اهداف قیام امام حسین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: فلسفه قیام امام حسین علیهالسلام، تشکیل
حکومت،
شهادت.
پرسش: آیا هدف قیام امام حسین ـ علیهالسلام ـ حکومت بود؟
پاسخ: تأسیس حکومت حق و عدالت اسلامی از اهداف عالیه دعوت اسلام و از عناصر مهم اجتماعی اسلام است که در هر عصر مسلمانان وظیفه دارند آن را در رأس برنامههای اصلاحی و اسلامی خود قرار داده و در تأسیس آن کوشا باشند.
مقدمتاً باید گفت: در این مورد که فلسفه واقعی قیام امام
حسین ـ علیهالسلام ـ چه بوده است، نظریات گوناگونی ارائه شده است که به برخی از آنها اشاره خواهد شد. اما سخنی که علامه سیدمرتضی عسکری در مقدمه مرآة العقول بیان کرده، ناظر به فلسفه قیام امام حسین ـ علیهالسلام ـ نیست؛ بلکه ایشان میگوید: «به فرض اگر با امام حسین ـ علیهالسلام ـ بهعنوان
خلیفه بیعت میشد، ایشان نمیتوانست
احکام تغییر یافته اسلامی را بهطور کامل
اصلاح کند...».
امکان یا عدم امکان این امر از نتایج به دست گرفتن
قدرت است. اما در اینکه واقعاً فلسفه قیام آن حضرت چه بوده است، ایشان نظر معارضی با سایر علما ندارد. علامه عسکری قائل است که: «قیام امام حسین ـ علیهالسلام ـ درحقیقت بر ضد
انحراف از
سنت رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ بوده است».
در جای دیگری مینویسد: «در اواخر دوره معاویه از اسلام جز اسم و از
قرآن جز رسمش باقی نمانده بود. وقتی
معاویه از
دنیا رفت و پسرش یزید در سال ۶۰ هـ. به حکومت رسید، نیز همین اوضاع وجود داشت. در این زمان فقط دو راه برای امام باقی مانده بود: ۱- بیعت؛ ۲- جنگ. بیعت امام حسین ـ علیهالسلام ـ با یزید بهمعنای این بود که آن حضرت
افعال و
اقوال و روش
یزید را
قبول دارد؛ اما امام ـ علیهالسلام ـ از بیعت خودداری کرد و در این را به شهادت رسید».
تقریباً همه کسانی که در رابطه با قیام امام حسین ـ علیهالسلام ـ کتاب نوشتهاند، در این امر اتفاق نظر دارند که هدف امام حسین ـ علیهالسلام ـ اصلاح
جامعه بود. برخی قائلند امام حسین ـ علیهالسلام ـ میخواست حکومت تشکیل دهد.
آیتالله
صافی گلپایگانی قائل است که «
تأسیس حکومت اسلامی امکان نداشت و چون امکان نداشت، پس
هدف قیام هم نبود».
همین نویسنده قائل است: «شما گمان میکنید اینکه میگوییم کشته شدن مطلوب
امام بوده با صرف نظر از آثار فواید آن بوده است؟ شما کاملاً در اشتباه هستید... اینکه میگوییم
شهادت محبوب امام بوده و امام به آن اشتیاق داشته، یعنی در زمینه دَوَرانِ امر میان بیعت با یزید و تصویب حکومت او و شهادت البته شهادت محبوب است».
در جای دیگری مینویسد: «پرواضح است که حکومت مردی شریر... مانند یزید برای اسلام بزرگترین خطر و ضربه بود و اگر بدون عکسالعمل جلو میرفت، و از طرف کسی
انکار نمیشد، مفاسد آن جبرانناپذیر و سبب محو آثار میگشت».
بنابراین ایشان هم، هدف امام حسین ـ علیهالسلام ـ را
اصلاح جامعه میداند، جامعهای که با حکومت یزید بهسوی خطر و نابودی در حال حرکت بود.
علامه عسکری نیز با این نظریه مخالف نیست. ایشان هم قائل است که امام حسین ـ علیهالسلام ـ میخواست وضع موجود را تغییر دهد. «امام حسین ـ علیهالسلام ـ به
مکه رفت. مردم دور ایشان جمع شدند و به سخنان او گوش دادند. او از
سیره جدش با آنان سخن گفت و از انحراف خلیفه از آن سیره... سپس دعوتش را آشکار کرد و
امت اسلام را به قیام
مسلحانه بر علیه خلافت
دعوت کرد و خواستار تغییر وضعیت موجود شد».
اما مطلبی که ایشان بیان کرده و نظر شخصی ایشان است این است که «در صورت اینکه آن حضرت به حکومت میرسید، نمیتوانست بدعتهای معاویه از جمله لعن پدرش علی ـ علیهالسلام ـ را بردارد» که به نظر میرسد این نظریه چندان صحیح نیست؛ چراکه اگر حکومت اسلامی تشکیل میشد، قطعاً
عمال و کارگزاران اسلامی اجازه نمیدادند این بدعتها و لعنها باقی بمانند؛ چون اولاً کسی که این بدعتها را نهاد، معاویه و امثال او بودند که هرگز در جایگاه امام قرار نداشتند؛ ثانیاً مگر
عمر بن عبدالعزیز در زمان حکومتش موفق نشد که لعن علی ـ علیهالسلام ـ را بردارد و آن
اصلاحات را انجام دهد، مگر آن اصلاحات جز با خواست او بود؟ آیا کسی توانست مخالفت کند.
در تأیید این سخن، آیتلله صافی مینویسد: «حکومت اسلامی اگر تأسیس میشد، مردم طعم
آزادی را میچشیدند و
حقوق پایمال شده ضعفا و طبقه سوم احیا میگردید... و تحقق اهداف
اسلام «بهنحو کامل» جز در سایه حکومت اسلامی امکانپذیر نیست و فقط حکومت اسلامی مجری تمام عیار
احکام خدا و محقق هدفهای قرآن است».
در اينكه فلسفه واقعی قيام امام حسين ـ علیهالسلام ـ چه بوده است، نظريات مختلفی ارائه شده است از جمله اين نظرات میتوان به تشكيل حكومت اسلامی ـ
امر به معروف و
نهی از منکر ـ شهادت و ... اشاره كرد كه آثار آن كمتر از تشكيل حكومت نبوده و در طول
تاریخ اين آثار تا به امروز به
اثبات رسيده است. همه اين نظريات در اينكه هدف اصلی امام حسين ـ علیهالسلام ـ اصلاح جامعه بوده، مشترك هستند. علامه عسكری نيز اين بيان را
قبول دارد. نظری كه ايشان بيان كرده مربوط است به فرض تشكيل حكومت اسلامی و بعد از آن توانایی و يا عدم توانایی امام حسين ـ علیهالسلام ـ در احيای اسلام واقعی. اين يك نظريه شخصی است كه البته ايشان برای نظر خود دلایلی هم دارد؛ اما به نظر میرسد اين دلایل چندان محكم نيستند. اكثر
علما قائلند كه اگر ايشان میتوانستند حكومت تشكيل دهند، قطعاً میتوانستند احكام واقعی اسلام را بهنحو كامل اجرا كنند.
سایت اندیشه قم