کمال انقطاع
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
خلاصه پرسش:. ۱.منظور از کمال انقطاع چیست؟ و چرا آن را از خدا می خواهیم؟ ۲. مقصود از ابصار قلوب چیست؟
کلید واژه: کمال انقطاع، ابصار قلوب
پرسش تفصیلی :در
مناجات شعبانیه آمده که «إلهی هَبْ لی کَمالَ الْانْقِطاعِ إلَیْکَ وَ أَنِرْ أَبْصارَ قُلُوبِنا بِضیاءِ نَظَرِها إِلَیْکَ حَتّی تَخْرِقَ أَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ فَتَصِلَ إلی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ وَ تَصیرَ أرْواحُنا مُعَلَّقَةً بعِزِّ قُدْسِکَ» و دنبال آن این است «الهی وَ اجْعَلْنی مِمَّنْ نادَیْتَهُ فَاجابَکَ وَ لاحَظْتَهُ فَصَعِقَ لِجَلالِکَ هَبْ لی کَمالَ الْانْقِطاعِ إِلَیْکَ» یعنی چه؟ مقصود و منظور(تفسیر) چیست؟ خوب ما کمال الانقطاع را از
خدا می خواهیم، با این که باید به سیر خودمان واقع بشود. این باب، باب مرتبه سیر خود
انسان است و ما سیر خود را از خدا می خواهیم اینها به چه معنا است؟
ابصار القلوب چیست که با آن می خواهد نگاه کند به حق تعالی؟ این
قلب و این بصر قلب چیست که با نور این بصر قلبی به حق تعالی نظر کند؟ «بعد می فرماید» همه اینها را به من بده که غایت این است:«حتّی تَخْرِقَ أَبْصارُ الْقُلُوبِ حُجُبَ النُّورِ» وقتی حجب نور را قطع کرد:«تَصِلَ إِلی مَعْدِنِ الْعَظَمَةِ، وَ تَصیرَ أَرْواحُنا مُعَلَّقَةً بِعِزِّ قُدْسِکَ» این یعنی چه؟
ترجمه::خدایا! کمال جدایی از
مخلوقات را، برای رسیدن کامل به خودت به من ارزانی کن، و دیدگان دل هایمان را به پرتو نگاه به سوی خویش روشن کن، تا دیدگان دل پرده های نور را دریده و به سرچشمه عظمت دست یابد، و جان هایمان آویخته به شکوه قدست گردد.
مطلوب در این قطعه از
دعا برخورداری از حالات نورانی است که موجب می شود تا دیدگان
قلوب به فروغ نظر به
جمال حق تعالی روشن گردد. «کمال انقطاع» آن است که تمام حجب ظلمانی و نورانی پاره و کنار زده شود، تا به مهمان سرای الهی که «معدن عظمت» است بتوان وارد گردید. لذا در این مناجات از خداوند متعال، بینایی و نورانیّت قلبی طلب می کنند، تا بتوانند حجب نورانی را دریده به معدن عظمت برسند.
پاسخ تفصیلی از پرسش مزبور در بخش های زیر بیان می شود.
کمال انقطاع به سوی خدا به این معنا است که انسان از وابستگی و تعلّق به هر چیزی آزاد و رها گردد و فقط به خدا وابسته و پیوسته شود.
دلیل این که کمال انقطاع با این که باید در سیر خود انسان واقع شود، در عین حال از خدا طلب می کنیم این است که رسیدن به مقام کمال انقطاع الی الله بسیار مشکل و دشوار است که بدون امداد حضرت حق تعالی و استعانت از او امکان ندارد. به دیگر سخن، «کمال انقطاع به سوی حق» در حقیقت وفای تامّ به
میثاق الاهی است،
پای بندی کامل به میثاق الاهی و توجه به مقام ربوبیّت خدای - عزّ و جلّ - چنان صعب و دشوار است که فقط با یاری حضرت حق امکان دارد؛ به همین جهت، در این دعا از «کمال انقطاع» تعبیر به
موهبت آمده است:«الهی هب لی کمال الانقطاع إلیک» یعنی کمال انقطاع از مواهب الاهی است، نه اکتسابی و حاصل تلاش انسان.
توضیح این که؛ هر مخلوقی در
طبیعت ، به زبان حال، در معرض ادّعای ربوبیّت و تدبیر و استقلال تأثیر از برای خویشتن است؛ زیرا هیچ آفریدهای نیست، مگر آن که می تواند به
حکمت بالغه خدای علیم نفع یا ضرری به دیگری برساند؛ از این رو مظهر اسم «
نافع » و اسم «
ضار » خدای سبحان است؛ لذا مورد توجه نیازمندان در جلب منفعت و دفع ضرر است؛ اکثر مردم نیز با دیدۀ استقلال در تأثیر به اشیا می نگرند، تا آن جا که بسیاری از موجودات را به معبودیّت برگزیده اند.
غلط اندازی اشیا از یک طرف و احتیاج مردمان به آنها از طرف دیگر، موجب گردید که
قرآن مجید با اصرار و تکرار، مقام ربوبیّت خداوند متعال را به مردم تذکّر دهد تا اسیر شرک نگردند و از
صراط مستقیم و بندگی خدای تعالی تغییر مسیر ندهند و در بیابان گمراهی سرگردان نشوند، و اعلان فرمود،
سعادت حقیقی که لقای پروردگار است، مرهون وارستگی از هر گونه شرک است:«فَمَنْ کانَ یَرْجُوا لِقاءَ رَبِّهِ فَلْیَعْمَلْ عَمَلاً صالِحاً وَ لا یُشْرِکْ بِعِبادَةِ رَبِّهِ أَحَداً»؛
پس هر که به لقای پروردگارش امید دارد، باید کاری شایسته انجام دهد، و هیچ کس را در عبادت پروردگارش شریک نکند.
در هر صورت انسان در زندگی دنیا دایماً در معرض افتادن در دام انواع
شرک است، چنان که گاهی اشیای مادی به اندازه ای برای او ارزشمند جلوه می کنند که تا سر حد پرستش مورد احترام قرار می گیرند.
بنابر این، رها شدن از
شرک ربوبی و رسیدن به مقام کمال انقطاع الی الله بسیار مشکل و دشوار است؛ از این رو کمال انقطاع از مواهب الاهی است، نه از مکاسب؛ البته
ریاضت ها و مجاهدات شرعی و التزام شدید به انجام احکام شرعیّه و متابعت تامّ از سنّت سید المرسلین(ص) زمینه ساز نزول این موهبت بزرگ است؛ زیرا دوری از هواهای نفسانی و شیطانی، فقط با التزام به انجام
واجبات و
نوافل و اکتساب اخلاق فاضله ای که صاحب شریعت آنها را مقرّر داشته، میسّر است، و آن کس که در التزام به انجام این امور، راسخ تر است به یقین از هواها دورتر است، و هر ریاضت و مجاهدتی که ورای آنچه که از صاحب شریعت رسیده باشد، باطل و احیاناً دامی است که برای شکار ساده دلان گسترده اند و نتیجه ای جز گمراهی و دوری از حق تعالی ندارد.
«
قلب »، به معنای آن نیرویی است که آدمی به وسیله آن تعقل می کند و حق را از باطل تمیز می دهد.
منظور از ابصار قلوب ظاهراً همان چیزی است که
امام زین العابدین (ع) می فرماید:«خدای تبارک و تعالی برای هر انسان چهار چشم قرار داده که با دو تای از آن امور دنیا را می بیند و با دو تای دیگر امور آخرت را می نگرد؛ پس اگر خدا خواست به بنده ای نظر رحمت کند دو چشم قلب (درک کننده امور آخرت) او را بینا می کند، و اگر نظر
رحمت به بنده ای نکند آن دو چشم را به حال خود (بسته) رها می کند».
منظور از معدن عظمت؛ معدن نور، سرچشمۀ قدرت لایزال و صفات جمال الاهی است؛ چنان که مقصود از عزّ قدس سرچشمه
صفات جلال خدا است.
خلاصه:مطلوب در این قطعه از دعا برخورداری از حالات نورانی است که موجب می شود تا دیدگان قلوب به فروغ نظر به جمال حق تعالی روشن گردد. «کمال انقطاع» آن است که تمام
حجب ظلمانی و نورانی پاره و کنار زده شود، تا به مهمان سرای الهی که «معدن عظمت» است بتوان وارد گردید؛ لذا در این
مناجات از خداوند متعال، بینایی و نورانیّت قلبی طلب می کنند، تا بتوانند
حجب نورانی را دریده به معدن عظمت برسند.
ا
اسلام کوئیست