ناتوانی انسان از درک قیامت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: انسان، قدرت درک، جهان آخرت، بهشت.
پرسش: چرا انسان قدرت درک جهان آخرت را ندارد؟ آیا توصیف بهشت واقعاً همین است که در احادیث آمده، یا دلیل اینگونه توصیف به علت چیزهایی است که انسان آنها را مطلوب میپندارد؟
پاسخ: جهان آخرت با آن همه عظمت و وسعت و نامحدود بودنش که در آیات
قرآن و
روایات بیان شده است، در زمان آینده پدیدار میشود.از آنجا که
انسان مقهور زمان و مکان است، ذات او در حیطه زمان و مکان قرار گرفته، لذا به طور عادی تا چیزی را قبلاً خود تجربه نکند یا از
تجربه دیگران استفاده نکند، لاجرم راههای درک و
شناخت آن چیز برای او مشکل میشود و در نتیجه از
معرفت آن عاجز میماند.
مگر اینکه از ناحیه
انبیا و اولیا (علیهمالسلام) که محیط بر هر سه زمان گذشته و حال و آینده هستند و احاطه به
غیب دارند، اخباری از اوضاع آینده بشنود و بفهمد و بدون آنها و اخذ روایات راهی برای شناخت آینده ندارد. لذا جهان آخرت با تمام وسعت و جزئیاتش برای انسان قابل درک نیست.
اوصاف
بهشت و جهنم همان است که قرآن و
احادیث بیان میکند؛ زیرا بیان
قرآن کریم و روایات
معصومان از روی حدس و
گمان و تقریب به ذهن و به جهت اینکه مطلوب نفس بشر است گفته نشده است؛ بلکه عین واقعیت است و اوصاف حقیقی بهشت و جهنم را بازگو مینماید.
سؤال حاوی دو مطلب است:
۱. چرا انسان قادر بر درک و شناخت عالم قیامت نیست و از درک و فهم آن عاجز است؟ در پاسخ این سؤال ابتدا لازم است مقدمهای تقدیم گردد:
جهان آخرت هم از نظر وسعت و هم از لحاظ ادامه و نهایت قابل مقایسه با دنیای حاضر نیست.
قرآن کریم در یک اشاره کوتاه و عمیق میفرماید: «
وَسَارِعُوا اِلَی مَغْفِرَةٍ مِنْ رَبِّکُمْ وَجَنَّةٍ عَرْضُهَا السَّمَاوَاتُ وَالْاَرْضُ...»؛
«بشتابید به سوی آمرزش پروردگارتان و به سوی بهشتی که وسعتش، به پهنای همه
آسمانها و زمین است».
مرحوم
علامه طباطبایی (رحمةاللهعلیه) میگوید:
«منظور از (عرض
بهشت) چیزی در مقابل طول آن نیست؛ بلکه منظور وسعت آن است و این خود استعمالی است شایع.که همانا تعبیر به عرض، کنایه از وسعت آن به نهایت درجه است یا به قدری است که وهم و خیال بشری نمیتواند آن را بسنجد و برایش حدی تصور کند».
حالا با توجه به مطالب فوق، بشر چگونه میتواند چنین عالمی را با این گستردگی تصور و تعقل کند؟ و درباره آن اظهارنظر کند؟ لذا بشر جز از راه اخبار
وحی از درک و شناخت اوضاع عظیم
جهان پس از
مرگ بیبهره و عاجز است.
عالم کنونی، محدود و پایانپذیر است و بالاخره در زمانی به انتها میرسد؛ ولی جهان آخرت نامحدود و بیانتهاست و پایانی ندارد.
قرآن کریم در
سوره شریفه عنکبوت میفرماید: «
وَاِنَّ الدَّارَ الْآخِرَةَ لَهِیَ الْحَیَوَانُ...»؛
«همانا زندگی واقعی سرای آخرت است».
طبق بیان قرآن کریم،
زندگی دنیا یک نوع سرگرمی و بازی است
و روزی به انتها میرسد؛ اما حیات حقیقی که هیچگونه فنایی در او نیست، تنها حیات آخرت است.
بنابراین از این جهت که
قیامت، جهانی وسیع و بیپایان و نقطه آغاز آینده است، لذا انسان از درک و
شناخت آن عاجز است؛ چون حروف و الفبای آن جهان بیکران و بیپایان برای او ناشناخته است و بهرهای از الفبای آن ندارد؛ در نتیجه از فهم آن محروم است و روشن است اولین گام شناخت هر چیز، از آشنایی به الفبای آن آغاز میشود که این گام نخست آشنا بودن به الفبا، برای مردم
دنیا نسبت به جهان آخرت حاصل نیست.
و باید دانست که
حیات دنیوی انسان نسبت به آخرت به منزله حیات
جنین در
رحم مادر است که در آنجا قوا و اعضایی به او داده میشود و جنین هر چند دارای
عقل و شعور باشد، ادراک کاربرد و نتیجه وجود آن اعضا برای او میسر نیست و هرگز نمیتواند بفهمد که
حکمت تشکیلات اسرارآمیز مغز چیست؟ یا دستگاه بینایی و شنوایی و جهاز تنفس برای او به چه کار میآید؟ و وقتی به دنیا قدم گذاشت، حکمت آنها ظاهر میشود.
جهان آخرت با آن همه عظمت و وسعت و نامحدود بودنش که در
آیات قرآن و روایات بیان شده است، در زمان آینده پدیدار میشود. از آنجا که انسان مقهور زمان و مکان است، ذات او در حیطه زمان و مکان قرار گرفته، لذا به طور عادی تا چیزی را قبلاً خود
تجربه نکند یا از تجربه دیگران استفاده نکند، لاجرم راههای درک و شناخت آن چیز برای او مشکل میشود و در نتیجه از
معرفت آن عاجز میماند.
مگر اینکه از ناحیه
انبیا و اولیا (علیهمالسلام) که محیط بر هر سه زمان گذشته و حال و آینده هستند و احاطه به
غیب دارند، اخباری از اوضاع آینده بشنود و بفهمد و بدون آنها و اخذ
روایات راهی برای شناخت آینده ندارد. لذا جهان آخرت با تمام وسعت و جزئیاتش برای انسان قابل درک نیست.
۲. آیا
بهشت واقعاً همین است که در روایات آمده است یا دلیل اینگونه توصیف به علت چیزهایی است که انسان آنها را مطلوب میپندارد؟
اوصاف بهشت و جهنم همان است که قرآن و
احادیث بیان میکند؛ زیرا بیان قرآن کریم و روایات
معصومان از روی حدس و
گمان و تقریب به ذهن و به جهت اینکه مطلوب نفس بشر است گفته نشده است؛ بلکه عین واقعیت است و اوصاف حقیقی بهشت و جهنم را بازگو مینماید.
نکته آخر اینکه: «آخرت با آن همه نعمتها و عذابهایش هر چند شباهتی با دنیا و لذایذ و آلامش دارد و همچنین انسانی که در آخرت وارد میشود، همان انسانی است که بعینه در
دنیا بوده ـ همچنان که مقتضای ظواهر کتاب و سنت همین است ـ و اما نظامی که حاکم بر آخرت است، غیر از نظامی است که در دنیا حاکم است؛ چون آخرت، دار ابدیت و بقاست و دنیا دار زوال و فناست و به همین جهت انسان در بهشت میخورد و مینوشد،
ازدواج میکند و لذت شهوانی میبرد؛ ولی در آنجا دچار عوارض دنیایی نمیگردد.
و همچنین انسان دوزخی در آخرت بین آتش میسوزد و سوزش
آتش را میچشد و از خوردنیها و نوشیدنیها و مسکن و همنشین دوزخیاش شکنجه میبیند؛ ولی آثار سوختن دنیایی را ندارد (نه ذغال میشود و نه خاکستر و نه میمیرد) و همچنین در آخرت عمری ابدی و بیپایان دارد؛ ولی آثار
طول عمر دنیایی از قبیل کهولت و پیری و سالخوردگی را ندارد و همچنین سایر شئون حیات دنیایی را دارد، ولی آثار دنیایی آن را ندارد و این نیست مگر به خاطر اینکه عوارض و لوازم نامبرده از لوازم نظام دنیوی است نه از لوازم مطلق نظام (چه دنیایی و چه آخرتی) پس دنیا دار
تزاحم و مانع است؛ ولی آخرت چنین نیست.
۱. عدل الهی، استاد مطهری.
۲. ترجمه تفسیر المیزان، ج۴، ص۲۷-۳۲.
۳. منشور جاوید، ج۹، استاد سبحانی.
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «ناتوانی انسان از درک قیامت»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۸/۰۴/۰۷.