مکان بهشت
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: بهشت،
زمین.
پرسش: اگر گستره و بزرگی بهشت با گستره آسمانها و زمین برابری میکند و هم اکنون وجود دارد، کجاست؟ و چنین موجود بزرگی، اگر مادّی است، چرا با ابزار علمی، قابل رؤیت نیست؟
در پاسخ این سؤال میتوان گفت که آنچه از ظاهر
قرآن و
احادیث در این باره استنباط میشود، این است که
بهشت برزخی، در باطن همین جهان مادّه است. طبق احادیث، ارواح نیکوکاران پس از
مرگ، در قالب مثالی در باغی از باغهای بهشت، متنعّماند و ارواح تبهکاران در گودالی از گودالهای
دوزخ، معذّباند.
اینگونه روایات بهروشنی دلالت دارد که
عالم برزخ (شامل بهشت و
دوزخ برزخی)، در باطن جهان مادّی، و البتّه موقّتی و تا
روز قیامت است.
در مورد مکان بهشت جاوید (که جایگاه ابدی نیکوکاران است)، سه نظر وجود دارد:
عدّهای بر این باورند که بهشت جاوید، در آسمان قرار دارد؛ زیرا قرآن در گزارش
معراج پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) میفرماید:
«وَ لَقَدْ رَءَاهُ نَزْلَةً اُخْرَی• عِندَ سِدْرَةِ الْمُنتَهَی• عِندَهَا جَنَّةُ الْمَاْوَی؛
و قطعاً
[
پیامبر
]
بار دیگر، او (
جبرئیل) را دید، نزدیک آخرین
درخت سدر، در همان جا که بهشتِ مأواست».
یعنی بهشتِ مأوا، همان بهشت جاوید است (گفتنی است که برخی، بهشت مأوا را به بهشت برزخی یا بهشت آدم،
تفسیر کردهاند؛ ولی با توجّه به آیه: «اَمَّا الَّذِینَ ءَامَنُواْ وَ عَمِلُواْ الصَّــلِحَـتِ فَلَهُمْ جَنَّـتُ الْمَاْوَی نُزُلَا بِمَا کَانُواْ یَعْمَلُونَ»
و آیه: «فَاِنَّ الْجَنَّةَ هِیَ الْمَاْوَی»،
ظاهراً این آیه نیز به بهشت جاوید، اشاره دارد. بسیاری از بزرگان اهل تفسیر، همین نظریّه را پذیرفتهاند
که نزدیک آخرین درخت سِدر، در بالاترین نقطه آسمان قرار دارد.
همچنین در آیهای دیگر است که:
«وَ فِی السَّمَآءِ رِزْقُکُمْ وَ مَا تُوعَدُونَ؛
و روزیِ شما و آنچه به آن وعده داده میشوید، در آسمان است».
بسیاری از مفسّران، معتقدند که «ما توعدون»، همان بهشت جاویدان است که
خداوند، آن را به انسانهای شایسته وعده داده است.
همچنین در احادیثی، تصریح شده است که بهشت، در آسمان است
و بر این اساس، عدهای بهطور مطلق میگویند که بهشت، در آسمان قرار دارد؛ اما موقعیّت آن را در آسمانهای هفتگانه مشخص نکردهاند.
از آن میان، برخی معتقدند که بهشت در آسمان چهارم است،
برخی میگویند در آسمان ششم است،
و برخی بر این باورند که بهشت در آسمان هفتم
قرار گرفته است.
برخی بر این باورند که اصولاً بهشت و دوزخی جدا از انسان، وجود ندارد؛ بلکه بهشت، معلول ملکات فاضله و دوزخ، پدید آمده از ملکات رذیله است. بنابراین، بهشت، نه مادّی است و نه جدا از انسان و به همین جهت، نیازی به مکان مادّی مستقل ندارد.
صدر المتالّهین در این باره میگوید:
آگاه باش که هر خوش بختی از خوش بختان، در
عالم آخرت، مملکتی بزرگ و پهناور دارد و جهانی فراتر و گستردهتر از هر چه در آسمانها و زمینهاست. البتّه آن مملکت، بیرون از ذات او نیست؛ بلکه همه مملکت و داشتهها و خادمان و ملازمان و بوستانها و درختان و حوریان و غلامانش، جملگی قائم به اویند و او نگهدار آنها و ایجاد کننده آنها به فرمان خدای بلندمرتبه و به قدرت اوست.
وجود اشیای اخروی، هر چند مشابه صورتهایی است که انسان در خواب میبیند و یا در برخی رؤیاها دیده میشوند، (بخصوص به روش
شیخ اشراق (شهروردی) که صورتهای مرآتی را موجودات عالم مثال و صورتهای اخروی را شبیه صورت مرآتی میداند، به شرط این که قائم به ذات باشد و نه قائم به آینه، و نیز به روح زنده متعلق باشد و نه به شبح بیروح.) امّا کاملاً و حقیقتاً با آنها متفاوت است. جهت مشابهت آنها، این است که هر یک از این صورتها به گونهای هستند که موضوع هیولا و مکان و جهات موادّ امور یاد شده نیستند و میان صورتهای متعدّد آنها، تزاحمی نیست و هیچ چیزی از آن دو نوع صورت، در این عالم، مزاحم زمان و مکان دیگری نیست. انسان خوابیده، ای بسا افلاک عظیم و بیابانهای وسیع دور دستی را میبیند، همانند چیزی که شخص بیدار در این عالم میبیند. افلاک با اینکه در عالم خارج، تغایر عددی دارند، امّا عرصه را بر همدیگر تنگ نمیکنند و مزاحم یکدیگر نیستند. همینطور است آنچه
انسان، پس از مرگ و در عالم قبر میبیند که تزاحم و جا تنگ کردن برای یکدیگر میان او و آن اجسام نیست. مرده، در قبر خود، چیزهایی را میبیند که اگر آنها از اجرام دنیوی بودند، قبر، گنجایش آنها را نداشت.
امّا تفاوت آنها، به این است که صورتهایی که در نشئه آخرت هستند، جوهرقوی، وجود شدید و اثر دردمندانه یا لذّتبخش زیادی دارند. موجودات آن نشئه، قویتر، شدیدتر و دارای وجودی برتر و توانمندتر از موجودات این عالماند، تا چه رسد به صورتهای رؤیایی و مرآتی. نسبت نشئه آخرت به دنیا، همانند نسبت نشئه بیداری به نشئه خواب است. چنانکه در این سخن
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) آمده است: «مردم، خواباند و هنگامی که میمیرند، بیدار میشوند».
این نظریّه، بر خلاف ظاهر همه آیات و احادیثی است که بر
معاد جسمانی و
ثواب و
عقاب مادّی، دلالت دارند.
نظریّه سوم، این است که
بهشت و
دوزخ، مادّی و دارای حقیقتی مستقل از وجود انساناند، هم اکنون، وجود خارجی دارند و مکان آنها در همین جهان است و به گستره آسمانها و زمیناند؛ ولی با چشم ظاهر، قابل رؤیت نیستند. بیان این نظریّه، چنین است:
بهشت و دوزخ، هر دو در درون و باطن همین جهان قرار دارد و حجابهای عالم دنیا مانع از مشاهده آنها میشود ولی
اولیاء اللّه میتوانند آن را ببینند، و پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) نیز به هنگام
معراج که از هیاهوی مردم این جهان دور بود با چشم ملکوتی خود توانست گوشهای از بهشت را در جهان بالا مشاهده کند، حتی برای اولیاء خدا ممکن است در جذبههای خاص معنوی در روی زمین نیز گهگاه آن را ببینند!
تعبیر «وَ اِنَّ جَهَنَّمَ لَمُحِیطَةُ بِالْکَـفِرِینَ؛
همانا دوزخ به کافران، احاطه دارد» و «اِنَّ الْاَبْرَارَ لَفِی نَعِیمٍ• وَ اِنَّ الْفُجَّارَ لَفِی جَحِیمٍ؛
به درستی که نیکان در بهشتاند و همانا بدکاران، در دوزخاند» و نیز «کَلَّا لَوْ تَعْلَمُونَ عِلْمَ الْیَقِینَ• لَتَرَوُنَّ الْجَحِیمَ؛
هرگز چنین نیست! اگر شما
علم الیقین داشتید، دوزخ را میدیدید»، ممکن است اشاره به همین معنا باشد.
از یک جهت میتوان وجود بهشت را در باطن این جهان، تشبیه به وجود گلاب در گُل کرد. درست است که هم گلاب، مادّی است و هم گل؛ ولی مانعی ندارد که یکی در دیگری پنهان باشد و با هیچ چشمی مشاهده نشود.
تشبیهی دیگر نیز برای نزدیک ساختن این مطلب به ذهن میتوان بیان کرد و آن، اینکه: در همین جهان مادّه، اشیای زیادی وجود دارند که در شرایط عادی، برای ما قابل درک و احساس نیستند و بسیاری از آنها در باطن مادّی این جهان، قرار دارند. مثلاً در زمان واحد، امواج متعدّدی از فرستندههای رادیویی و تلویزیونی جهان، در فضا پخش میشوند و گاه از طریق ماهوارهها به تمام دنیا میرسند. در هر خانه ای، انواعی از این امواج وجود دارد؛ ولی هیچ کس آنها را احساس نمیکند. بعضی از فرستندهها، صداهای دلنشین و روح پرور، و بعضی دیگر، آژیرهای خطر و صداهای هولانگیز و نفرتزا پخش میکنند. همچنین بعضی از فرستندههای تلویزیونی، صحنههای زیبا و دلانگیز و مناظری روحپرور و نشاط آور نشان میدهند، در حالی که امواج دیگر، صحنههای جنگ و خونریزی و ویرانی و آتشسوزی و جنایت را پخش میکنند. تمام این صحنهها و تصویرها و صداهای مختلف، در همین دنیای مادّی و در همین فضای اطراف ما وجود دارند و در واقع، بهشت و دوزخ کوچکی در درون این جهان، ساختهاند.
بعضی از مردم، امواج دستگاههای گیرنده خود را صداهای زیبا و نغمههای دلپذیر و صحنهها و منظرههای جالب و روحپرور قرار میدهند، در حالی که بعضی دیگر، گیرندههای خود را اختیارا یا به حکم اجبار، با صداها و صحنههای ضد آن منطبق میسازند. گروه اوّل، در عالمی لذّتبخش، و گروه دوم، در جهانی شکنجهآور به سر میبرند و اینها همه در حالی است که جهان ما، جهانی است مادّی و این امور، همه در دل این جهان مادّی، نهفته شده است.
اشتباه نشود! هرگز نمیگوییم که
بهشت و
دوزخ، عینا چنیناند؛ بلکه تنها میگوییم: چه مانعی دارد که در عمق این جهان، عالَم یا عوالم دیگری باشد؛ ولی ما در شرایط کنونی به هیچ وجه نتوانیم از آن آگاه شویم (چون در میان ما و آن عالَم یا عوالم، حجابهای متعدّدی قرار دارد، هرچند کسانی که توانایی کنار زدن این حجابها را داشته باشند، چه بسا در همین جهان نیز آن عوالم را ببینند)؟! دقّت کنید.
پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) در سفر آسمانی خود، در آنجا که غوغای عالم مادّه، کمتر و عوامل سرگرم کننده، ضعیفتر و جلوههای
جلال و جمال خدا بیشتر بود، پردهها را کنار زد و در همانجا گوشههایی از این دو عالم (بهشت و دوزخ) را که در باطن و درون این جهان بود، مشاهده کرد.
البتّه این، بِدان معنا نیست که پیامبر خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) یا سایر
اولیاء اللّه نمیتوانند در روی زمین، بهشت یا دوزخ را ببینند؛ بلکه چنانکه از برخی احادیث بر میآید، این مشاهده، گاهی در زمین هم اتّفاق افتاده است.
در حدیثی که راوندی در
الخرائج آورده است، میخوانیم: در آستانه عاشورا هنگامی که اصحاب و یاران حسین (علیهالسّلام) به ایشان، اعلام وفاداری کامل نمودند و از ترک میدان
کربلا و نقض بیعت، سر باز زدند، امام (علیهالسّلام) برای آنان دعای خیر کرد و پردهها را از جلو چشمان آنها کنار زد و آنان، آنچه را که خداوند از نعمتهای بهشتی به آنان بخشیده بود، با چشم خویش دیدند و امام (علیهالسّلام) منازل و جایگاههایشان را به آنها نشان داد.
گفتنی است که حدیثی از امام علی (علیهالسّلام) در پاسخ
جاثلیق، نقل شده که مؤیّد این نظریّه است، با این تفاوت که ایشان دنیا را در دل آخرت و آخرت را محیط بر دنیا معرّفی مینماید. روایت، این گونه است که جاثلیق از امام علی (علیهالسّلام) در باره بهشت میپرسد: «آیا بهشت در همین دنیاست، یا در آخرت است؟ » و ایشان میفرماید:
«الدُّنیا فی الآخِرَةِ وَ الآخِرَةُ مُحیطَةٌ بِالدُّنیا؛
دنیا در
[
دل
]
آخرت است و آخرت، محیط بر دنیاست.»
بنابراین، هر چند دلیل قاطع و روشنی که مکان بهشت جاوید را بهطور دقیق مشخّص کند، در دست نیست؛ ولی ظاهراً نظریّه سوم، به واقع، نزدیکتر است. بر اساس این نظریّه، بهشت برزخی، بخش کوچکی از بهشت جاوید است که در اختیار صالحان قرار میگیرد؛ امّا پس از
رستاخیز، آنان به جایگاه اصلی و دائمی، منتقل میگردند، و همچنین است دوزخ برزخی.
گفتنی است که این برداشت، با احادیث
ثواب و عقاب در برزخ، کاملاً هماهنگ است.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «مکان بهشت» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۳/۸.