اباضیه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: اباضیه.
پرسش: بیشتر مستشرقین فرقه اباضیه را آخرین شاخه باقی مانده از
خوارج میدانند که بیشتر آنها در عمان یا در بعضی از قسمتهای آفریقای شمالی زندگی میکنند. دیدگاه کلامی و الهی در خصوص این گروه چیست؟ آیا آنها ناصبی هستند؟
پاسخ: اباضیه که منسوب به عبداللّه بن اباضاند، گروه معتدل از خوارج هستند که در شمال آفریقا و کشور عمان
زندگی میکنند. آنان عقاید افراطی خوارج را تا حدی رد کرده و عقایدی شبیه به دیگر مسلمانان پیدا کردهاند؛ اگرچه اختلافات متعددی با عقاید دیگر مسلمانان دارند.
از طرفی هر شخص یا فرقهای که با
اهل بیت علیهمالسلام دشمنی کرده و از آنان تبری بجوید، ناصبی است؛ اما بعید است که
پیروان مسلک «اباضیه» در زمان حاضر، دشمنی با اهل بیت داشته باشند.
«اِباضیه» ـ به کسر همزه ـ پیروان عبداللّه بن اباض تمیمیاند که مردی خارجی بوده، و از دیگر خوارج انشعاب پذیرفت.
پیدایش این فرقه هنگامی صورت گرفت که عبداللّه بن اباض از خوارج افراطی کناره گرفت، وی در سال ۶۵ ه.ق بهکلی از خوارج «ازرقی» جدا شد و در بصره بر ضد زبیریان خروج کرد و چون مردی
فقیه بود، در منابع اباضیه او را امام اهل التحقیق و امام القوم و امام المسلمین خواندند.
سبب
اعتدال عبداللّه بن اباض ظاهراً سازش او با عبدالملک بن مروان خلیفه اموی و همراهی با وی بر ضد عبداللّه بن زبیر بود.
سیاستی را که عبداللّه بن اباض در برابر خلفای اموی پیش گرفت، جانشین وی ابوالشعثاء جابر بن زید ازدی همچنان ادامه داد. ابوالشعثاء که اصل وی از عمان بود، و در حدود یکصد هجری چند سال پس از
مرگ عبداللّه بن اباض درگذشت.
ابوالشعثاء جابر با
حجاج بن یوسف ثقفی روابطی دوستانه داشت؛ ولی این حسن رابطه دیری نپایید و حجاج به کشتن اباضیه مانند دیگر خوارج پرداخت، و در زمان او بیشتر بزرگان اباضی به عمان تبعید شدند.
جابر، شاگردی ایرانی الاصل داشت که ابوعبیده مسلم بن کریمه تمیمی نام داشت و از
فقها و دانشمندان آن فرقه به شمار میرفت و پس از مرگ جابر جانشین او گشت و اباضیه از سراسر
عالم اسلام برای تحصیل
علم در بصره به نزد او میآمدند. هنگامی که
خلافت اموی به عمر بن عب العزیز رسید، امید بزرگان اباضی به جلب تأیید آن خلیفه افزایش یافت. عمر بن عبدالعزیز اجازه داد که ایاس بن معاویه اباضی قاضی بصره شود، و در بصره یک مرکز تعلیمی تأسیس شد که طلاب خوارج برای تحصیل بدانجا میآمدند.
پس از سقوط بنیامیه و روی کار آمدن عباسیان، منصور دوانقی مدتی نسبت به اباضیان نظر مساعد داشت. بعد از مرگ ابوعبیده انحطاط طایفه اباضیه در بصره آغاز شد، و مراکزی از جماعات آن قوم در کوفه، حجاز،
حضرموت، یمن و عمان ایجاد گشت.
از پایان قرن اول هجری خوارج عمان رنگ اباضی پیدا کردند، عامل مؤثر در این امر «جابر بن زید» و تأثیر دیگر فقهای اباضی بصره بود، که حجاج بن یوسف آنان را به عمان تبعید کرده بود. پس از آن شورشی در آنجا رخ داد، که پیشوای ایشان جلندی بن مسعود بود. این شورش تا به حضرموت و یمن کشیده شد، ولی سرانجام در سال ۱۳۴ه.ق بر اثر رسیدن سپاهیان عباسی به فرماندهی خازم بن خزیمه بر افتاد. درباره نقش مهم عمان در
تاریخ اباضیه این ضربالمثل رایج گشت: «باض العلم بالمدینه و فرخ بالبصره و طار الی عمان»؛ یعنی دانش (اباضیه) در
مدینه تخمگذاری کرد و در بصره جوجه برآورد و بهسوی عمان پرواز کرد. بعضی از رؤسای اباضی عمان لقب والی یا متقدم (پیشوا) داشتند.
نخستین داعی که به دعوت مذهب خوارج اباضی در مغرب پرداخت «سلامة بن سعید» بود. وی از مشایخ بصره بود، که در اوایل قرن دوم هجری این مذهب را در شمال آفریقا
تبلیغ میکرد. پس از آن به نام شخصی به
اسم عبداللّه بن مسعود تجیبی برمیخوریم، که در لیبی و طرابلس آن مذهب را رواج میداد، و قبیله بربر (هوّاره) را به این مذهب تبلیغ میکرد.
پس از آن اسماعیل بن زیاد نفوسی به توسط قبایل بربر اباضی طرابلس، بهعنوان «امام الدفاع» برگزیده شد و در حدود سال ۱۳۲ به قتل رسید، و با مرگ او حکومت «زیادی» طرابلس منقرض گشت.
پس از آن عبدالرحمن بن رستم که اصل ایرانی داشت، در قیروان حکومت اباضی تشکیل داد؛ سپس شهر تاهرت را تسخیر کرد، و در سال ۱۶۰ هجری به
امامت اباضیه در شمال آفریقا برگزیده شد.
در زمان دو جانشین ابن رستم، عبدالوهاب بن عبدالرحمن و افلح بن عبدالوهاب اباضیت در مغرب به اوج خود رسید، و از قرن ششم هجری پس از غلبه فاطمیان بر شمال افریقا انحطاط دولت اباضیه در آن ناحیه آغاز شد، و اباضیان آفریقای شمالی در چند ناحیه دور گوشهگیری
اختیار کردند و تا زمان حاضر در آن ناحیهها بر جای ماندهاند.
مهمترین شاخههای مذهبی اباضی معروف به اباضیه «وهبیه» مغرب است، که خود را «اهل المذهب» و نیز «اهل الدعوه» میخوانند.
فرقه دیگر حارثیه هستند که مؤسس آن مذهب حمزه کوفی بود، و در مسئله «
قدر» پیرو عقاید «معتزله» شد، و آن فرقه منسوب به عالمی اباضی موسوم به حارث بن مزید هستند.
فرقه دیگر «طریفیه» هستند که از یاران عبداللّه بن طریف از اصحاب امام طالب الحق میباشند که در حدود سال ۱۲۹ه.ق در جنوب عربستان تأسیس شد.
دیگر از فرق
اباضی: نکّار، نفاثیه، خلفیه، عمریّه، حسنیّه، سکاکیه، حفصیه و یزیدیه هستند.
آنان شاخه معتدل خوارج را تشکیل میدادند، و برخلاف ازارقه که از
خوارج تندرو بودند، مخالفان خود را از اهل
قبله کافر میدانستند نه مشرک.
ازدواج با مخالفان و میراث بردن از آنان را روا میشمردند، و عقیده داشتند: مرتکبان کبائر موحدند؛ اگرچه
مؤمن نیستند. برخلاف دیگر خوارج، امامشان را امیرالمؤمنین و خودشان را «مهاجرین» نمیخواندند، و میگفتند که هرگاه
تکلیف ساقط شد، عالم نیز فانی خواهد شد.
شهادت مخالفانشان را بر دوستانشان جایز میدانستند، و میگفتند هرکس مرتکب «گناه کبیره» شود، کافر
نعمت است نه کافر ملت (کافر مطلق).
ایشان در مورد ائمه خود به دو حالت کتمان و ظهور قائل بودند، و میگفتند ممکن است امامی مدتها در حال کتمان باشد، و در موقع مناسب علناً اظهار امامت کند، در آن هنگام او را «امام البیعة» و «امام الظهور» گویند.
ایشان مانند دیگر مسلمانان، از ادله احکام، معترف به
قرآن و سنتاند؛ اما بهجای «اجماع» قائل به «رأی» هستند. میگویند
خداوند از
گناهان صغیره در میگذرد، ولی از صاحبان
گناهان کبیره جز به
توبه در نمیگذرد.
با توجه به مخالفت خوارج با امام علی ـ علیهالسلام ـ و بنا بر برخی از اطلاعات درباره اباضیه، در گذشته آنان امیر المؤمنین ـ علیهالسلام ـ و عده زیادی از اصحاب
پیامبر صلیاللهعلیهوآله را کافر میدانستند،
اما روشن نیست که
پیروان مسلک اباضیه امروزه این نسبت را قبول و بدان اعتقاد داشته باشند.
پایگاه اسلام کوئست.