روش های نفوذ در شاگردان
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: اصول معلمی، نفوذ در دانش آموزان.
پرسش: به نظر شما یک معلم چگونه با نفوذ در دانش آموزان در آنها تأثیر بگذارد؟
پاسخ: معلم برای ارتباط برقرار کردن و نفوذ در شاگردان و در نتیجه، تأثیرگذاری بر آنها باید به تقویت سه حوزه
اخلاقی تربیتی ، علم و دانش و فنون و مهارتهای تدریس، در خود بپردازد.
از اهداف مهم
تعلیم و تربیت ،
یادگیری است و یادگیری هم چیزی نیست جز تغییر رفتار فرد. لازمه این تغییر رفتار، نفوذ در دانش آموزان و تأثیرپذیری دانش آموزان از معلم خویش است.
معلم پاک و
خداشناس ، میتواند تأثیر خوبی بر شاگردان خویش، خاصّه نونهالان داشته باشد. و از سوی دیگر، تأثیر زیانبخش معلم ناشایست بر این
انسانهای پاک نهاد، بر هیچکس پوشیده نیست.
شاگردان، به دلیل نفوذ
روحی و معنوی معلم، تأثیرات شگرفی از او میگیرند. معلم، با نفوذ کلامش میتواند فرزند شقیترین افراد را نیز به راه راست رهنمود سازد مانند پسر
یزید بن معاویه (لع) که تحت تأثیر معلم لایقش به
اهل بیت علیهمالسلام گرایش کرده بود. بیشتر انسانهای موفق، کامیابی خود را مدیون معلمان خود میدانند و نیز افرادی هستند که سرخوردگی و شکستهای زندگیشان، ناشی از برخورد بد معلمان است.
برای نیل به
موفقیت ، و نفوذ در شاگردان، باید روشهای تعلیم و
تربیت ، چه آنهایی که علم به آن رسیده و چه آنهایی که علم هنوز به آنها نرسیده ولی در کتاب های
اخلاقی و روایی ما آمده است را مدنظر قرار بدهیم.
با توجه به این مهم، معلم برای ارتباط برقرار کردن و نفوذ در شاگردان و در نتیجه، تأثیرگذاری بر آنها باید به تقویت سه حوزه، در خود بپردازد. این سه حوزه عبارتند از:
۱. حوزه اخلاقی و تربیتی.
۲. حوزه
علم و
دانش .
۳. حوزه فنون و
مهارتهای تدریس .
هر یک از این سه حوزه، درصدی از موفقیت را در ارتباط برقرار کردن و نفوذ در دانش آموزان در بردارد. اهتمام جدی به رعایت و تقویت این سه حوزه به ما در پیش برد اهدافمان کمک میکند. البته شاید نتوان این سه حوزه را دورنمای همه عوامل نفوذ دانست اما میتوان گفت که اکثر این عوامل را شامل میشود.
در ذیل، با ملاک قرار دادن این سه حوزه، به بعضی از عوامل نفوذ در دانش آموزان و تأثیرگذاری بر آنها اشاره میکنیم:
اکثر عوامل تأثیرگذار، در این حوزه قرار دارند. به همین خاطر، تقویت این حوزه برای نفوذ و تأثیرگذاری بسیار مهم است و باید توجه بیشتری به آن شود. برای تقویت این حوزه، باید به تمام آنچه را که در
کتابهای اخلاقی برای تربیت گفتهاند عمل کنیم. البته متناسب با موقعیت زمانی و مکانی و... در زیر به تعدادی از آنها اشاره می کنیم:
در کلاس درس، علاوه بر موضوع درس، باید به مباحث و رفتارهای تربیتی و اخلاقی خود و دانش آموزان توجه داشته باشیم، زیرا آموزش و تربیت دو بال هستند و
انسان با یک بال نمیتواند پرواز کند.
امام خمینی (ره) در درسها، مطالب علمی و اخلاقی را جدا از هم نمیدانستند. درس ایشان تنها یک سلسله مباحث خشک علمی نبود. بلکه در درسهایشان مطالبی را میفرمودند که
طلبه واقعی را تربیت میکرد، شاگردی که برای آینده
اسلام مفید باشد.
دانش آموزان به طور
فطری صداقت و راستی را دوست دارند. معلم باید از
دروغگویی دوری کند.
دروغ گفتن ، شیوه مردان
بیایمان است، زیرا دروغگویی و عدم صداقت باعث سلب
اعتماد ، و مخل به ارتباط متقابل بین معلم و شاگرد میشود. در نتیجه شاگردان نمیتوانند به دیگر سخنان معلم حتی سخنان درست معلم اعتماد کنند.
رعایت
عدالت و
انصاف نیز در برخورد با شاگردان بسیار مهم است. اگر معلم به بعضی از شاگردان بسیار اهمیت بدهد، یا رعایت انصاف، در برخورد با عمل خلاف دانش آموزان نداشته باشد، موجب
بدبینی به معلم میشود، و این بدبینی مانع نفوذ در شاگردان است.
با دانش آموزان باید با
تواضع و
فروتنی برخورد کرد نه با رفتاری شکوهمندانه و بزرگ مآبانه. هیچگاه نباید
علم و دانائی ما باعث اینگونه رفتارها شود.
سقراط میگوید:« من فقط یک چیز میدانم که آن اینکه هیچ چیز نمیدانم».
اینگونه برخورد کردن منجر به راحتی شاگرد در کنار معلم و ارتباط بیشتر با او میشود، و این بهترین زمان برای نفوذ در دل آنهاست.
البته این را نیز باید توجه داشت که این تواضع نباید به
شکسته نفسی بینجامد یعنی خود را کمتر از آنچه که هستیم نشان بدهیم.
دلسوزی معلم نسبت به شاگرد و
تفقد از احوالات ایشان یکی از عوامل مهم نفوذ در دل شاگردان است. یکی از شاگردان امام خمینی (ره) در خاطرهای از ایام حضور امام در
قم میگوید: طلبهای گمنام بودم، یک ماه بیمار شدم، امام خمینی (ره) تمام چهارشنبهها به
عیادت من میآمدند.
داشتن شخصیت اجتماعی مثبت از دیدگاه دانش آموز را نیز میتوان یکی از این عوامل دانست. مثلاً اگر معلمی با دیگر همکارانش با
احترام برخورد نکرد یا رفتار زنندهای داشته باشد، یقیناً دانش آموزان نیز رعایت احترام و حریم را نمیکنند. اینگونه افراد هیچگونه تأثیری نمیتوانند بر روی دانش آموزان داشته باشند.
از دیگر عوامل این حوزه میتوان این عوامل را به طور خلاصه ذکر کرد:
داشتن
اخلاص و توجه به
خدا .
تناسب بین کردار و رفتار معلم.
اطلاع از نام و مشخصات شاگردان و صدا زدن آنها به اسم مورد
علاقه آنها.
احترام به شخصیت شاگرد و اعتراف کردن به اهمیت افکار او.
و....
در این حوزه، آنچه که مربوط به
علم و دانش است مورد توجه قرار میگیرد. به عنوان نمونه به سه مورد آن اشاره میکنیم که رعایت آنها باعث تأثیرگذاری بیشتر معلم در دانش آموزان میشود:
قبل از هر چیز، باید سعی کنیم به علممان رنگ و بوی الهی داده و به آثار آن توجه داشته باشیم. در زیر به سه مورد آن اشاره میکنیم:
دانش الهی، باعث ایجاد
پرهیزگاری و تقویت
ایمان میشود. انسانِ عالم و آگاه، متقیتر و
مؤمنتر و
خضوع و
خشوعش در مقابل آیات الهی بیشتر است. آیات ۱۰۵ تا ۱۰۷
سوره اسراء به همین موضوع اشاره میکند.
علم، مخصوصاً علمی که رنگ و بوی خدایی در آن باشد، جلوی انحرافات را میگیرد، زیرا
جهل ، منشأ انحراف است.
یادگیری و آموختن علم در وضعیت مردگان نیز تأثیر میگذارد.
آقانجفی قوچانی در کتاب خود آورده است که:
اصحاب پیامبر عذاب مردهای را دیدند که پس از مدتی مرتفع شد. پیامبر فرمود: از
خانواده مرده بپرسید که امروز چه کردهاند؟ گفتند: این مرده طفلی داشته است که او را به مکتب فرستادهاند و امروز
بسم الله را آموخته است.
با توجه به این آثار، وقتی علم رنگ و بوی خدایی گرفت و
اخلاص حاکم شد، دیگر آنچه را که معلم میگوید از دل او بر آمده و از روی
حب نفس ،
شهرت و
مقام طلبی نیست در نتیجه تأثیر آن در دانش آموزان بیشتر میشود و بهتر نفوذ میکند.
معلم باید هنگام بیان موضوع درس، احاطه کامل به آن موضوع داشته باشد و همه جوانب بحث را بداند و برای آن طرح و برنامه داشته باشد، در غیر این صورت چنین معلمی در ذهن دانش آموز، یا به انسانی میماند که به هیچ چیز اهمیت نمیدهد حتی به درسی که وظیفه اوست، و یا او را انسانی تصور میکند که
جهل به وظیفهاش دارد. این تصورات باعث میشود سخنان معلم برای داشن آموزان گیرایی و تأثیری نداشته باشد و دانش آموزان آنها را نیز حمل بر بیاهمیتی و جهل معلم میکنند.
معلم باید مقام و حیثیت علم و دانش را ارج نهد و آنرا به سوی ابتذال و فرومایگی سوق ندهد، مثلاً آنرا با پول و هدیه معامله نکند. اینگونه نگاه بزرگ داشتن به علم و ارج نهادن به آن، باعث میشود شاگرد احساس کند که میتواند علم را از چنین معلمی دریافت کند، و این معلم، علم برایش ارزش ذاتی دارد و چیزی را با علم معامله نمیکند، به همین خاطر با او احساس
انس و الفت بیشتری پیدا میکند و خودش را بیشتر به او نزدیک میکند و بالتبع تأثیرپذیری بیشتری دارد.
تقویت این حوزه نیز، زمینه را برای نفوذ و تأثیرگذاری فراهم میکند که در ذیل به چند نمونه آن اشاره میکنیم:
معلم موفق کسی است که در کنار هدایت شاگردان، توانایی اداره کلاس را نیز داشته باشد. عواملی همچون
شوخی زیاد، مجال و میدان دادن بیش از حد به دانش آموزان و... باعث میشود که در ذهن دانش آموز از معلم، تصویری نامطلوب و ناتوان نقش ببندد و در نتیجه میزان نفوذپذیری را پایین بیاورد.
حفظ
خونسردی و
آرامش ، عاملی بزرگ برای ایجاد تصویری مثبت از علم در نزد دانش آموزان است. عواملی همچون سر و صدای خارج از کلاس، پرسشهای پیاپی شاگردان، اشتباه در بیان یک مطلب از سوی معلم و... ممکن است آرامش معلم را از بین ببرد که در این صورت باید خونسردی خود را حفظ کند و آشفته و سراسیمه نگردد. زیرا شخصیتی
متین و آرام، در دانش آموزان بیشتر میتواند تأثیر بگذارد تا شخصیتی ناآرام و عصبی.
استفاده نابجا از شیوههای
تشویق و
تنبیه ، باعث ایجاد کدورت در ارتباط معلم و شاگرد میشود و شاگردان، معلم را کسی میدانند که به
حق و انصاف اهمیتی نمیدهد. آنها با تعمیم دادن این برداشت، به سخنان معلم، سخنان او را هم عاری از حق و انصاف میدانند، و در این صورت معلم هر چه تلاش کند نمیتواند تأثیر بسزایی در شاگردان داشته باشد.
معلمین باید با همه فنون و مهارتها (چه مهارتهای قبل از از تدریس، چه ضمن تدریس، چه پس از تدریس) آشنا باشد و از آنها درست و به جا استفاده کند تا به همان اندازه تأثیرگذار باشد، زیرا همه این مهارتها، با تأثیرگذاری پیوندی عمیق دارند. به عنوان نمونه، اگر معلمان برای اندازه گیری خود از
پیشرفت تحصیلی دانش آموزان، از آزمونهای معایر شده استفاده کنند، این آزمونها چون عینی نیستند و از مقایسه عملکرد فرد با سایر همکلاسیها استنتاج شده، باعث میشود که دانش آموزان، با توجه به تفاوتهای فردی در افراد این نوع یادگیری را منصفانه ندانند. این عدم انصاف به بقیه رفتارها و گفتارهای معلم تعمیم داده میشود و تأثیرگذاری را کم میکند امّا اگر برای اندازهگیری، از آزمونهای هنجاری استفاده کند چنین برداشتی پیش نمیآید و دیگر مخلّ
ارتباط معلم و شاگرد نیست.
• حاجی ده آبادی، محمدعلی، درآمدی بر نظام تربیت اسلام، قم انتشارات مرکز جهانی علوم اسلامی، ۱۳۷۷.
• حجتی، محمدباقر، اسلام و تعلیم و تربیت (۲ جلد)، انتشارات دفتر نشر فرهنگ اسلام.
• خنیفر، حسین، نگاهی دوباره به روشها و فنون تدریس، قم:انتشارات بوستان کتاب، ۱۳۸۱.
• شهید ثانی، آداب تعلیم و تربیت در اسلام (منیة المرید)، ترجمه:دکتر سید محمدباقر حجتی، تهران:دفتر نشر فرهنگ اسلامی، ۱۳۵۹.
سایت اندیشه قم.