• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

ارتداد اصحاب

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: ارتداد، اصحاب، مرتد، پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله.
پرسش: اگر چنان‌که شما می‌گویید اصحاب بعد از وفات پیامبر صلی‌الله‌علیه‌وآله همه مرتد شدند، پس چگونه با مرتدان از قبیل اصحاب مسیلمه و یاران طلیحه بن خویلد و پیروان اسود عنسی و سجاح و... پیکار کردند و آنها را به اسلام باز گرداندند؟! آیا اصحاب وقتی طبق ادعای شما مرتد شده بودند، نباید آنها را یاری می‌کردند، یا حداقل آنها را به حال خود وا می‌گذاشتند؟! پس چگونه اسلام گسترش یافت و فارس و روم سقوط کرد و بیت‌المقدس فتح شد؟
پاسخ: ارتداد اصحاب در روایات اهل سنت بسیار وسیع‌تر و با روایات زیاد و متواتر مطرح شده است؛ در‌حالی‌که در منابع شیعه روایات صحیحی که بیانگر ارتداد اصحاب باشد، بیش از دو روایت نبوده و به اصطلاح علم حدیث از خبر واحد تجاوز نمی‌کند. بنابراین باید برادران اهل سنت پاسخ دهند که ارتداد اصحاب در این روایات متواتر آنان به چه معناست؛ اما علمای شیعه معتقدند ارتدادی که در برخی روایات به برخی صحابه نسبت داده شده، به معنای کفر و بازگشت به بت‌پرستی نیست؛ بلکه به معنای شکستن پیمان ولایت و نافرمانی پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در امر خلافت است. بنابراین آن کسانی که در فتوحات اسلام شرکت داشتند، همگی مسلمان بودند و برای گسترش اسلام تلاش کردند؛ هرچند ممکن است اشتباهاتی و گناهانی در زندگی خود مرتکب شده باشند.



پیش از پاسخ‌گویی به اصل مسئله، توجه به نکته زیر ضروری به نظر می‌رسد.

۱.۱ - انتساب ارتداد صحابه به شیعه

مسئله انتساب ارتداد صحابه به شیعه، یک تهمتی ناروا نسبت به شیعه است. آیا امکان دارد یک فرقه بزرگی به نام شیعه، پیامبر را دوست داشته باشد، اما اصحاب آن حضرت را متهم به ارتداد کند؟

۱.۲ - تعداد اصحاب پیامبر

تعداد اصحاب پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ از صدهزار تجاوز می‌کند، اصحاب تراجم بیش از ۱۵ هزار صحابی
[۱] ترجم لهم فی الکتب الرجالیة مثل، اعیان الشیعة، و رجال الطوسی، و معجم رجال الحدیث
را در کتاب‌های رجالی ثبت و ضبط کردند. تعداد فراوانی از آنان کسانی هستند که شیعه و تابع علی علیه‌السلام ماندند. اسامی بسیاری از آنان در کتاب "هویت شیعه" آمده است.
[۲] نک: الشیخ احمد الوائلی، هویة التشیع، ص ۳۶.

بنابراین آیا سزاوار است مسلمانی که به خدا و روز قیامت ایمان دارد، تهمت ارتداد به این بزرگان بزند؟!

۱.۳ - مجهول بودن تعداد بسیاری از صحابه

گذشته از این تعداد بسیار زیادی از صحابه، زندگی آنها در تاریخ مجهول است و اطلاعاتی از آنان در دست نیست. پس آیا وجدان انسانی به ما اجازه می‌دهد که انسان‌هایی را که نمی‌شناسیم به آنان تهمت ارتداد بزنیم؟!
ازاین‌رو می‌گوییم این مسئله آن‌گونه که عده‌ای مطرح کرده‌اند، نیست.

۱.۴ - منطق شیعه در سخنان امام علی

منطق شیعه، منطق امام و مولایشان امیرمؤمنان ـ علیه‌السلام ـ است که در خطبه ۹۷ نهج‌البلاغه آمده است:
"من اصحاب محمد صلی‌الله‌علیه‌وآله را دیدم، اما هیچ‌کدام از شما را همانند آنان نمی‌نگرم. آنها صبح می‌کردند؛ در‌حالی‌که موهای ژولیده و چهره‌های غبارآلود داشتند، شب را تا صبح در حال سجده و قیام به عبادت می‌گذراندند و پیشانی و گونه‌های صورت را در پیشگاه خدا بر خاک می‌ساییدند. با یاد معاد چنان ناآرام بودند گویا بر روی آتش ایستاده‌اند. بر پیشانی آنها از سجده‌های طولانی پینه بسته بود (چون پینه زانوهای بزها) اگر نام خدا برده می‌شد چنان می‌گریستند که گریبان‌های آنان تر می‌شد. و چون درخت در روز تند باد می‌لرزیدند. از کیفری که از آن بیم داشتند، یا برای پاداشی که به آن امیدوار بودند".

۱.۵ - برخوردهای نادرست تعداد کمی از صحابه

بله، آنچه را که شیعه معتقد است، این است که بعضی صحابه که عدد آنها از تعداد انگشتان دست تجاوز نمی‌کند، بعد از رحلت پیامبر اکرم صلی‌الله‌علیه‌وآله با اهل بیت علیهم‌السلام برخوردهای بدی داشتند. به این جهت (به جهت این برخوردها) شیعه از آنها تنفر پیدا کرد و این کار عجیبی نیست. خود پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ از عمل خالد بن ولید انزجار پیدا کرد و فرمود: "خدایا من بری می‌جویم از آن کاری که خالد انجام داد".

۱.۶ - روایات حوض

همین مسئله درباره روایات ارتداد که معروف به روایات "حوض" است و در کتاب‌های صحیح بخاری و مسلم آمده است، جاری می‌شود.
[۳] جامع الاصول، ج ۱۱، ص ۱۱۹ ـ ۱۲۳.



پس از بیان این مقدمه در پاسخ به این سؤال باید به نکات زیر توجه کرد:


ارتداد اصحاب در روایات اهل سنت بسیار وسیع‌تر و با روایات زیاد و متواتر مطرح شده است که در این‌جا فقط به ذکر آدرس بعضی از این روایات اکتفا می‌کنیم:

۳.۱ - آدرس برخی روایات

۱. شرح صحیح مسلم، نووی، ج ۱۵ ـ ۱۶، ص ۵ و ۵۹.
۲. عمدة القاری، ۲۳/۱۳۵.
۳. شرح صحیح بخاری، کرمانی، ۲۳/۶۳.
۴. التمهید، ابن عبدالبر، ۲/۲۹۱.
۵. صحیح بخاری، کتاب رقاق، باب ۵۳، احادیث ۶۲۱۲ و ۲۱۱۵.
۶. صحیح مسلم، کتاب فضائل، باب ۹.
۷. مصابیح السنة، بغوی، ۳/۵۳۷.
۸. الترغیب و الترهیب، منذری، ۴/۴۲۲.
۹. النهایة فی غریب الحدیث، ابن اثیر، ۵/۲۷۴.
۱۰. فتح الباری، ابن حجر، ۱۱/۴۷۵.
۱۱. عمدة القاری، عینی، ۲۳/۱۴۲.
۱۲. ارشاد الساری، قسطلانی، ۹/۳۴۲.

۳.۲ - نمونه‌ای از روایات اهل سنت

ما در این‌جا فقط یک روایت از روایات منابع اهل سنت را به‌عنوان نمونه متذکر می‌شویم و مراجعه به سایر منابع را به اهل معرفت واگذار می‌کنیم:
«بینا أنا قائم إذا زمرة، حتی إذا عرفتهم خرج رجل من بینی و بینهم، فقال: هلم، فقلت: أین؟ قال: الی النار والله، قلت: و ماشأنهم؟ قال: إنهم ارتدوا بعدک علی أدبارهم القهقری. ثم إذا زمرة، حتی إذا عرفتهم خرج رجل من بینی و بینهم، فقال: هلم، قلت: أین؟ قال: إلی النار والله. قلت: ماشأنهم؟ قال: أنهم ارتدوا بعدک علی أدبارهم القهقری، فلا أراه یخلص منهم الا مثل همل النعم».
ابوهریره از رسول خدا صلی‌الله‌علیه‌وآله نقل می‌کند که فرمود: من بر سر حوض ایستاده‌ام، در این هنگام گروهی حاضر می‌شوند که آنان را می‌شناسم. (مردی از مأموران خداوند که مراقب آنهاست)، از میان من و آنان خارج می‌شود و به آنها می‌گوید: بیایید (برویم) من می‌پرسم: به کجا؟ پاسخ می‌دهد: به خدا سوگند به‌سوی آتش. من می‌پرسم: گناهشان چیست؟ پاسخ می‌دهد: آنان پس از تو، به افکار و عقاید گذشته خود بازگشتند. سپس گروه دیگری را می‌آوردند که آنان را می‌شناسم. مردی (از مأموران الاهی که مراقب آنهاست) از میان من و آنان خارج می‌شود و به آنها می‌گوید: بیایید برویم، می‌پرسم: به کجا؟ پاسخ می‌دهد: به‌سوی آتش. می‌پرسم: گناهشان چیست؟ پاسخ می‌دهد: آنان پس از تو، به افکار گذشته خویش بازگشتند. من گمان نمی‌کنم کسی از آنان نجات یابد، مگر به تعداد شتران اندکی که از گله جدا شده و به خاطر نداشتن چوپان، گم و ضایع می‌شوند.
[۴] صحیح بخاری، کتاب رقاق، باب ۵۳، ح ۲۱۱۵.
[۵] لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۵، ص ۱۳۵.
[۶] الترغیب والترهیب، منذری، ج ۴، ص ۴۲۲.
[۸] فتح الباری، ابن حجر، ج ۱۱، ص ۴۷۵.
[۹] عمدة القاری، عینی، ج ۲۳، ص ۱۴۲.
[۱۰] ارشاد الساری، قسطلانی، ۹ ج، ص ۳۴۲.
(کنایه از این است که نجات یافتگان از نظر تعداد، بسیار اندک‌اند).




۴.۱ - علمای سنی

با توجه به کثرت و تواتر احادیث ارتداد صحابه در منابع معتبر اهل سنت، باید برادران اهل سنت پاسخ دهند که ارتداد اصحاب در این روایات به چه معناست؟ و هر معنایی را که آنان برای ارتداد مطرح‌شده در روایات بپذیرند، ما نیز همان معنا را خواهیم پذیرفت.

۴.۲ - علمای شیعه

اما علمای شیعه معتقدند ارتدادی که در برخی روایات به برخی صحابه نسبت داده شده، به معنای کفر و بازگشت به بت‌پرستی نیست؛ بلکه به معنای شکستن پیمان ولایت و نافرمانی پیامبر ـ صلی‌الله‌علیه‌وآله ـ در امر خلافت است.

۴.۲.۱ - دیدگاه آیت الله سبحانی

آیت الله سبحانی معتقد است که این ارتداد به معنای کفر و الحاد و بازگشت به جاهلیت نیست؛ بلکه مراد از آن عدم وفای به پیمانی است که در روز غدیر خم از آنها گرفته شده بود.

۴.۲.۲ - دیدگاه امام خمینی

امام خمینی (ره) نیز در کتاب طهارت خود در بحث از این‌که آیا مخالفان شیعه کافرند یا نه، می‌گوید: صدق اسلام بر افراد به صرف اعتقاد به الوهیت، توحید، نبوت و معاد (مورد آخر اختلافی است) محرز است.
ایشان امامت را از اصول مذهب شیعه و مخالفت با آن را سبب خروج از تشیع، نه اسلام می‌داند. ایشان در این بخش روایاتی را که در آنها به اهل سنت نسبت کفر داده شده است، بررسی می‌کند و معتقد است که در این نسبت‌ها کفر به معنای اصطلاحی اراده نشده؛ چرا‌که این با اخبار مستفیضه، بلکه متواتره در این باب و معاشرت شیعیان و ائمه با اهل سنت (حتی در مواردی که شائبه تقیه وجود ندارد) مخالف است.
[۱۱] امام خمینی، کتاب الطهارة، ج ۳، ص ۴۳۷، چاپ اول، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۹.



بنابراین از نظر شیعه ارتداد مطرح‌شده در این روایات با ارتداد افرادی (مانند اصحاب مسیلمه و یاران طلیحه بن خویلد و پیروان اسود عنسی و سجاح) کاملاً متفاوت است و فرق دارد. آنها حقیقتاً اسلام را کنار گذاشتند و کافر شدند؛ در‌حالی‌که کار آن دسته از صحابه نافرمانی پیامبر و شکستن پیمان ولایت بود.


از آن گذشته بنا به گزارش منابع تاریخی، امام علی علیه‌السلام در مواردی به خلفا مشاوره می‌داده و آنها را راه‌نمایی می‌کرده تا در فتوحات موفق شوند.
[۱۲] مصاحبه با آیت الله واعظ زاده خراسانی، نشریه حوزه، سال ۲۴، شماره ۱۴۱، مرداد و شهریور ۱۳۸۶، ص ۳۹ ـ ۵۲.
این نشانه رضایت ایشان به اصل این فتوحات است؛ هرچند که اگر این فتوحات با هدایت و رهبری امام علی ـ علیه‌السلام ـ انجام می‌شد بهتر بود و جلوی برخی اشتباهات گرفته می‌شد.
بنابراین آن کسانی که در فتوحات اسلام شرکت داشتند، همگی مسلمان بودند و برای گسترش اسلام تلاش کردند؛ هرچند که ممکن است اشتباهاتی و گناهانی در زندگی خود مرتکب شده باشند.


۱. ترجم لهم فی الکتب الرجالیة مثل، اعیان الشیعة، و رجال الطوسی، و معجم رجال الحدیث
۲. نک: الشیخ احمد الوائلی، هویة التشیع، ص ۳۶.
۳. جامع الاصول، ج ۱۱، ص ۱۱۹ ـ ۱۲۳.
۴. صحیح بخاری، کتاب رقاق، باب ۵۳، ح ۲۱۱۵.
۵. لسان العرب، ابن منظور، ج ۱۵، ص ۱۳۵.
۶. الترغیب والترهیب، منذری، ج ۴، ص ۴۲۲.
۷. النهایة فی غریب الحدیث، ابن اثیر، ج ۵، ص ۲۷۴.    
۸. فتح الباری، ابن حجر، ج ۱۱، ص ۴۷۵.
۹. عمدة القاری، عینی، ج ۲۳، ص ۱۴۲.
۱۰. ارشاد الساری، قسطلانی، ۹ ج، ص ۳۴۲.
۱۱. امام خمینی، کتاب الطهارة، ج ۳، ص ۴۳۷، چاپ اول، مؤسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی، ۱۳۷۹.
۱۲. مصاحبه با آیت الله واعظ زاده خراسانی، نشریه حوزه، سال ۲۴، شماره ۱۴۱، مرداد و شهریور ۱۳۸۶، ص ۳۹ ـ ۵۲.



پایگاه اسلام کوئست.    


رده‌های این صفحه : تفسیر حدیث | حدیث شناسی




جعبه ابزار