منظور از کافران در آیه ۸۹ سوره انعام
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: آیه،
سوره انعام،
خدای متعال،
کفر،
پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم).
پرسش: منظور از کافران در آیه ۸۹ سوره انعام چه کسانی هستند؟ آیا این آیه، احتمال کفر ورزیدن پیامبران را مطرح میکند؟!
پاسخ اجمالی: مفسران درباره کلمه «هؤلاء» در آیه که مقصود افراد و گروههایی هستند که کفر ورزیدند، اقوال مختلفی دارند:
برخی معتقدند منظور
قریش و تمام کفار آن عصر است. برخی گفتند منظور اهل مکهاند، عدهای هم گفتند منظور امت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است. این احتمالات تا حد زیادی با هم مشترک و همخوان هستند، اما بعضی از مفسران، احتمال دیگری را مطرح کردهاند که ممکن است، منظور از «هؤلاء» خود
انبیا (علیهمالسّلام) باشند؛ یعنی اگر به فرض محال این پیامبران بزرگ الهی از ادای رسالت سر باز میزدند، باز رسالت الهی به زمین نمیماند و جمعی دیگر ماموریت رساندن آنرا به جهانیان مییافتند.
در آیه ۸۹ سوره انعام «اُولئِکَ الَّذِینَ آتَیْناهُمُ الْکِتابَ وَ الْحُکْمَ وَ النُّبُوَّةَ فَاِنْ یَکْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَکَّلْنا بِها قَوْماً لَیْسُوا بِها بِکافِرینَ ؛
آنها کسانی بودند که به ایشان کتاب آسمانی،
حکم و
نبوت دادیم اگر اینان به آن کفر ورزند، گروهی را بر آن گماردهایم که بدان کفر نمیورزند..» ضمایر و اسم اشارهای وجود دارد که دانستن مرجع برگشت آنها و نیز شناخت برخی کلمات موجود در متن، در تفسیر آیه تاثیرگذار خواهد بود:
اگرچه ظاهر «آتیناهم» این است که
خداوند به همه انبیا (علیهمالسّلام) کتاب و حکم و نبوت داد، اما این از باب «توصیف مجموع به وصف مجموع» است. مانند آنکه گفته شود: مردم فلان شهر صورت سپیدی دارند که وجود یک یا چند فرد سیاه و سبزه در آن شهر، درستی خبر یاد شده را زیر سؤال نمیبرد. در اینگونه موارد، منافات ندارد که بعضی از مجموع، برخی از اوصاف را نداشته باشند؛ زیرا کتاب تنها به برخی از انبیا؛ مانند
نوح،
ابراهیم،
موسی و
عیسی (علیهالسّلام) داده شده بود و در هر جای
قرآن کریم که کتاب به انبیا (علیهالسّلام) نسبت داده شده، مقصود صحفی است که شرایع دینی در آن نوشته شده، و انبیا (علیهالسّلام) با آن شرایع در بین مردم و در موارد اختلافات آنان حکم میکردند.
ضمیر مؤنث موجود در «فان یکفر بها» به نبوت برمیگردد.
برخی هم گفتهاند که این ضمیر به هر سه ویژگی پیامبران (یعنی نبوت، حکم و کتاب) برمیگردد.
البته بدیهی است کفر به نبوت و تعالیم انبیا، طبعاً کفر به کتاب آسمانی و حکم پیامبران هم خواهد بود.
اما اینکه منظور قرآن از «هؤلاء» (افراد و گروههایی که کفر بورزند)، چه کسانی هستند، محل گفتوگوی مفسران است.
برخی معتقدند منظور قریش و تمام کفار آن عصر است.
برخی گفتند منظور اهل مکهاند.
عدهای هم گفتند منظور امت پیامبر اسلام (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) است.
این احتمالات تا حد زیادی با هم مشترک و همخوان است، اما بعضی از مفسران، احتمال دیگری را مطرح کردهاند که ممکن است، منظور از «هؤلاء» خود انبیا باشند؛ یعنی اگر به فرض محال این پیامبران بزرگ الهی از ادای رسالت سر باز میزدند، باز رسالت الهی به زمین نمیماند و جمعی دیگر ماموریت رساندن آنرا به جهانیان مییافتند.
با فرض پذیرش این تفسیر باید گفت که چنین تعبیر و تهدیدی با شان پیامبران در تضادّ نیست و چنین معنایی را در موارد دیگری از قرآن مشاهده میکنیم. بهعنوان نمونه آنجا که میفرماید: «لَئِنْ اَشْرَکْتَ لَیَحْبَطَنَّ عَمَلُکَ؛
اگر مشرک شوی، تمام اعمالت تباه میشود و از زیانکاران خواهی بود!»
بدیهی است خطاب در این آیه به رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و سایر انبیا (علیهالسّلام) در مورد نهی از
شرک و تهدید آنان به نابود شدن عملشان و قرار گرفتنشان جزو زیانکاران، خطابی است حقیقی، و تهدید و انذاری است واقعی؛ چون حقیقت این است که رسول خدا (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) هم مامور به ایمان آوردن است. («آمَنَ الرَّسُولُ بِما اُنْزِلَ اِلَیْهِ مِنْ رَبِّه...».
) او مشرکان را به هر چه دعوت میکند که بدان ایمان آورند، خود نیز باید بدان ایمان آورد و به هر تکلیفی که دعوت میکند انجام دهند، خودش هم باید انجام دهد؛ چرا که او هم فردی از افراد
مسلمانان، بلکه از اولین آنها است. «لا شَریکَ لَهُ وَ بِذلِکَ اُمِرْتُ وَ اَنَا اَوَّلُ الْمُسْلِمینَ».
؛ «وَ اُمِرْتُ لِاَنْ اَکُونَ اَوَّلَ الْمُسْلِمین».
بنابر این نمیتواند پیشنهاد مشرکان را در پرستش بتهای ایشان بپذیرد.
گفتنی است؛ اینکه پیامبران
معصوم به عصمت الهی هستند، و با داشتن آن دیگر ممکن نیست معصیت از ایشان سر بزند، باعث نمیشود که تکلیف از ایشان ساقط باشد و توجه تکلیف به ایشان صحیح نباشد؛ چون اگر اینطور بود، دیگر عصمت در حقشان تصور نمیشد، همچنان که در حق جمادات و گیاهان تصور ندارد، پس معصوم به کسی گفته میشود که بتواند
گناه کند، ولی نکند.
علاوه بر این، عصمت خود از شئون مقام علم است، و این معنا منافات با داشتن اختیار ندارد؛ چون اختیار از شئون مقام عمل است، و معنایش این است که هم صدور فعل از جوارح و اعضا صحیح باشد و هم ترک فعل.
و معلوم است که علم قطعی به مفسده گناه که مانع از صدور آن گناه از دارنده آن
علم باشد، منافاتی با اینکه دارنده آن علم مختار باشد ندارد به عنوان مثال کسی که علم قطعی دارد به اینکه در اثر خوردن فلان سم میمیرد و یا نابینا میشود، چنین علمی مانع قطعی او از خوردن سم است، ولی لازمه این منع این نیست که خوردن سم از او محال باشد، بلکه باز هم صدور و عدم صدور این عمل از اعضا و جوارح او صحیح است، هم میتواند بخورد و هم میتواند اجتناب کند؛ لذا باز هم صحیح است که به او بگوییم از خوردن سم اجتناب کن.
بررسی برخی کلمات موجود در متن نیز به تفسیر آیه کمک خواهد بود:
در اینکه منظور از «حکم» چیست، سه احتمال وجود دارد:
۱. حکم به معنای عقل و فهم و درک؛ یعنی علاوه بر اینکه کتاب آسمانی را در اختیار آنها گذاشتیم، قدرت درک و فهم محتوای آنرا نیز به آنها بخشیدیم؛ زیرا وجود کتاب بدون وجود درک و فهم قوی و کامل، اثری نخواهد داشت.
۲. حکم به معنای مقام داوری؛ یعنی آنها در پرتو قوانین آسمانی که از کتاب الهی استفاده میکردند، میتوانستند در میان مردم قضاوت کنند و شرایط یک قاضی و دادرس عادل همگی در آنها بهطور کامل جمع بود.
۳. حکم به معنای حکومت و زمامداری؛ زیرا آنها علاوه بر مقام نبوت و رسالت، دارای مقام حکومت نیز بودند.
اما آن قوم ناشناس در این فراز از آیه که میفرماید: «ما قومی را که هرگز کافر نشوند برمیگماریم»، چه کسانی هستند؟! باز هم با توجه به اینکه مرجع ضمیر «فَاِنْ یَکْفُرْ بِها» را چه بدانیم، نظریات مختلفی از سوی مفسران ارائه شده است.
•بعضی گفتهاند: مراد از این قوم، پیامبرانی هستند که در آیات قبل اسمشان برده شد، و ایشان هیجده نفرند، و یا مطلق انبیایی هستند که در آیه «وَ مِنْ آبائِهِمْ وَ ذُرِّیَّاتِهِمْ وَ اِخْوانِهِمْ»،
از ایشان به اسم یا صفت نامبرده شد.
•برخی گفتهاند: مراد از این قوم
ملائکه هستند.
•گروهی معتقدند: مراد از قوم همان کسانیاند که در ایام نزول این
سوره در
مکه به پیامبر اکرم (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) ایمان آوردند.
•بعضی دیگر گفتهاند: مراد از قوم، یا
انصار است،
یا اهل مدینه و انصار هر دو.
•عدهای هم گفتهاند: مراد از قوم در این آیه
عجم (فارس) هستند که هنوز
ایمان نیاوردهاند.
•برخی اما معتقدند؛ آیات مورد بحث در مقام توصیف
توحید فطری و هدایت پاک از شوائب شرک به خدای سبحان بوده، و خدای متعال، سلسله پیامبران و اوصیای آنان را به چنین هدایتی اختصاص داده و آنرا برای خصوص ایشان قرار داده، و چون به چنین کرامتی نایل شدند، خداوند کتاب و حکم و نبوت به آنان داد و آنان کافر نخواهند شد، بلکه نگران عدم پذیرش راه درست از سوی مخاطبانشان هستند.
در همین راستا، بعد از بیان این معنا در آیه مورد بحث، فرمود: «فَاِنْ یَکْفُرْ بِها هؤُلاءِ فَقَدْ وَکَّلْنا بِها قَوْماً لَیْسُوا بِها بِکافِرِینَ»، سیاق این آیه، سیاق قدرتنمایی خود و تسلای خاطر پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) بوده و میخواهد از طرفی بینیازی خود را از ایمان آنان بیان کند، و از سوی دیگر پیامبرش را دلگرم کند تا به دلیل ایمان نیاوردن مردم در کار دعوتش سست نگردد؛ لذا معنای آیه این است که اگر اینان به دین توحیدی که تو به سوی آن دعوتشان میکنی نمیگروند، غممخور و مپندار که ایمان نیاوردن آنان از ارزش آن میکاهد؛ چون دین توحید، هدایت من و آن طریقهای است که من انبیای خود را به خاطر داشتن آن طریقه، کتاب و حکم و نبوت دادم، و من کسانی را موکل و مستحفظ آن کردهام که اعتماد و اطمینان دارم نسبت به آن کافر نیستند، و با وجود چنین اشخاصی که نگهبانان دین هستند هیچ وقت این دین از بین نمیرود.
پس این اشخاص مردمی هستند که تصور نمیشود روزی کفر یا شرک در دل آنان رخنه کند؛ چون خدای تعالی به ایمان ایشان اعتماد کرده و ایشان را موکل بر حفظ دین نموده است و اگر ممکن بود که ایشان هم روزی مشرک شده و از هدایت الهی تخلف کنند اعتماد خداوند برایشان خطا و گمراهی بود، و خداوند نه گمراه میشود و نه دچار خطا و فراموشی میگردد.
بنابر این آیه شریفه دلالت خواهد کرد بر اینکه در هر زمانی خدای تعالی دارای بنده و یا بندگانی است که موکل بر هدایت الهی او هستند، و دین او و آن طریقه مستقیمی را که کتاب و حکم و نبوت انبیا (علیهالسّلام) متضمن آن است حفظ میکنند، و آنرا از انقراض نگهداری مینمایند، و این بندگان کسانی هستند که شرک و ظلم در ایشان راه نداشته و به عصمتی الهی معصوماند، و آنان عبارتاند از انبیا و جانشینان آنها.
از اینروی، آیه شریفه مخصوص به
معصومان (علیهالسّلام) خواهد بود. البته با توسعه آیه ممکن است مؤمنان صالح را که به
عصمت تقوا، صلاح و ایمان خالص از شوائب شرک و ظلم مجهز شدهاند، و کسانی را که به مصداق آیه شریفه «اِنَّهُ لَیْسَ لَهُ سُلْطانٌ عَلَی الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ»،
از
ولایت شیطان بیرون شدهاند ملحق به اوصیای انبیا (علیهالسّلام) نموده و بگوییم آیه شریفه شامل اینگونه از مردان صالح هم میشود.
همه تفاسیر یاد شده از لحاظ محتوا صحیح بوده و ممکن است تمامشان به صورت ایهام مراد از آیه باشند.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «منظور از کافران در آیه ۸۹ سوره انعام» تاریخ بازیابی۱۳۹۹/۱۰/۱۷.