حجر بن عدی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: حجر بن عدی،
صحابه پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلم)، صحابه
حضرت علی (علیهالسلام)، خیانتهای معاویه.
پرسش: زندگینامه صحابی «حجر بن عدی» که وهابیها قبرش را نبش کردند، توضیح دهید؟
پاسخ: حُجر بن عدی کندی، از اصحاب
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) بود و بعد از وفات آن حضرت، به
امام علی (علیهالسلام) وفادار ماند و از اصحاب خاص ایشان شد. او در جنگهای زمان
امامت علی (علیهالسلام) شرکت کرده و با تمام توان به یاری ایشان پرداخت. بعد از امام علی (علیهالسلام) حجر نقش مؤثری در میان
شیعیان کوفه داشت. او به نوعی برای حکام منصوب از طرف معاویه مشکلساز بود تا اینکه
حکومت کوفه نیز مانند
بصره به دست «زیاد» سپرده شد و بعد از اختلافات بسیار، زیاد او را اسیر کرده و پیش معاویه فرستاد. معاویه از حجر و یارانش خواست تا از
علی (علیهالسلام) برائت جویند؛ اما آنان سر باز زدند و در نهایت نیز به همین دلیل سر از تنشان جدا کردند. کشتن حجر، برای معاویه بسیار گران تمام شد و دوست و دشمن، او را نکوهش کردند.
حُجر بن عدی کندی،
بیشتر مورخان او را از صحابیان پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلم) معرفی کردهاند؛
با این حال تعداد محدودی از محدثان
اهل سنت (مانند بخاری و ابن ابیحاتم) او را از تابعان دانستهاند.
به نظر میرسد علت چنین اعتقادی، رهایی از اشکالات متعددی است که بر آنها وارد میشود؛ چگونه حجر به دست صحابی دیگر کشته میشود و اهل سنت هر دو را مبرای از خطا میدانند؟ چگونه به
عدالت معاویه معتقدند در حالی که او یک صحابی پیامبر را کشته است و... .
حجر از اصحاب خاص و وفادار
علی (علیهالسلام) بوده،
در جنگهای
جمل،
صفین و
نهروان شرکت داشته و فرمانده بخشی از سپاه نیز بوده است.
در صفین، حُجر حضور پُررنگی داشت و داستانی نیز از حضور او در صفین نقل شده است:
«به علی (علیهالسلام) خبر دادند که حجر بن عدی و
عمرو بن حمق آشکارا معاویه را
لعن میکنند و مردم شام را هم دشنام میدهند.
امام به ایشان پیام فرستاد که از این کار خودداری کنید، آن دو به حضور علی (علیهالسلام) آمدند و گفتند: ای
امیرمؤمنان! مگر ما بر
حق نیستیم و ایشان بر
باطل؟ فرمود: آری؛ سوگند به پروردگار
کعبه. گفتند پس چرا ما را از لعن کردن و دشنام دادن ایشان نهی میکنی؟
امام فرمود: دوست ندارم که شما دشنامدهنده و لعنتکننده باشید. بگویید پروردگارا! خونهای ما و ایشان را حفظ فرمای و میان ما را
اصلاح و آنان را از گمراهی هدایت فرمای تا هر کس حق را نشناخته است، بشناسد و هر کس به باطل اصرار میکند، دست از آن بردارد».
یکی از قسمتهای مهم زندگی حجر که در
تاریخ نیز بدان بسیار پرداخته شد، نقش حجر بعد از شهادت حضرت
امام علی (علیهالسلام) در میان شیعیان کوفه است. او به نوعی برای حکام منصوب از طرف معاویه مشکلساز بود تا اینکه
حکومت کوفه نیز به مانند بصره به دست «زیاد» سپرده شد. حجر در مقابل برخی نظرات او ایستاد و جلوی صحبت زیاد را گرفت. زیاد به
بصره رفت و
عمرو بن حریث را از جانب خود به حکومت کوفه فرستاد؛ اما به زیاد خبر دادند که شیعیان علی، گرد حجر را گرفته و مجمعی تشکیل دادهاند، آشکارا معاویه را لعنت میکنند و از او اظهار
برائت میکنند و بر عمرو بن حریث سنگ زدهاند. زیاد به کوفه رفت و برای مردم
سخن گفت و حجر نشسته بود و میشنید. آنگاه
زبان به
تهدید او گشود و گفت: اگر من نتوانم کوفه را از حجر نگه دارم و او را
عبرت دیگران سازم، هیچ نیستم. سپس فرمان به احضار او داد؛ ولی حجر به او پاسخ نداد. بعد از تعقیب و درگیری بسیار، حجر برای اینکه کشته نشود، از زیاد امان گرفت که او را دستگیر کرده و پیش معاویه بفرستد. افراد بسیاری (چون
منذر بن زبیر و
عمر بن سعد بن ابیوقاص و...) شهادت دادند که حجر جمعی را گرد خود جمع کرده و آشکارا معاویه را دشنام داده و مردم را به نبرد با او فرا خوانده است و معتقد هستند که امور سامان نمیآید مگر آنکه مردی از خاندان ابوطالب زمام امور را به دست گیرد. و نیز حجر عامل معاویه را از شهر بیرون کرده و ابوتراب را بیگناه جلوه داده و بر او آشکارا
رحمت میفرستد و از دشمنان او و کسانی که با او جنگیدهاند، بیزاری جسته است.
در نتیجه حجر را به شام نزد معاویه فرستادند. پس معاویه افرادی را نزد حجر و یارانش فرستاد و از حجر و یارانش خواست تا از علی (علیهالسلام)
برائت جویند. آنان سر باز زدند و همه،
شب را تا بامداد،
نماز خواندند. چون صبح شد، آنان را برای کشتن بردند. حجر
وضو گرفت و به نماز ایستاد. وقتی نمازش تمام شد، گفت اگر نه آن بود که میپنداشتید که از
مرگ میترسم بیشتر نماز میخواندم. بار خدایا! از این
امتحان به تو پناه میبرم. مردم کوفه علیه ما
شهادت میدهند و مردم شام ما را میکشند. آنگاه
هدبة بن فیاض شمشیر برکشید و به سوی او رفت. حجر بر خود لرزید.
به او گفتند: تو میپنداشتی که از مرگ بیمی به دل راه نمیدهی. از دوستت علی بیزاری جوی تا آزادت کنیم. گفت: چگونه بیمی به دل راه ندهم که من میان
قبر و کفن و
شمشیر ایستادهام. به
خدا سوگند! اگر از مرگ بیمناکم، اما چیزی که
خداوند را خشمگین کند، بر زبان نمیآورم. پس او را کشتند».
نقلهای دیگری نیز در علت قتل حجر بیان شده که در آنها نیز معاویه دستوردهنده قتل اوست.
توجه به این نکته ضروری است که در میان مورخان نوعی اتفاق نظر وجود دارد که
معاویه در سال ۵۱ هجری
دستور قتل حجر را داده است.
حجر چنین
وصیت میکند: «لَا تُغَسِّلُوا عَنِّی دَمًا، وَلَا تُطْلِقُوا عَنِّی حَدِیدًا، وَادْفِنُونِی فِی ثِیَابِی، فَاِنِّی اَلْتَقِی اَنَا وَمُعَاوِیَةُ عَلَی الْجَادَّةِ غَدًا»؛ «خون را از روی من پاک نکنید، زنجیرها را از من باز مکنید و مرا در پیراهن خودم
دفن کنید؛ همانا من و معاویه فردا در
قیامت یکدیگر را ملاقات میکنیم».
قتل حجر، مذمتها و واکنشهای منفی بسیاری برای معاویه به وجود آورد.
در بسیاری از منابع، گفتوگویی بین معاویه و
عایشه نقل شده است که در آنها عایشه، معاویه را به جهت
قتل حجر به شدت ملامت میکند.
علاوه بر این، گفتوگویی نیز میان معاویه و
امام حسین (علیهالسلام) نقل شده است که معاویه به جهت قتل حجر مورد مذمت و حتی
تحقیر امام قرار میگیرد.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «حجر بن عدی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۰۵/۲۲.