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۲۵.


۱.۱.۱ - علت امام برای پیاده به حج رفتن

اما در توضیح دلیل این کار می‌فرمود: من شرم دارم خداوند را ملاقات کنم، در‌حالی‌که پیاده به خانه او نرفته باشم.
[۳] ابونعیم اصفهانی، اخبار اصبهان، تهران، النصر، افست، چاپ لیدن، ۱۹۳۴ م، ج ۱، ص ۴۴.
بنابر نقلی بیست بار و در نقل دیگری بیست و پنج بار با پای پیاده به سفر حج رفت.
[۴] ابونعیم اصفهانی، اخبار اصبهان، تهران، النصر، افست، چاپ لیدن، ۱۹۳۴ م، ج ۱، ص ۴۴.
[۵] سیوطی، تاریخ الخلفا، تحقیق محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر، السعاده، ۱۳۷۱ ق، ص ۷۳.



۱.۲ - ۲. خوف از خدا:

امام حسن ـ علیه‌السلام ـ وقتی یاد مرگ می‌کرد، می‌گریست؛ و چون یاد قبر می‌کرد، می‌گریست؛ و چون از قیامت و بعث و نشور یاد می‌کرد، می‌گریست؛ و چون متذکر عبور از صراط می‌شد، می‌گریست و هرگاه به یاد توقف در پیشگاه خدای تعالی در محشر می‌افتاد، فریادی می‌زد و روی زمین می‌افتاد... و چون به نماز می‌ایستاد، بند‌های بدنش می‌لرزید... و پیوسته در هرحالی‌که کسی آن حضرت را می‌دید، به ذکر خد ا مشغول بود.
[۶] رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش، ص ۲۲۵ ـ ۲۲۶.



۱.۳ - ۳. یاد خدا در هر حال:

شیوه امام حسن ـ علیه‌السلام ـ این بود که وقتی به بستر خواب می‌رفت، سوره کهف را می‌خواند و می‌خوابید.
[۸] رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۳۰.
[۹] به نقل از ملحقات، احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۱۱۴. که این روایت از سیر اعلام النبلاء ذهبی روایت شده است.

حسن بن علی چنان بود که چون از وضو فارغ می‌شد، رنگش تغییر می‌کرد و می‌فرمود: حق است بر کسی که می‌خواهد به محضر خداوند وارد شود، اینکه رنگ چهره‌اش تغییر کند.
[۱۰] رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۳۱.
[۱۱] به نقل ازملحقات احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۱۱۲.



۱.۴ - ۴. رعایت حال و حقوق مردم:

امام حسن ـ علیه‌السلام ـ از لحاظ اجتماعی به‌گونه‌ای رفتار می‌کرد که همسایگان و شهروندان و هیچ‌کس به‌خاطر شأن والای ایشان از دست‌یابی به ایشان و دست‌یابی به حقوق خویش محروم نشوند؛ یعنی آثار جلالت امام بر مردم تحمیل نمی‌شد و از جبروت آنی امام ضرری به نظم جامعه و حقوق مردم نمی‌رسید.




۲.۱ - روایتی ا ز سیوطی

سیوطی در کتاب تاریخ الخلفا روایت کرده که روزی امام حسن ـ علیه‌السلام ـ در مکانی نشسته بود و چون خواست از آنجا رود، فقیری وارد شد؛ امام به آن مرد فقیر خوش‌آمد گفت و با او ملاطفت کرد و سپس به او فرمود: ای مرد! تو وقتی نشستی که ما برای رفتن برخاستیم، آیا اجازه رفتن به من می‌دهی؟ مرد فقیر عرض کرد: آری ای پسر رسول خدا.
[۱۲] رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۳۰.
[۱۳] به نقل از تاریخ الخلفاء سیوطی، ص ۷۳.


۲.۲ - روایتی از نعیمی و مجلسی

روزی گذر امام به جمعی از گدایان افتاد که چند پاره نان خشک در پیش داشتند و مشغول خوردن بودند. چون نظر آنان به حضرت افتاد، تعارفش کردند. امام حسن از اسب فرود آمده و فرمود: خدا متکبران را دوست نمی‌دارد. آنگاه با آنان نشست و از غذایشان تناول کرد. به برکت وجود آن بزرگوار چیزی از غذا کم نیامد. آن وقت، حضرت آنان را به مهمانی دعوت کرده و ضمن دادن غذای خوب، لباس‌های فاخری نیز به آنها هدیه داد.
[۱۴] جواد نعیمی، همان، ص ۵۹.
[۱۵] به نقل از جلاء‌العیون علامه مجلسی، ص ۲۴۱.




مردی به نام نجیح می‌گوید: دیدم امام حسن ـ علیه‌السلام ـ دارد غذا می‌خورد. در این حال سگی آمد و پیش روی آن حضرت ایستاد. امام مجتبی ـ علیه‌السلام ـ یک لقمه غذا که می‌خورد، یک لقمه هم به سگ می‌داد. گفتم یابن رسول‌الله! اجازه می‌دهی این سگ را دور کنم؟ فرمود: نه! زیرا دوست ندارم که جانداری به من بنگرد که غذا می‌خورم و من چیزی به او ندهم. بگذار باشد وقتی سیر شد، خودش می‌رود.
[۱۶] جواد نعیمی، همان، ص ۶۰.
[۱۷] به نقل از جلاء‌العیون مجلسی و چهارده معصوم عمادزاده اصفهانی.




حلم و بردباری امام چنان بود که گاه دشمن کینه‌توز را که به قصد کشتن آمده بود، به دوستی مخلص و هواداری مؤمن تبدیل می‌کرد.
[۱۸] غیاثی کرمانی، رضا، سیره اخلاقی امام حسن (ره توشه راهیان نور ـ ویژه رمضان ۱۴۲۷ق،) قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، ۱۳۸۵ ش، ص ۳۱۴.


۴.۱ - روایتی از خوارزمی

امام حسن از نمونه‌های مشهور، به بردباری و نیکی در برابر بدکاران است. و الگوی حقیقی در مکارم اخلاق است. موفق بن احمد خوارزمی روایت کرده که امام حسن ـ علیه‌السلام ـ گوسفندی داشت که به آن علاقه داشت؛ روزی مشاهده کرد که پای آن گوسفند شکسته، به غلامش فرمود: چه کسی پای این گوسفند را شکسته؟ پاسخ داد: من! فرمود: چرا؟ گفت: می‌خواستم شما را غمگین کنم! امام فرمود: اما من تو را خوشحال خواهم کرد و تو در راه خدا آزادی!
[۱۹] رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۵۰.
[۲۰] به نقل از ملحقات احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۱۱۷.
[۲۱] باقر شریف قرشی، حیاة الامام حسن علیه‌السلام، ج ۱، ص ۳۱۴.


۴.۲ - روایتی از مبرد نحوی

مردی از شامیان گوید: روزی در مدینه شخصی را دیدم با چهره‌ای آرام و بسیار نیکو و لباسی دربرکرده که به‌طرز زیبایی آراسته و سوار بر اسب. درباره او پرسیدم. گفتند: حسن بن علی بن ابی‌طالب است. خشمی سوزان سرتاپای وجودم را فراگرفت و بر علی بن ابی‌طالب حسد بردم که چگونه او چنین پسری دارد. پیش او رفته و پرسیدم: آیا تو فرزند علی هستی؟ وقتی تأیید کرد، سیل دشنام و ناسزا بود که از دهان من به‌سوی او سرازیر شد. پس از آنکه به ناسزاگویی پایان دادم، از من پرسید: آیا غریب هستی؟ گفتم: آری. فرمود: با من بیا، اگر مسکن نداری، به تو مسکن می‌دهم و اگر پول نداری، به تو کمک می‌کنم و اگر نیازمندی، بی‌نیازت می‌سازم. من از او جدا شدم؛ درحالی‌که در روی زمین محبوب‌تر از او نزد من کسی نبود.
[۲۲] محمد بن یزید مبرد نحوی، الامل فی اللغه و الادب، تحقیق تغارید بیضون، نعیم زرزور، بیروت، بی نام، ۱۴۰۷ ق، ج ۱، ص ۲۳۵.




ایشان در دوران کودکی هم از بیان حق و اعتراض به حق‌کشی ابایی نداشت. در یکی از روزها، در‌حالی‌که کودکی هفت یا هشت ساله بود، خود را به مسجد رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌اله ـ رسانده و ابوبکر را که در جایگاه جدش پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌اله ـ نشسته بود، مخاطب ساخته و با همان لحن کودکانه، ولی پرمعنا و کوبنده، به او فرمود: «فرود آی و فرود آی از منبر پدرم و به‌سوی منبر پدرت برو!» امام حسن همه آنچه را که ممکن بود به‌صورت مناظره و استدلال بیان دارد، با همین دو جمله کوتاه و پرمعنا اظهار فرمود. خلیفه که غافلگیر شده بود، در پاسخ فرزند رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌اله ـ گفت: راست گفتی! به خدا سوگند که آن منبر پدر توست، نه منبر پدر من.
[۲۳] محمد بن یزید مبرد نحوی، الامل فی اللغه و الادب، تحقیق تغارید بیضون، نعیم زرزور، بیروت، بی نام، ۱۴۰۷ ق، ج ۱، ص ۱۰۰ ـ ۱۰۱.


۵.۱ - شجاعت امام در جنگ جمل

امام حسن تنها کسی بود که در جنگ جمل حامیان شتر سرخ‌موی را که در حمایت جاهلانه از یک شتر فتنه‌انگیزی و لجاجت می‌کردند، پراکنده ساخته و نیزه خود را در شکم بت سرخ فرود آورد.
[۲۵] محمد بن یزید مبرد نحوی، الامل فی اللغه و الادب، تحقیق تغارید بیضون، نعیم زرزور، بیروت، بی‌نام، ۱۴۰۷ ق، ج ۱، ص ۱۳۶ ـ ۱۳۷.
[۲۶] به نقل از مناقب آل‌ابی‌طالب، چاپ قم، ج ۴، ص ۲۱.


۵.۲ - سخن امام علی درباره شجاعت امام حسن و امام حسین

در جنگ صفین نیز وقتی امیرالمؤمنین ـ علیه‌السلام ـ تاخت بی‌باکانه امام حسن ـ علیه‌السلام ـ را دید، با نگرانی متوجه اطرافیان شده فرمود: این پسر را نگه دارید... که من از آمدن این دو (حسن و حسین) دریغ دارم؛ مبادا به‌خاطر (آمدن) این دو، نسل رسول خدا ـ صلی‌الله‌علیه‌و‌اله ـ قطع شود.
[۲۷] محمد بن یزید مبرد نحوی، الامل فی اللغه و الادب، تحقیق تغارید بیضون، نعیم زرزور، بیروت، بی‌نام، ۱۴۰۷ ق، ج ۱، ص ۱۴۶.
[۲۸] به نقل از حیاه الامام حسن ـ علیه‌السلام ـ، ج ۱، ص ۴۹۷.


۵.۳ - روایتی از محلاتی

کنیزکی آمد و شاخه گلی را به آن حضرت هدیه داد. حسن بن علی ـ علیه‌السلام ـ به او گفت: تو در راه خدا آزادی! من که آن ماجرا را دیدم، به آن حضرت عرض کردم: کنیزکی شاخه گلی بی‌ارزش به شما هدیه کرد و شما او را آزاد کردید؟ ایشان در پاسخ فرمودند: این‌گونه خدای تعالی ما را ادب کرده که فرمود: «وقتی تحیتی به شما دادند، تحیتی بهتر بدهید». و بهتر از آن گل، آزادی اوست.
[۲۹] رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۳۸.
[۳۰] به نقل از ملحقات احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۱۴۹.


۵.۴ - روایتی از ابن کثیر

ابن کثیر از علمای اهل‌سنت در کتاب البدایه و النهایه روایت کرده که امام ـ علیه‌السلام ـ غلام سیاهی را دید که گرده نانی در پیش خود نهاده و خودش لقمه‌ای از آن می‌خورد و لقمه‌ای دیگر را به سگی که آنجا بود، می‌دهد. امام ـ علیه‌السلام ـ که آن منظره را دید، به او فرمود: انگیزه تو در این کار چیست؟ پاسخ داد: من از او شرم دارم که خود بخورم و به او نخورانم! امام ـ علیه‌السلام ـ به او فرمود: از جای خود برنخیز تا من بیایم! سپس به نزد مولای آن غلام رفت و او را با آن باغی که در آن زندگی می‌کرد، از وی خریداری کرد، آنگاه آن غلام را آزاد و باغ را نیز به او بخشید!
[۳۱] رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۳۶.



امام حسن مجتبی ـ علیه‌السلام ـ نیز همچون دیگر ائمه ـ علیهم‌السلام ـ دارای کرامت عدیده‌ای است که به‌جهت رعایت اختصار به یک مورد اشاره می‌گردد:
مردی نامه‌ای را به دست امام حسن ـ علیه‌السلام ـ داد که در آن حاجت خود را نوشته بود. امام بدون اینکه نامه را بخواند، به او فرمود: حاجتت رواست! شخصی عرض کرد: ای فرزند رسول خدا! خوب بود نامه‌اش را می‌خواندی و می‌دیدی حاجتش چیست و آنگاه بر طبق حاجتش پاسخ می‌دادی؟ امام فرمود: بیم آن دارم که خدای تعالی تا به این مقدار که من نامه‌اش را می‌خوانم، از خواری مقامش مرا مورد مؤاخذه قرار دهد.
[۳۳] رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۳۹.
[۳۴] به نقل از ملحقات احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۱۴۱.



۱. رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۲۵.
۲. به نقل از بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۳۱.    
۳. ابونعیم اصفهانی، اخبار اصبهان، تهران، النصر، افست، چاپ لیدن، ۱۹۳۴ م، ج ۱، ص ۴۴.
۴. ابونعیم اصفهانی، اخبار اصبهان، تهران، النصر، افست، چاپ لیدن، ۱۹۳۴ م، ج ۱، ص ۴۴.
۵. سیوطی، تاریخ الخلفا، تحقیق محمد محیی الدین عبدالحمید، مصر، السعاده، ۱۳۷۱ ق، ص ۷۳.
۶. رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش، ص ۲۲۵ ـ ۲۲۶.
۷. به نقل از بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۳۳۱.    
۸. رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۳۰.
۹. به نقل از ملحقات، احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۱۱۴. که این روایت از سیر اعلام النبلاء ذهبی روایت شده است.
۱۰. رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۳۱.
۱۱. به نقل ازملحقات احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۱۱۲.
۱۲. رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۳۰.
۱۳. به نقل از تاریخ الخلفاء سیوطی، ص ۷۳.
۱۴. جواد نعیمی، همان، ص ۵۹.
۱۵. به نقل از جلاء‌العیون علامه مجلسی، ص ۲۴۱.
۱۶. جواد نعیمی، همان، ص ۶۰.
۱۷. به نقل از جلاء‌العیون مجلسی و چهارده معصوم عمادزاده اصفهانی.
۱۸. غیاثی کرمانی، رضا، سیره اخلاقی امام حسن (ره توشه راهیان نور ـ ویژه رمضان ۱۴۲۷ق،) قم، دفتر تبلیغات اسلامی حوزه علمیه، ۱۳۸۵ ش، ص ۳۱۴.
۱۹. رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۵۰.
۲۰. به نقل از ملحقات احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۱۱۷.
۲۱. باقر شریف قرشی، حیاة الامام حسن علیه‌السلام، ج ۱، ص ۳۱۴.
۲۲. محمد بن یزید مبرد نحوی، الامل فی اللغه و الادب، تحقیق تغارید بیضون، نعیم زرزور، بیروت، بی نام، ۱۴۰۷ ق، ج ۱، ص ۲۳۵.
۲۳. محمد بن یزید مبرد نحوی، الامل فی اللغه و الادب، تحقیق تغارید بیضون، نعیم زرزور، بیروت، بی نام، ۱۴۰۷ ق، ج ۱، ص ۱۰۰ ـ ۱۰۱.
۲۴. به نقل از شرح نهج‌البلاغه بن ابی‌الحدید، ج ۲، ص ۱۷.    
۲۵. محمد بن یزید مبرد نحوی، الامل فی اللغه و الادب، تحقیق تغارید بیضون، نعیم زرزور، بیروت، بی‌نام، ۱۴۰۷ ق، ج ۱، ص ۱۳۶ ـ ۱۳۷.
۲۶. به نقل از مناقب آل‌ابی‌طالب، چاپ قم، ج ۴، ص ۲۱.
۲۷. محمد بن یزید مبرد نحوی، الامل فی اللغه و الادب، تحقیق تغارید بیضون، نعیم زرزور، بیروت، بی‌نام، ۱۴۰۷ ق، ج ۱، ص ۱۴۶.
۲۸. به نقل از حیاه الامام حسن ـ علیه‌السلام ـ، ج ۱، ص ۴۹۷.
۲۹. رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۳۸.
۳۰. به نقل از ملحقات احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۱۴۹.
۳۱. رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۳۶.
۳۲. به نقل از البدایه و النهایه، ابن کثیر، چ مصر، ج ۸، ص ۳۸.    
۳۳. رسولی محلاتی، سیدهاشم، زندگانی امام حسن، تهران، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، چاپ ششم، ۱۳۷۶ ش، ص ۳۳۹.
۳۴. به نقل از ملحقات احقاق الحق، ج ۱۱، ص ۱۴۱.



سایت اندیشه قم    


رده‌های این صفحه : امام حسن | تاریخ معصومان




جعبه ابزار