• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

حقیقت توکل

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: حقیقت توکل.

پرسش: حقیقت توکل چیست و چگونه کسب می‌شود؟

پاسخ: توکل در فرهنگ معارف دینی، یعنی انسان، همیشه در همه امورات و شئون زندگی‌اش، خداوند را تکیه‌گاه مطمئن برای خویش قرار داده و تمام کارهایش را به او واگذارد.
اگر بخواهیم با توکل بر خدا، نعمت و لطف خودش را شامل حال خود کنیم، حتماً می‌بایست، به حقیقت توکل توجه شود که غیر از حق‌تعالی، هیچ‌چیز و هیچ‌کس دیگر شایستگی اعتماد و امید بستن به او نیست. «اَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ». لذا باید حقیقتاً متوکل واقعی باشیم و به هیچ‌چیز دیگری غیر او دل نبندیم.



در مورد اهمیت و ضرورت مسئله توکل به خداوند متعال، همین بس که در حدیث شریف معراج که از جمله احادیث معروف قدسی است، اولین پرسشی که پیامبر (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) از ذات اقدس اله مطرح کرد، این بود که: خداوندا! کدامین عمل از سایر اعمال برتر است؟ خداوند در جواب فرمود: «هیچ‌چیز نزد من، از توکل و رضایت به آنچه قسمت کرده‌ام، برتر نیست».


۱.۱ - بیان یک نکته

گرچه در روایات، برخی اعمال (مانند نماز، روزه و ...) از برتری و فضیلت خاصی برخوردار هستند، اما آن‌ها بیش‌تر ناظر به اعمال جوارحی است و جنبه عینی و عملی دارند، ولی در این حدیث شریف، به اعمال قلبی توجه شده که برترین آن‌ها را یکی توکل و دیگری راضی شدن به قسمت و قضا و قدر الهی دانسته است.


توکل از ماده «وکاله» گرفته شده و در فرهنگ معارف دینی، یعنی انسان، همیشه در همه امورات و شئون زندگی‌اش، خداوند را تکیه‌گاه مطمئن برای خویش قرار داده و تمام کارهایش را به او واگذارد.

۲.۱ - بیان یک دیدگاه

صاحب منازل‌السائرین می‌گوید: توکل، واگذار کردن تمام امور است، به صاحب آن و اعتماد کردن است، بر وکالت او».
[۳] انصاری، خواجه عبدالله، منازل السائرین، ص۳۳، قم، معاملات باب ۲۷، چاپ قاهره.


۲.۲ - حدیثی از پیامبر

در حدیث نورانی، پیامبر گرامی اسلام (صلی‌الله‌علیه‌و‌آله‌وسلم) معنای توکل را از جبرئیل پرسید، جبرئیل در پاسخ گفت:
«معنای توکل این است که انسان یقین کند، سود و زیان و بخشش و حرمان، به دست مردم نیست و باید از آن‌ها ناامید بود و اگر بنده‌ای به این مرتبه از معرفت و شناخت برسد که جز برای خدا کاری انجام ندهد و به کسی جز او امیدوار نباشد و از غیر او نترسد و غیر از خدا، چشم طمع به کسی نداشته باشد، این همان توکل بر خداست».


بی‌تردید، ذکر و یاد خدا و معرفت داشتن به مقام حاکمیت و ربوبیت ذات اقدس اله، بهترین عامل و طریق کسب مقام توکل و اعتماد انسان به خداوند خواهد بود؛ چراکه یکی از بارزترین ثمرات ذکر و یاد خدا، آن است که آدمی خود و قدرت دیگران را ناچیز و حتی هیچ می‌انگارد و فقط به کسی متکی می‌شود و تمام امور خویش را به او می‌سپارد که شایستگی و توانایی کمک و یاری مطمئنی را داشته باشد و او کسی نیست جز خالق، مالک و صاحب اختیارمان که هم حی است و ابدی، هم قادر است و قوی، هم عالم است و بصیر.

۳.۱ - عدم اعتماد به دیگران

پس اولین و بهترین گام، جهت کسب توکل آن است که اولاً بداند، برای رفع نیازهای خویش و دفع مشکلاتش نمی‌تواند به خود و امثال خویش از انسان‌ها اعتماد و تکیه کند؛ چراکه هم خودشان و هم قوایشان، همگی مخلوق و معلول او هستند و از طرفی ضعیف و ناتوان هستند؛ چراکه علم و قدرتشان محدود است و ناقص. پس نمی‌تواند خود و دیگران را تکیه‌گاه و پناهگاه مطمئن قرار دهد.

۳.۲ - شناختن اوصاف خداوند

با تلاش و مجاهدت ثانیاً به این معرفت برسد که خدا را با تمام اوصاف بلندمرتبه‌اش بشناسد؛ به این‌که:

۳.۲.۱ - خالق و مالک بودن

۱. او خالق و مالک و پروردگار همه هستی و موجودات عالم است.«همه چیز را آفریده است و به ‌اندازه‌اش مقرر داشته است».

۳.۲.۲ - عالم بودن

۲. او عالم به احتیاجات بندگان است. «آیا نمی‌دانند، خداوند آنچه پنهان و آشکار است می‌داند». بر بندگانش رحیم است و همه کارهایش براساس حکمت است. «انَّ رَبَّکَ حکیمٌ علیمٌ».

۳.۲.۳ - قادر بودن

۳. او قادر و توانا به وضع احتیاجات تمام بندگانش است. «اِنَّکَ عَلی کُلِّ شَیْ ءٍ قَدِیرٌ»

۳.۲.۴ - بی‌نیاز بودن مطلق

۴. او بی‌نیاز مطلق است. «یَا اَیُّهَا النَّاسُ اَنتُمُ الْفُقَرَاءُ اِلَی اللَّهِ وَاللَّهُ هُوَ الْغَنِیُّ الْحَمِیدُ»؛ «ای مردم! شما به خدا نیازمندید و خداست که بی‌نیاز و ستوده است».

۳.۲.۵ - حی بودن همیشگی

۵. او همیشه و همواره بوده و هست و زنده خواهد ماند. «وَتَوَکَّلْ عَلَی الْحَیِّ الَّذِی لَا یَمُوتُ» «توکل بر خداوندی کن که زنده است و نمی‌میرد».

۳.۲.۶ - بخل نداشتن

۶. او نسبت به بندگانش و افاضه نعمت بر ایشان هیچ بخلی ندارد.
تفکر و تعمق در این صفات و ویژگی‌های خداوند متعال، آدمی را به این معرفت قلبی و ایمان سوق می‌دهد که تنها اوست که شایستگی توکل و اعتماد را دارد و تنها اوست که برای بنده‌اش کافی است:

«اَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ»؛ «آیا خداوند برای بنده‌اش کافی نیست»؟

و در جایی دیگر می‌فرماید:
«وَمَن یَتَوَکَّلْ عَلَی اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ»؛ «هر کسی بر خداوند توکل کند، پس خدا او را کفایت می‌کند».


نکته‌ای که در اینجا ذکرش ضروری است، آن است که با توجه به روایاتی که در این زمینه آمده، برای کسب مقام بلند متوکلین، انسان می‌بایست حقیقتاً هیچ امیدی و اعتمادی به قدرت خویش و دیگران نداشته باشد و کاملاً از آن‌ها مأیوس باشد، گرچه اعتماد و کار و تلاش خود انسان یا کمک گرفتن از اسباب طبیعی و استعانت جستن از دیگر همنوعان، امری ضروری و پسندیده است و مرضی خداوند متعال است.
در احادیث آمده است «هم زانوی شتر را محکم ببند، هم بر خدا توکل کن»؛
[۱۳] مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۳۸.
یعنی حتی عقال کردن و بستن زانوی شتر، باید با توکل همراه باشد. «با توکل زانوی اشتر را ببند».
ولی باید توجه داشت که این‌گونه امورات، فقط وسیله و اسباب ناقصه هستند (که باز هم خداوند آن‌ها را مقدور و فراهم کرده؛ وگرنه به‌خودی‌خود اصلاً وجودی ندارد) اما علت و سبب حقیقی و کامل و تام، فقط خداوند متعال است.

۴.۱ - حدیثی از امام صادق

از امام صادق (علیه‌السلام) نقل شده که فرمود: «وقتی که یکی از شما بخواهد که خواسته‌اش برآورده شود، باید از تمام مردم مأیوس گردد و بداند رفع حاجت، فقط به دست خدای عزیز است».

۴.۲ - بیان یک روایت

همچنین در روایات طولانی دیگر از امام صادق (علیه‌السلام) آمده «خداوند به یکی از پیامبرانش، این چنین وحی فرمود:
«به عزت و جلالم سوگند! هر کس به غیر من امید داشته باشد. ناامیدش خواهم کرد و در میان مردم، جامه ذلت و خواری بر او خواهم پوشاند و او را از فضل و گشایش خود، دور خواهم داشت. آیا درحالی‌که گرفتاری‌ها به دست من گشوده می‌شود، بنده من به دیگری امید بسته است و وقتی من، بی‌نیاز و بخشانیده‌ام و کلید درهای بسته تنها در دست من است و آن را در برابر درخواست‌کننده می‌گشایم؛ چگونه بنده‌ام، دست نیاز به سوی غیر من دراز می‌کند و امیدوار است؟ ... کیست که در گرفتاری‌هایش به من امید بسته است و من او را با گرفتاری‌هایش رها کرده‌ام؟ ...‌ آیا من بخیلم که بنده‌ام مرا بخیل می‌پندارد؟ آیا هر جود و کرمی از من نیست؟ ... اگر همه اهل آسمان‌ها و زمینم به من امید بندند و به هر یک از آن‌ها به ‌اندازه امیدواری همه آن‌ها بدهم، به قدر عضو مورچه‌ای از ملک و فرمان‌روایی من کاسته نمی‌شود ...».
لازم به ذکر است در باب مراحل و درجات توکل و هم‌چنین جمع بین توکل و متوسل شدن به عوامل و اسباب مادی، سخن بسیار است که آن را به فرصت دیگر و مطالعه خود شما می‌سپاریم.


حاصل آن‌که اگر بخواهیم با توکل بر خدا، نعمت و لطف خودش را شامل حال خود کنیم، حتماً می‌بایست، به حقیقت توکل توجه شود که غیر از حق‌تعالی، هیچ‌چیز و هیچ‌کس دیگر شایستگی اعتماد و امید بستن به او نیست.«اَلَیْسَ اللَّهُ بِکَافٍ عَبْدَهُ». لذا باید حقیقتاً متوکل واقعی باشیم و به هیچ‌چیز دیگری غیر او دل نبندیم.


۱. دیلمی، حسن بن ابی‌الحسن، ارشاد القلوب، ج۱، ص۱۹۹، باب ۵۴.    
۲. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۷، ص۲۱.    
۳. انصاری، خواجه عبدالله، منازل السائرین، ص۳۳، قم، معاملات باب ۲۷، چاپ قاهره.
۴. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۳۸، ح۲۳.    
۵. فرقان/سوره۲۵، آیه۲.    
۶. بقره/سوره۲، آیه۷۷.    
۷. انعام/سوره۶، آیه۸۳.    
۸. آل‌عمران/سوره۳، آیه۲۶.    
۹. فاطر/سوره۳۵، آیه۱۵.    
۱۰. فرقان/سوره۲۵، آیه۵۸.    
۱۱. زمر/سوره۳۹، آیه۳۶.    
۱۲. طلاق/سوره۶۵، آیه۳.    
۱۳. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۳۸.
۱۴. منسوب به امام صادق (علیه‌السلام)، مصباح الشریعة، ص۱۳۴.    
۱۵. کلینی، محمد بن یعقوب، اصول کافی، ‌ج۳، ص۱۷۰، باب التفویض الی‌الله، ح۷.    
۱۶. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۶۸، ص۱۳۰.    
۱۷. مجلسی، محمدباقر، بحارالانوار، ج۷۱، ص۱۳۰.    




سایت ‌اندیشه قم، برگرفته از مقاله «حقیقت توکل»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۲/۱۱.    



رده‌های این صفحه : اخلاق اسلامی | توکل | فضائل اخلاقی




جعبه ابزار