مقاومت در برابر صلح
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: امام حسن علیهالسلام، موافقان، متعرضان.
پرسش: دقیقاً روشن کنید چه گروهها و افرادی در برابر صلح
امام حسن ـ علیهالسلام ـ مقاومت کردند؟ لطفاً توضیح دهید؟
پاسخ: اگر ما
تاریخ اسلام را از
متون اصلی و مورد
اعتماد بهدقت مورد بررسی قرار دهیم، خواهیم دید که امام حسن ـ علیهالسلام ـ در واقع اقدام به صلح نکرد؛ بلکه صلح به آن حضرت
تحمیل شد؛ یعنی شرایط
جامعه اسلامی بهگونهای بود که صلح غیر قابل اجتناب بود؛ لذا صلح امام حسن ـ علیهالسلام ـ با معاویه، از دشوارترین حوادثی بود که اهلبیت ـ علیهمالسلام ـ پس از
رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ از ناحیه این
امت بدان دچار شدند. امام حسن با این صلح مصائب و دردهای رنجآوری را تحمل کرد که هیچکس جز
امام معصوم به کمک خداوند،
قدرت تحمل آن را ندارد؛ اما در رابطه با جواب سؤال فوق که
مخالفین صلح امام چه کسانی و چه گروههایی بودند، باید ابتدا به
ترکیب نیروهای
اردوگاه امام نگاه کرد که چه افرادی و چه گروههایی با چه هدفهایی در این اردو شرکت کرده بودند. بعد ببینیم چه کسانی و چرا
مخالفت با صلح میکردند.
ترکیب سپاه امام طوری بود که هر گروهی با اهداف خاص خود، در آن
شرکت داشتند:
جمعی از
شیعیان امام و پدرش.
جمعی از طرفداران
حکمیت (خوارج) که به هر طریقی درصدد جنگ با
معاویه بودند.
طرفداران هرجومرج و آشوب و طمعکاران
غنیمت جنگی و احیاناً شکاک.
صاحبان عصبیتهای قبیلهای که دنبالهرو سران
قبایل بودند و
دین انگیزه آنان نبود.
لذا با توجه به این ترکیب، معلوم است که هدف همه موافقین
مبارزه و
جنگ یکی نبود؛ بلکه برای برخی منافع شخصی یا قبیلهای (نه
تکلیف شرعی) اهمیت داشت؛ لذا امام در جواب
حجر بن عدی (که خواهان ادامه جنگ بود) فرمود: ای حجر! همه مردم آنچه را که تو
دوست میداری، دوست ندارند و عقیده آنان همچون عقیده تو نیست و آنچه که من کردم، فقط برای این بود که تو و امثال تو باقی بمانید و خداوند هر روز در شأنی است.
معترضان به امام حسن در جریان صلح آن حضرت بیشتر از دو گروه بودند:
یکی خوارج که به هر نحو ممکن میخواستند به هدف خود که همان کشتن معاویه بود، برسند. به همین دلیل با امام علی ـ علیهالسلام ـ نیز به مقابله برخاستند.
تعدادی از شیعیان که
روحیه انقلابی و آتشین داشتند و با
تسامح میانهای نداشتند. آنها با صلح مخالف بوده و گاه و بیگاه به امام
اعتراض میکردند و حتی با عبارتهای نامناسب امام حسن ـ علیهالسلام ـ را خطاب کرده، «یا مذل المؤمنین» میخواندند.
ولی امام این گروه را با بیان هدف خود و تشریح وضع موجود قانع میکردند. آنها هم قبول کرده و پیروی از امام مینمودند. امام در جوابشان میفرمود: من مذلالمؤمنین نیستم؛ بلکه معزالمؤمنین هستم.
امام در جواب معترضان در جای دیگر فرمودند: که اقدام من شبیه اقدام آن عالم (حضرت خضر) همراه موسی است که کشتی را سوراخ کرد و هدف او حفظ کشتی برای صاحبانش بود و هدف من هم حفظ اصل دین و تشیع است.
از میان معترضان میتوان به افرادی همچون حجر بن عدی،
مالک بن حمزه،
مسیب بن نجبه و
سلیمان بن صرد خزائی و
قیس بن سعد اشاره کرد که از بزرگان
صحابه امیرالمؤمنین ـ علیهالسلام ـ و امام حسن مجتبی ـ علیهالسلام ـ بودند.
قیس بن سعد که با صلح مخالف بود، بعد از صلح مضطرب بود؛ روزی به مجلسی که معاویه هم در آن بود، وارد شد و متوجه حضرت
امام حسین ـ علیهالسلام ـ شد و از آن حضرت پرسید که
بیعت کنم؟ حضرت اشاره به امام حسن کرد و فرمود: او امام من است و اختیار با او است.
این مطلب در منابع اهلسنت بهصورت مخالفت امام حسین با امام حسن ـ علیهالسلام ـ آمده که البته نمیتواند درست باشد؛ زیرا امام حسین ـ علیهالسلام ـ تا وقتی که امام حسن ـ علیهالسلام ـ زنده بودند، خود را
مطیع برادر و امام خویش میدانستند و هیچگاه کوچکترین اعتراضی نکرده است. او میدانست که برادرش هر تصمیمی بگیرد، بهترین تصمیم است.
البته
منابع تاریخی که توسط متعصبین
سنیمذهب به رشته تحریر در آمده، از همان ابتدا سعی دارند که امام حسن ـ علیهالسلام ـ را یک فرد صلحطلب معرفی کنند و اینطور القا کنند که این امام حسن ـ علیهالسلام ـ بود که درخواست صلح کردند و بهدنبال این طرز
تفکر است که خیلی از
یاران و حتی برادر امام حسن (امام حسین علیهالسلام) را در زمره مخالفین صلح قرار میدهند. آنها امام حسن ـ علیهالسلام ـ را تبرئه میکنند و
مظلوم و صلحطلب نشان میدهند تا به دیگران
تهمت بزنند؛ اما آنچه از منابع معتبر شیعی برمیآید، این است که معاویه ابتدا درخواست صلح کرده و از طرف دیگر با
حیله و ترفند با توجه به اینکه نیروهای موجود در اردوگاه امام از تیرههای مختلف بودند، سعی کرد اختلافافکنی کند و تا حدودی هم موفق شد و لذا وضعی پیش آمد که امام مجبور به صلح شدند. حضرت در جواب معترض دیگری فرمود: از صلح با معاویه منظوری جز این نداشتم که شما را از کشته شدن برهانم.
بنابراین در رابطه با مخالفت عدهای با صلح امام حسن میتوان گفت: کسانی که امام را به راحتطلبی و عافیتاندیشی
متهم کردهاند، اغلب از
خوارج و کسانی بودند که بهدنبال منافع شخصی خود بودند؛ هرچند و در این میان گروهی از شیعیان بودند که تحت تأثیر شور و احساس، و داشتن روحیه انقلابی و همچنین برای کسب
پیروزی در مقابل معاویه یا گرفتن امتیاز از معاویه با صلح مخالفت میکردند.
ابن اثیر معتقد است، مخالفت قیس بن سعد با صلح و عدم بیعت او با معاویه گرفتن امتیازات بیشتر در رابطه با شیعیان بوده.
سایت اندیشه قم