انواع تربیت دینی
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: قلب عقل،
تربیت،
تربیت دینی، تربیت درونی، تربیت بیرونی.
پرسش: آیا تربیت دینی شامل تربیتهای جسمی، عقلی و قلبی میشود و کدامشان دارای اهمیت بیشتری است؟
پاسخ: تربیت دینی؛ یعنی فراهم کردن زمینه شکوفایی
فطرت توحیدی انسان و
تجلی آن درعمل عبادی وی. تربیت دینی، به سه نوع بدنی (ظاهری و بیرونی)، عقلی و قلبی (روحی، باطنی و درونی) تقسیم میشود.
اسلام ضمن اهمیت دادن به همه انواع تربیت هیچیک از آنها را به طور انفرادی نمیپذیرد و اولویت نمیدهد، بلکه
جسم،
عقل و
قلب و روان آدمی را به شکلی جامع و متعادل تربیت میکند، بهگونهای که هیچیک از ابعاد وجودی او معطّل نماند و در پرورش هر یک از آنها نیز
افراط و تفریط نشود. البته اصالت مربوط به تربیت درونی و روحانی انسان است و همیشه جسم ابزار روح بوده و تنها باید به نیازمندیهای جسمی به عنوان وسیله (نه به عنوان هدف) نگاه شود.
درلغت؛ واژه «تربیت» از «ربوّ» به معنای زیادی و افزونی و رشد آمده است.
راغب اصفهانی در اینباره میگوید: «رَبَیتُ» از واژه «ربوّ» است و گفتهاند اصلش از مضاعف یعنی «ربّ» است.
ربّ، در اصل به معنای تربیت است، و معنای آن ایجاد چیزی یا حالتی، به تدریج و در مراحل مختلف است تا به حدّ کمال و تامّ خود برسد.
با توجه به معنا و مفهوم یاد شده؛ در بحث تربیت انسان، مفهوم و واژه تربیت بر پرورش استعدادها و تواناییهای انسان دلالت میکند؛
یعنی زمینهای فراهم شود که استعدادهای
انسان به تدریج شکوفا شود، تا به حالت نهایی و
کمال خود برسد.
مقصود از تربیت دینی؛ فراهم کردن زمینه شکوفایی فطرت توحیدی انسان و تجلّی آن در عمل عبادی وی است.
به طور کلی؛با توجه به ابعادی که در انسان مورد پرورش قرار میگیرد، تربیت دینی به سه نوع بدنی (ظاهری و بیرونی)، عقلی و قلبی (باطنی و درونی) تقسیم میشود.
تربیت بدنی عبارت است از: پرورش دادن جسم بهطوری که بتواند به وظیفهاش عملکرده و درمقابل بیماریها مقاومت کند.
تربیت جسم؛ تربیتی مادی و بیرونی است که بسیاری از مکتبها، در گذشته و حال بدان پرداختهاند و برایش برنامهریزیها کرده و به آن ارزش نهادهاند، امّا فرق اساسی آنها با اسلام در نوع نگرش به این امر است. آنها به تربیت جسم به عنوان یک هدف و تنپروری مینگرند و در نتیجه همه تلاش آنان دراین راستا است. امّا اسلام تربیت جسم را برای خدمت به عقل و قلب و روح میخواهد، نه به عنوان یک هدف، بلکه به عنوان ظرف و مرکب روح به آن توجّه میکند. اینگونه است که در
دعای کمیل از خدایمان میخواهیم که «قوِّ علی خدمتک جوارحی».
اسلام انسان را به پرورش جسم توصیه میکند، نه تنپروری به معنای تنبلی و نفسپروری. اسلام با تنپروری مخالف است و هیچگاه آن را نمیپسندد؛ زیرا تنپروری پیروی از
هوا و هوس و پاسخ مثبت دادن به تمام خواستههای نفسانی است، درحالیکه تمام دستوراتی که اسلام در مورد استفاده از غذاهای پاک و
حلال و رعایت بهداشت صادرکرده، بر عکس آن است.
تربیت عقل عبارت است از: پرورش و شکوفایی استعداد تعقّلِ نهفته درانسان به منظور دستیابی به حقیقت و واقعیّت.
این نوع تربیت نیز در
اسلام مورد توجّه قرار گرفته، و برای آن ارزش ویژهای باز شده است.
شهید مطهری در این رابطه مینویسد: «اسلام یک دینِ طرفدار
عقل است و به نحو شدیدی هم روی این استعداد تکیه کرده است؛ نه فقط با او مبارزه نکرده، بلکه از او کمک و تاکید خواسته است، و تایید خود را همیشه از
عقل میخواهد. دراین زمینه
آیات قرآن زیاد است، آیات دعوت به تعقّل و تفکّر، یا آیاتی که به شکلی مطالب را طرح کردهاند که فکرانگیز و اندیشهانگیز است».
اسلام برای پرورش و شکوفایی عقل، راههای عملی گوناگونی ارائه داده است که تمام انسانها، در هر سطحی باشند، میتوانند از آنها بهره گیرند؛ از جمله به اندیشیدن درباره نظام آفرینش،
خلقت انسان،
موجودات زنده دیگر،
و تاریخ گذشتگان
سفارش میکند.
قلب، کانون عواطف و احساسات
انسان است که اگر به طور صحیح پرورش نیابد، پیامدهای ناهنجاری دارد که جبران آنها به آسانی امکانپذیر نیست. پیامبر گرامی اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) فرمود: «هرگاه قلب شخص پاکیزه گردد، جسدش نیز پاکیزه شود و اگر قلب پلید گردد، جسد هم پلید میشود».
میتوان گفت: سرنوشت آدمی و
سعادت و
شقاوت او بستگی به این دارد که قلبش بهگونهای صحیح تربیت شود. این سخن، دیدگاه قرآن مجید درباره فرجام انسان است: «در آن روز (
قیامت) که مال و فرزندان سودی نمیبخشد، مگر کسی که با
قلب سلیم به پیشگاه خدا آید!».
پس ضروری است که انسان، توجّه کامل به قلب خویش داشته باشد. آن را در مسیر صحیح تربیت کند،
بهداشت و درمانش را رعایت نماید، آسیبهایش را بزداید و او را در راه اعتلا و بالندگی کمک کند تا سرمایه عمر بیهوده از کف نرود؛ از اینرو در
نظام تربیتی اسلام توجه کافی نسبت به پرورش قلب به عنوان یک تربیت درونی و باطنی شده، بهگونهای که ارزندهترین تحفه الهی به بشر؛ یعنی
قرآن مجید، در ظرف قلب قرار گرفته است: «مسلّماً این (قرآن) از سوی پروردگار جهانیان نازل شده است! روح الامین (جبرئیل) آن را نازل کرده است. بر قلب (پاک) تو، تا از انذار کنندگان باشی!».
همچنین مشاهده آخرین درجه نزدیکی به خدا؛ یعنی
معراج رسول اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) را بر عهده دل نهاده و فرموده است: «سپس (پیامبر) نزدیک شد و نزدیک شد تا اندازه دو کمان یا نزدیکتر، و خداوند به بنده خود هر چه باید
وحی کند، وحی کرد، دل آنچه را که دید،
دروغ نشمرد».
نظر نهایی
قرآن پیرامون
قلب، که پس از یازده
سوگند بیان شد چنین است: «هر کس درپاکی نفس کوشید، رستگار شد و هر که درپلیدیاش فروپوشید، ناامید گشت».
هر یک از انواع تربیتی که ذکر شد، در جهان پیروانی دارد؛ به این معنا که برخی، تنها به تربیت بدنی پرداخته، هیچگاه به فکر پرورش عقل یا قلب خود به عنوان تربیت باطنی نیستند، عدهای نیز تمام توجه خویش را صرف پرورش فکر و عقل خویش میکنند و از رسیدگی به بدن و شکوفایی حالات روح و قلب غافل میمانند و دسته سوم نیز کسانیاند که کاری به
جسم و
عقل ندارند و معتقدند که تنها راه
سعادت بشر
تزکیه روح و پرواز دل است و تمام سرمایه آدمیباید صرف هموار کردن راه دل شود، اگر چه به پایمال کردن عقل و نیستی بدن نیز منجر شود.
اما اسلام ضمن اهمیت دادن به همه انواع تربیت هیچیک از آنها را به طور انفرادی نمیپذیرد و اولویت نمیدهد، بلکه
جسم،
عقل و روان آدمی را به شکلی جامع و متعادل تربیت میکند، بهگونهای که هیچیک از ابعاد وجودی او معطّل نماند و درپرورش هر یک از آنها نیز
افراط و تفریط نشود؛
زیرا انسان دارای سرشتی خاکی و مادی و محسوس است
که بدن نامیده میشود و همچنین دارای وجودی نامحسوس است که از آن به
روح تعبیر میگردد.
تعلیم و تربیت انسان باید در هر دو جهت و بهطور هماهنگ پیش برود.
البته اصالت، مربوط به تربیت درونی و روحانی
انسان است و همیشه
جسم ، ابزار روح بوده و تنها باید به نیازمندیهای جسمی به عنوان وسیله - نه به عنوان هدف - نگاه شود. در عین حال باید از افراط و تفریط درپرداختن به جسم تنها و یا روح تنها - که موجب اختلالات جسمانی و ناهنجاریهای روانی میشود - پرهیز کرد.
سرشت خاکی و جنبه مادی انسان، همواره وی را به طرف
خاک و ارزشهای فانی سوق میدهد و بُعد ملکوتی، او را به سوی جنبههای روحی و ارزشهای معنوی و
عالم ملکوت میخواند. اصولاً نفس انسان، میدانی از مجموعه برآیندهای این دو کشش و کوشش است. درعین حال، برای انسان از دیدگاه
قرآن، یک سیر و حرکت تکاملی درنظر گرفته شده است. سیری که از ماده آغاز میشود و به تدریج همراه و همزمان با برخورداری از عواطف و احساسات و نیازمندیهای طبیعی، مبارزهای پیگیر درجهت جذب و یا دفع وابستگیهای مادی و علایق شهوانی و نفسانی درپیشرو دارد، به طوری که اگر جنبههای عقلانی بر هواهای نفسانی غلبه یابد و انسان، راه
تزکیه و رستگاری را بپیماید، به اعلی علیین صعود میکند و به
لقاءالله راه مییابد و اگر جنبههای نفسانی و شیطانی انسان قوّت یابد و عقل و جنبههای روحی تحتالشعاع آن قرار گیرد، انسان راه انحراف و فساد را میپیماید و به اسفل السافلین سقوط میکند.
پس تربیت به خاطر اهداف عالی و ارزشمندش؛ شامل جنبههای جسمی و روحی، فردی، اجتماعی و... میشود و سیستم و نظام تربیتی اسلام یک سیستم جامع و هماهنگ است. این جامعیت و هماهنگی را با نگاهی گذرا به آیات، روایات، عبادات، معاملات فقه اسلامی و کتابهای اخلاقی به روشنی میتوان دریافت.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «انواع تربیت دینی»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۳/۴.