راه رسیدن به حقیقت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: رسیدن به حقیقت، عقل، وحی، فطرت.
پرسش: برای یک مسلمان راه وصول به حقیقت ـ عموماً ـ و اسلام راستین ـ خصوصاً ـ چیست؟
پاسخ: برای اینکه به درک حقیقت و اسلام راستین نائل شویم، به سه عامل باید توجه داشته باشیم: ۱. نیروی عقل در درک حقیقت اسلام و مبانی کلی دین؛ ۲. عامل وحی؛ که انسان از طریق آشنایی با محتوای وحی، پیامبران و ائمه اطهار (علیهمالسّلام) میتواند به شناسایی حقیقت و اسلام راستین نائل شود؛ ۳. شکوفایی فطرت.
نکته مهمی که باید به آن توجه کرد این است که هر سه عامل فوق، مکمل و متمم یکدیگرند و هیچکدام از این عوامل بهتنهایی نمیتوانند انسان را به درک حقیقت و اسلام راستین رهنمون سازد.
آفرینش انسان در این قالب مادی و دنیوی به خاطر این است که تکامل یابد و با گذر از مسیرهای پر پیچوخم و دورودراز، به حقیقت مطلق و اسلام راستین نائل شود. نکتهای که در اینجا وجود دارد، این است که
انسان باید از راه اعمال اختیاری و با تلاش و کوشش خود به حقیقت رهنمون شود. لازمه
اختیار این است که باید دو راه وجود داشته باشد تا یکی را انتخاب کرده و به حقیقت برسد و گرنه، انتخاب و اختیار مفهومی نخواهد داشت، و برای اینکه راهی با انتخاب و اختیار پیموده شود که در نتیجه انسان را به حقیقت میرساند، شرایطی لازم است.
باید
هدف را بشناسد؛ یعنی پایان راهی را که میخواهد بپیماید، بداند؛ زیرا اختیار کردن در صورتی است که بداند مقصدی هست و راهی دارد و انتخاب کند و در آن راه گام بردارد.
راه را بشناسد؛ یعنی بداند کدام راه، او را به مقصد میرساند.
لوازم سفر را همراه بردارد: چون برای هر مسافرتی ـ بر حسب دوری و نزدیکی و کیفیت راه و ... ـ لوازم مختلفی لازم است.
با حفظ این مقدمه، در پاسخ به سؤال شما باید عرض نمود که خداوند ما را برای هدفی
خلق نموده که آن رسیدن به
حقیقت،
رشد و تکامل معنوی و
سعادت جاودانگی است، اما راه رسیدن به این حقیقت امور زیر است:
نیروی خرد نقش اساسی در راهنمایی
انسان به سوی حقیقت و درک
اسلام راستین میتواند ایفا نماید.
از همین رو
امام صادق (علیهالسلام) فرموده است: «خرد و
عقل راهنمای
مؤمن است».
همچنان
امام کاظم (علیهالسلام) میفرماید:
خداوند بر مردمان (برای درک حقیقت) دو
حجت قرار داده است: حجتی بیرونی و حجتی درونی.
حجت بیرونی همان فرستادگان و
پیامبران و
امامان (علیهمالسّلام) هستند و
حجت درونی همان عقلها».
بنابراین باید توجه داشت که عقل تنها یکی از راههای رسیدن به حقیقت و اسلام راستین است و تا حدی میتواند خوبیها و بدیها را درک کند، درک عقل کلی است؛ مثلاً درک میکند که اگر
عدالت در کار نباشد، وضع جامعه به هم میخورد و رو به زوال میرود؛ ولی عقل نمیتواند حقایق مسائل زندگی ـ و به خصوص کیفیت ارتباط بین
دنیا و آخرت ـ و چگونگی تاثیر اعمال انسانی در سعادت ابدی را درک کند. عقل درک میکند که انسان باید در مقابل
خدا خضوع کند؛ اما اینکه کیفیت آن چگونه باشد تا انسان به
هدف خلقت برسد، عقل نمیتواند درک کند.
دومین عامل مؤثر در هدایت انسان به سوی حقیقت و اسلام راستین آشنایی با حقیقت و محتوای
وحی است. انسان مادامی که به وحی متصل نشود، نمیتواند حقیقت را بشناسد؛ چون شناختهای عادی و متعارف انسانها که از همکاری حس و عقل به دست میآید، هر چند نقش مهمی را در تأمین نیازمندیهای زندگی ایفا میکند، اما برای باز شناختن راه کمال و حقیقت و اسلام راستین در همه ابعاد فردی، اجتماعی، مادی و معنویاش کافی نیست و اگر راه دیگری ـ که آن همان راه وحی است ـ برای رفع این کمبودها و وصول به حقیقت وجود نداشته باشد، هدف الهی از آفرینش انسان، تحقق نخواهد یافت. خداوند وحی را در اختیار
انبیا (علیهمالسلام) قرار داده و ایشان به طور مستقیم و دیگران به وسیله آن بزرگواران، از آن بهرهمند میشوند و آنچه را برای رسیدن به حقیقت و آشنایی با اسلام راستین، لازم است، از این راه فرا میگیرند.
یکی دیگر از ابزارهای لازم جهت رسیدن به حقیقت و اسلام راستین، شکوفایی
فطرت است. آفرینش آدمی به گونهای صورت پذیرفته است که در سرشت وی حقیقت
مقدس گرایش به خدا و اسلام راستین، با تار و پودش درآمیخته است.
قرآن در این باره میگوید: «وجه و صورت (
باطن) خود را به سوی
دین بدون توجه به راست و چپ برقرار دار؛ چراکه تو با سرشت متمایل به
حق آفریده شدهای».
آری! گرایش به حقیقت و اسلام راستین امری است فطری و غریزی که اگر در راستای شکوفایی و
رشد خود به موانع رشد مبتلا نشود، انسان به حقیقت مطلق و اسلام راستین واصل خواهد شد. در غیر این صورت، این خورشید حقیقتنمای درون، همچنان در پس پرده مستور مینشیند و عرصه
زندگی از فروغ روحبخش آن، محروم خواهد ماند.
علامه طباطبایی در
تفسیر المیزان نقش بیداری فطرت را در
هدایت انسان به حقیقت و اسلام راستین چنین بیان نموده است: وقتی که فطرت از سیطره عوامل
انحراف سالم بماند، خودبهخود بر نیازمندیاش به وحی و محتوای اسلام راستین گواهی میدهد و نفس انسان از طریق فطرت، به وجود موجود غایبی که سلسله علل به او ختم میشود، اذعان دارد... و این فطرت همان است که ما را به سوی «
توحید»، «
نبوت» و «
معاد» راهبری میکند که هر سه از
اصول دین اسلاماند.
برای اینکه به درک حقیقت و اسلام راستین نائل شویم، به سه عامل باید توجه داشته باشیم:
۱. نیروی عقل در درک حقیقت اسلام و مبانی کلی دین؛
۲. عامل وحی؛ که انسان از طریق آشنایی با محتوای وحی، پیامبران و
ائمه اطهار (علیهمالسلام) میتواند به شناسایی حقیقت و اسلام راستین نائل شود؛
۳. شکوفایی فطرت.
و نکتهای که باید به آن توجه نمود این است که هر سه عامل مکمل و متمم یکدیگرند، هیچکدام از این عوامل بهتنهایی نمیتوانند انسان را به درک حقیقت و اسلام راستین رهنمون سازد.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «راه رسیدن به حقیقت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۰۵/۱۲.