تحریف قرآن از نظر علمای سنی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: تحریف قرآن، اهل سنت، علمای شیعه.
پرسش: آیا منابعی از
اهل سنت وجود دارد که به تحریف در آیات
قرآن اشارهای کرده باشد؟
پاسخ: در تعداد زیادی از کتابهای برادران اهل سنت؛ از جمله در صحاح سته که از معتبرترین کتابهای آنان به شمار میآید، روایات بسیاری وجود دارد که نشانگر مفقود شدن تعدادی از آیات قرآن کریم؛ از جمله آیه رجم (
سنگسار ) و یا تغییراتی در
قرائت آنهاست که
قاریان معروف نیز در تلاوتهای خود، آنها را مورد توجه قرار میدهند؛ امّا حتی با فرض پذیرش چنین روایاتی هم آنان و هم ما شیعیان،
عمل به قرآنی که با همین قرائت معمول اکنون در دسترس تمام
مسلمانان است را راهگشا و هدایتکننده میدانیم و مواردی که عنوان میشود در آنها تغییر یا حذفی انجام شده را در
تعارض با آنچه اکنون وجود دارد، ندانسته؛ بلکه آن موارد نیز یا اختلاف تعبیری از آنچه هست بوده و یا مشابه آن در جای دیگری از قرآن و سنت نبوی وجود دارد.
ابتدا باید بیان نمود که وجود چنین روایاتی در کتابهای اهل سنت را نمیتوان دلیل آن دانست که آنان به این کتاب
مقدس بیاعتقاد هستند؛ اما روایاتی که در این زمینه، چه در کتب اهل سنت و چه در کتابهای
شیعیان وجود دارد، به دستههای مختلفی تقسیم میشود که گروهی از آنها تبیین است و نه تحریف و... که باید در جای خود بحث شود. اکنون تنها به این دلیل به بررسی پرسشتان میپردازیم که متأسفانه برخی برادران اهل سنت با نادیده گرفتن اصل
وحدت اسلامی چنان
تبلیغ مینمایند که گویا شیعیان، معتقد به قرآنی دیگر بوده و تنها اهل سنتاند که از
قرآن دفاع نموده و آن را محترم میشمارند و این موضوع را خواسته یا ناخواسته، زمینهای برای پراکندن بذر اختلاف در
جامعه اسلامی و متزلزل نمودن باورهایشان مینمایند!
شبههای که بهشدت از جانب اینگونه افراد تبلیغ میشود، آن است که شیعیان، عقیده به
تحریف و تغییر برخی آیات قرآن داشته و در این ارتباط نیز به چند روایت موجود در برخی کتابهای شیعه استناد مینمایند.
باید بدانیم که این شبهه دو پاسخ حلی و نقضی دارد: (در مورد ما، پاسخ حلی، یعنی پاسخ اصلی و بدون در نظر داشتن عقیده طرف مقابل و پاسخ نقضی؛ یعنی این که به طرف مقابل بگوییم که خودتان نیز دارای همان اشکالی هستید که بر ما وارد میسازید.)
پاسخ حلی شبهه، آن است که عقیده دانشمندان شیعه را در ارتباط با
تحریف قرآن بدانیم که چنین پاسخی، ظاهراً موضوع پرسشتان نبوده و البته در جای خود به آن پرداخته شده است که نظر غالب دانشمندان
شیعه در عدم پذیرش چنین روایاتی و تأکید بر عدم
تحریف قرآن است.
اکثر
تفاسیر شیعه، در مورد عدم تحریف قرآن، بابهای مستقلی را تدوین نمودهاند که بهعنوان نمونه میتوانید به این تفاسیر مراجعه فرمایید:
پاسخ نقضی به این شبهه، همان چیزی است که شما در جستوجوی آن هستید و آن اینکه اگر بپذیریم که در کتابهای
شیعه، چنین روایاتی وجود دارد، آیا کتابهای اهل سنت، خالی از هرگونه روایتی در این مورد بوده و در نتیجه، در مورد عقیده به تحریف، هیچ اشکالی را نمیتوان به آنان وارد نمود؟
پاسخ ما این است که خویشتنداری
دانشمندان شیعه از متهم نمودن سایر
مذاهب در اعتقاد به تحریف، دلیل آن نیست که نتوان هیچ مستندی را در این زمینه، از کتابهایشان به دستآورد. ما در این زمینه، پنج روایت از صحیح بخاری که معتبرترین کتاب روایی
اهل سنت بوده و آنان از این کتاب، با عنوان "خواهر قرآن" یاد مینمایند، برایتان نقل نموده و توصیه مینماییم که در این مورد، بیش از این به بحث و گفتوگو با آنان نپردازید، چون ثمرهای جز اختلاف در پی نداشته و اگر طرف مقابل، منصف باشد، با یکی از
روایات ذیل نیز باید قانع شده و بیهوده به تلاش، جهت ایراد اتهام تحریف به شیعیان و پاکدامن نشان دادن خود از چنین اتهامی، ادامه ندهد. اکنون در این روایات دقت فرمایید:
اکنون به چند روایت از اهل سنت توجه کنید:
خلیفه دوم بیان میدارد که اگر
ترس از مردم نبود که بگویند عمر در قرآن دخل و تصرف نموده و چیزی به آن افزود، حتماً با دستان خودم، آیه سنگسار را در قرآن مینگاشتم.
در جایی دیگر آمده است،
خلیفه دوم بر منبر رفته و بعد از ذکر مطالبی چنین میگوید:و خداوند
قرآن را بر رسولش نازل نمود و از جمله آیات آن، آیه سنگسار بود و ما این آیه را قرائت مینمودیم و در مفهوم آن دقت نموده و بهخاطر میسپردیم و براساس همین آیه بود که پیامبر ـ صلیاللهعلیه وآله ـ زانیان را
سنگسار مینمود و ما نیز بعد از او به همین شیوه
عمل مینمودیم! من میترسم که مدت زمانی بگذرد و اشخاصی بگویند که چنین آیهای در قرآن وجود نداشته است و بدین وسیله از اجرای حکمی که توسط خداوند نازل شده، باز بمانند... خلیفه دوم در ادامه، گفت (علاوه بر
آیه رجم) از جمله آیاتی که ما در زمان
پیامبر ـ صلیاللهعلیه وآله ـ میخواندیم و اکنون
قرائت نمیشود، این آیه بود: "ان لا ترغبوا عن آبائکم فانه کفر بکم ان ترغبوا عن آبائکم".
جالب است که در برخی کتابهای اهل سنت، دلیل در دسترس نبودن آیه سنگسار را چنین بیان نمودهاند که این آیه که از جمله آیات
سوره احزاب بود، در کاغذی نگاشته شده و در خانه عایشه همسر پیامبر ـ صلیاللهعلیه وآله ـ قرار داشت و گوسفند جناب
عایشه (چون غذایی دیگر پیدا نکرده بود)، آن را خورد!
در جایی دیگر، بیان میشود که آیهای در ارتباط با شهدای واقعه "بئر معونه" نازل شد و ما آن را قرائت مینمودیم که "ان بلغوا قومنا ان قد لقینا ربنا فرضی عنا و ارضانا"؛ یعنی به قوم ما
ابلاغ نمایید که ما به ملاقات پروردگار خود نائل شده؛ درحالیکه از ما راضی بوده و ما را نیز از خود راضی نمود. بعد از مدتی، این آیه
نسخ شد.
از
عمر بن خطاب شنیدم که میگفت: روزی هشام بن حکیم بن حزام را دیدم که
سوره فرقان را بهگونهای غیر از آنچه من میخواندهام، تلاوت مینماید، با این که من این سوره را نزد پیامبر ـ صلیاللهعلیه وآله ـ آموخته بودم. بر این اساس بسیار عصبانی شده و نزدیک بود بلایی به سرش بیاورم سپس کمی به او مهلت دادم تا به راه افتد. در این هنگام، او را در لباسش پیچیده و با همین حال نزد
پیامبر ـ صلیاللهعلیه وآله ـ بردم و به ایشان عرض نمودم که او این
سوره را برخلاف آنچه شما به من یاد دادهای، میخواند، پیامبر ـ صلیاللهعلیه وآله ـ خطاب به من فرمودند: رهایش کن. سپس به او فرمودند: سوره را قرائت نما. او نیز قرائت نمود.
پیامبر ـ صلیاللهعلیه وآله ـ فرمودند: همینگونه نازل شده است. سپس به من فرمودند: حالا تو قرائت کن. من نیز قرائت نمودم. پیامبر ـ صلیاللهعلیه وآله ـ به من نیز فرمودند: همینگونه نازل شده است. همانا قرآن به هفت شیوه، نازل شده و شما تا میتوانید از آن بخوانید.
صحیح بخاری از
ابن عباس نقل نموده که گفت:من از پیامبر ـ صلیاللهعلیه وآله ـ شنیدم که این متن را تلاوت مینمود:"لو ان لابن آدم مثل واد مالاً لاحبّ ان له الیه مثله و لا یملأ عین ابن آدم الا التراب و یتوب الله علی من تاب"؛ اگر انسانی به مقدار یک وادی مال داشته باشد،
دوست دارد که باز هم مالش دو برابر شود و تنها
خاک است که میتواند
حرص بنیآدم را فرو نشاند و خداوند
توبه تائبان را خواهد پذیرفت.
ابن عباس میگوید: نمیدانم این متن قرائت شده، جزئی از قرآن بوده یا نه؟
پنج روایت فوق را از معتبرترین کتاب اهل سنت انتخاب نمودیم؛ وگرنه در دیگر کتابهایشان، صدها مورد دیگر از این قبیل را نیز میتوان یافت، (بهعنوان نمونه، مرحوم آیتالله خویی در صفحه ۲۰۲ تا ۲۰۵ تفسیر البیان خویش، بعد از بیان عقاید دانشمندان شیعه در مورد تحریف، دوازده مورد از روایاتی را که ناظر به تحریف در کتب اهل سنت میباشند،ذکر نموده است.) و با دقت در تلاوت
قاریان معتبر و محترم اهل سنت نیز درخواهید یافت که در مواردی که کم یا زیاد نمودن قرآن نبوده و تنها تغییر یک کلمه است، آنان تلاوتهای مختلفی را اجرا مینمایند و بهعنوان نمونه در آیه ۵۸
سوره عنکبوت ،
بسیاری از قاریان اهل سنت، به جای کلمه "لنبوئنهم"، عبارت "لنثوینهم" را
تلاوت مینمایند.
برخی دانشمندان اهل سنت که متوجه این نکته شدهاند که این روایات، دقیقاً ناظر به
تحریف است، تلاش نمودهاند تا نام تحریف را از آن برداشته و نامهایی چون "نسخ تلاوت" و یا "نسخ حکم" را در این موارد استفاده نمایند؛ اما پرسش ما این است که بهعنوان نمونه، چه دلیلی دارد که تلاوت مورد سوم از روایات فوق، نسخ شود، با اینکه حکم آن نسخ نشده و مشابه مفاد آن در آیه: "ارجعی الی ربک راضیة مرضیة"
وجود دارد؟ و آیا برای حذف آن، جز تحریف، نام دیگری را میتوان در نظر گرفت؟ و یا اینکه عقیده خلیفه دوم در بقای حکم رجم و تلاوت آن و تصمیم او در نگارش مجدد این آیه در زمان خلافتش و سپس انصراف از آن، آن هم تنها به دلیل
ترس از مردم نمیتوان دلیلی بر اعتقاد ایشان در تحریف قرآن دانست؟! آیا آنچه در کتب
شیعه یافتهاند و غیر منصفانه بر این مکتب میتازند، چیزی غیر از مواردی مشابه با این
روایات است!؟ چگونه میتوان این تناقض را توجیه نمود؟
در پایان، نتیجه میگیریم که روایاتی هم در کتب
اهل سنت و هم در کتابهای شیعه در ارتباط با تحریف وجود دارد؛ اما با این وجود، در میان هر دو مکتب مسلم است که عمل به همین قرآنی که در میان مسلمانان متداول بوده و در خانه هر
مسلمان ، چه
شیعه و چه سنی بهصورت کاملاً مشابه وجود دارد، بهترین راهنما برای رسیدن به
هدایت و
سعادت بوده و باید آن را عاملی برای
وحدت مسلمانان بدانیم، نه موضوعی برای
تفرقه و جدایی بین آنان! و بحثهای مرتبط را تنها به صورت علمی مطرح نماییم و نه سیاسی و مذهبی.
در این زمینه به دو روایت، یکی از کتب شیعه و دیگری از کتب اهل سنت توجه فرمایید که هر دو ناظر به یک مطلباند:
سفیان بن سمط از
امام صادق (علیهالسلام) نقل مینمایند که از ایشان در ارتباط با اختلافاتی که در قرائات قرآن وجود دارد، سؤال نمودم. ایشان فرمودند که (همانند سایر مردم) و همانگونه که به شما آموختهاند، قرآن را تلاوت نمایید.
ابن مسعود که خود یکی از صحابه
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیه وآله) است، میگوید که من قرآن را از قاریان مختلف شنیدم و تمام آنها را (با وجود اختلافاتی که دارند)، نزدیک به هم و به یک معنا ارزیابی نمودهام، بنابراین از اختلاف و درگیری در این مورد پرهیز نمایید. همانا برخی اختلافاتی که در نقل
الفاظ قرآن وجود دارد، همانند آن است که یکی از شما الفاظ مختلفی، چون "لم" و "تعال" و "اقبل" را برای یک مفهوم واحد بکار ببرد.
مشابه این موضوع را در زبان فارسی هم داریم که برای
دعوت نمودن یک شخص از الفاظی همانند "تشریف بیاورید"، "بفرمایید"، "خدمتتان باشیم" و دهها لفظ شبیه به آن استفاده میشود، اما یقین داریم که تمامشان یک معنا و مفهوم را میرسانند.
بر همین اساس، باید بگوییم که آیات قرآن کریم به نظر بیشتر دانشمندان کم و زیاد نشده؛ اما اگر احیاناً، اشخاصی از فریقین، معتقد به تغییرات اندکی باشند، این اعتقاد آنان، به کلیت
قرآن و صحت آنچه در دستان ماست، آسیبی نخواهد رسانید.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «تحریف قرآن از نظر علمای سنی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۱/۰۷.