میوه شیرین
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: میوه شیرین، محب اهل بیت، میوه تلخ، دشمن اهل بیت علیهمالسلام، میوهها، خربزه، زیتون.
پرسش: آیا این درست است که میوه شیرین، دوستدار و محب
اهل بیت علیهمالسلام است و میوه تلخ، دشمن اهل بیت؟ (آیا طبق حدیث زیر، خربزه محب و دشمن اهل بیت است؟ آیا این حدیث صحیح است که
شیعه در کتابهای خود آورده است: از حمزه بن محمد العلوی از احمد بن محمد الهمدانی از منذر بن محمد از حسین بن محمد از سلیمان بن جعفر از پدرش و او از پدرش و پدر بزرگش فرمود: امیر المؤمنین علی ـ علیهالسلام ـ خربزه را برداشت و میل کرد، ولی طعمش خیلی ترش بود؛ لذا آن را انداخت و فرمود: «دور شو». کسی از او پرسید که چه شده است؟ او فرمود: «
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله فرمود: «خداوند از
حیوانات و
گیاهان اقرار گرفته تا اهل بیت را دوست بدارند. هر میوهای که این امر را قبول کند و
عمل کند طعمش شیرین است و هر مخالفی، طعمش تلخ و ترش است». بدین وسیله میتوان مذهب هر میوه را شناسایی کرد!)
پاسخ:
متن عربی
روایت به نقل از شیخ صدوق ـ رحمةالله ـ چنین است:
«
حَدَّثَنَا حَمْزَةُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْعَلَوِیُّ قَالَ أَخْبَرَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدٍ الْهَمْدَانِیُّ قَال حَدَّثَنَا الْمُنْذِرُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا الْحُسَیْنُ بْنُ مُحَمَّدٍ قَالَ حَدَّثَنَا سُلَیْمَانُ بْنُ جَعْفَرٍ عَنِ الرِّضَا ـ علیهالسلام ـ قَالَ أَخْبَرَنِی أَبِی عَنْ أَبِیهِ عَنْ جَدِّهِ أَنَّ أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ ـ علیهالسلام ـ أَخَذَ بِطِّیخَةً لِیَأْکُلَهَا فَوَجَدَهَا مُرَّةً فَرَمَی بِهَا فَقَالَ بُعْداً وَ سُحْقاً فَقِیلَ لَهُ یَا أَمِیرَ الْمُؤْمِنِینَ وَ مَا هَذِهِ الْبِطِّیخَةُ فَقَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ تَبَارَکَ وَ تَعَالَی أَخَذَ عَقْدَ مَوَدَّتِنَا عَلَی کُلِّ حَیَوَانٍ وَ نَبْتٍ فَمَا قَبِلَ الْمِیثَاقَ کَانَ عَذْباً طَیِّباً وَ مَا لَمْ یَقْبَلِ الْمِیثَاقَ کَانَ مِلْحاً زُعَاقا»؛
علی علیهالسلام خربزهای را گرفتند تا بخورند ولی تلخ بود، حضرت علی آن را به
زمین انداخته و فرمود: «از چشم دور شوی و نابود گردی!» پرسیدند: یا امیرالمؤمنین! این خربزه چه نقصی دارد؟ آن حضرت فرمود: «رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ فرمودند:
خدای تبارک و تعالی، مودت و دوستی ما را به هر حیوان و نباتی عرضه کرد، آنچه از آنها پذیرفتند، شیرین و پاکیزه گشته و آنچه نپذیرفتند، شور و تلخ گردیدند».
سند این روایت و روایات دیگر ـ که
علامه مجلسی رحمةالله در «
بحار الانوار» تحت عنوان «ما أقر من الجمادات و النباتات بولایتهم علیهمالسلام» آورده است ـ به جهت مجهول بودن برخی
راویان آن، ضعیف است.
اما درباره متن
روایت باید به چند نکته توجه نمود:
علامه مجلسی ـ رحمةالله ـ درباره این دسته از روایات میگوید: «این قبیل اخبار، از متشابهاتی است که تأویل آنها را جز خدا و راسخین در علم نمیداند. تأویل آنها را باید برگردانیم به خود
ائمه علیهمالسلام». سپس احتمالاتی را درباره این دسته از
روایات بیان میکند:
«ممکن است گفته شود شاید
خداوند به عقیق، شعور عنایت کرده و بعد
تکلیف به ولایت نموده سپس شعور را از او گرفته است.
ممکن است استعاره تمثیلی باشد برای اشاره نمودن به خوبی و زشتی بعضی از چیزها و ارزش و زشتی آنها؛ زیرا چیزهای خوب و با ارزش از هر نوع و جنس، یک نوع مناسبتی برای حسن خود باید داشته باشند و چیزهای بد و بیارزش نیز مناسبتی برای بیارزشی و بدی خود دارند؛ پس هر چیزی که دارای شرافت و
ارزش است، نسبت دارد به شریفترین شرافتمندان،
محمد و اهل بیت او ـ صلیاللهعلیهوآله ـ گویا پیمان ولایت از آنها گرفته شده و آنها پذیرفتهاند.
یا منظور این است که اگر اینها درک داشتند، ولایت را میپذیرفتند.
همچنین هر چیزی که در او یک رذالت و پستی است، تمام آنها نسبتی با خبیثترین خبائث دارند، دشمنان اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ و جدای از اهل بیت هستند؛ مثل اینکه پیمان ولایت از آنها گرفته شده نپذیرفتهاند و پیمان
دشمنان که گرفته شده قبول کردهاند یا این است که اگر دارای شعور بودند، از پذیرفتن ولایت امتناع داشتند و ارتباط با دشمنان آنها را میپذیرفتند».
برخی محققان حدیثشناسی، این دسته از روایات را جزو نوادر میدانند.
شاید بتوان متن اینگونه از روایات را به بیان زیر توجیه نمود:
خداوند در
قرآن از میوه پاکیزه و میوه خبیثه نام برده است: «
وَ الْبَلَدُ الطَّیِّبُ یَخْرُجُ نَباتُهُ بِإِذْنِ رَبِّهِ وَ الَّذی خَبُثَ لا یَخْرُجُ إِلاَّ نَکِداً کَذلِکَ نُصَرِّفُ الْآیاتِ لِقَوْمٍ یَشْکُرُونَ»؛ «سرزمین پاکیزه، گیاهش به فرمان
پروردگار میروید؛ اما سرزمینهای بدطینت (و شورهزار)، جز گیاه ناچیز و بیارزش، از آن نمیروید؛ اینگونه آیات (خود) را برای آنها که شکرگزارند، بیان میکنیم!».
همچنین از درخت پاکیزه و درخت
نفرین شده و لعنت شده نام برده: «
... و الشَّجَرَةَ الْمَلْعُونَةَ فِی الْقُرْآن»؛ «...همچنین
شجره ملعونه (درخت نفرین شده) را که در قرآن
ذکر کردهایم».
«
کَیْفَ ضَرَبَ اللَّهُ مَثَلاً کَلِمَةً طَیِّبَةً کَشَجَرَةٍ طَیِّبَةٍ أَصْلُها ثابِتٌ وَ فَرْعُها فِی السَّماء»؛ «آیا ندیدی چهگونه خداوند "کلمه طیّبه" (گفتار پاکیزه) را به درخت پاکیزهای تشبیه کرده که ریشه آن (در
زمین) ثابت، و شاخه آن در
آسمان است؟».
«
وَ مَثَلُ کَلِمَةٍ خَبیثَةٍ کَشَجَرَةٍ خَبیثَةٍ اجْتُثَّتْ مِنْ فَوْقِ الْأَرْضِ ما لَها مِنْ قَرارٍ»؛ «(همچنین) "کلمه خبیثه" (
سخن آلوده) را به درخت ناپاکی تشبیه کرده که از روی زمین برکنده شده، و قرار و ثباتی ندارد».
خداوند در
قرآن کریم به زیتون و انجیر قسم خورده و درخت زیتون را مبارک دانسته: «قسم به انجیر و زیتون».
«
کَأَنَّها کَوْکَبٌ دُرِّیٌّ یُوقَدُ مِنْ شَجَرَةٍ مُبارَکَةٍ زَیْتُونَة»؛ «همچون یک
ستاره فروزان، این چراغ با روغنی افروخته میشود که از درخت پربرکت زیتونی گرفته شده است».
با توجه به اینکه زیتون بسیار تلخ است، ولی باز هم خدا به آن قسم خورده است. وقتی خداوند به چیزی قسم میخورد، برای او خیلی اهمیت دارد.
پس نمیتوان بهطور کلی گفت؛ هر میوه تلخی به
امامت اهل بیت اقرار نکرده و هر میوه شیرین اقرار کرده است؛ چون بعضی میوهها ذاتاً تلخ مثل زیتون، لیمو ترش، سیب ترش، و بعضی دیگر ذاتاً شیرین آفریده شدهاند.
بنابراین میتوان گفت، مضمون
حدیث اشاره به این دارد، میوهای که ذاتاً شیرین آفریده شده، برخلاف مقتضای طبیعتش تلخ گردد، به ولایت اهل بیت ـ علیهمالسلام ـ اقرار نکرده، و اگر شیرین باشد به ولایت آن بزرگواران اقرار کرده است.
پایگاه اسلام کوئست.