• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

معنای سنت در بیان محدثان

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: سنت، حدیث، محدثان، فقیهان.

پرسش: معنای «سنت» در حدیث و بیان محدثان و فقیهان چیست؟



واژه «سنّت» از ریشه «سنن» به معنای سیره، روش، طریقه و سبک رفتار است.سنّت به معنای روش، طریقه و سبک، معنایی عام دارد که می‌تواند اشاره به روش پسندیده و نیکو داشته باشد، همچنان که در مورد روش و طریقه ناشایست و ناصواب نیز کاربرد دارد.
در حدیث نبوی ذیل، سنّت به هر دو معنا اشاره دارد:
«مَن سَنَّ سُنَّةً حَسَنَةً کانَ لَهُ اجرُها وَ اجرُ مَن عَمِلَ بِها الی یَومِ القِیامَةِ، وَ مَن سَنَّ سُنَّةً سَیِّئَةً کانَ عَلیهِ وِزرُهُ وَ وِزرُ مَن عَمِلَ بِها الی یَومِ القِیامَةِ؛
[۱۰] ابن‌حنبل شیبانی، احمد، مسند احمد، ج۴، ص۳۵۸-۳۶۰.
هر کس روشی شایسته بنیان نهد، پاداش آن و پاداش هر کس که تا روز قیامت بِدان عمل کند، نصیب وی خواهد شد و هر کس روشی ناپسند بنیان نهد، جزای آن و عقاب هر کس که تا روز قیامت بِدان عمل کند، بر عهده او خواهد بود.»


این واژه در احادیث و پیرو آن در بیان محدّثان، فقیهان و عالمان، در معانی خاصّی به‌کار رفته و تبدیل به اصطلاح شده است. معانی اصطلاحی «سنّت» در احادیث، از این قرارند:

۲.۱ - سنّت در برابر بدعت

در این کاربرد، مراد از «سنّت»، چیزی است که از پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله) یا امام معصوم صادر شده باشد.
[۱۲] غفاری، علی اکبر، دراسات فی علم الدرایة، ص۱۳.
[۱۴] ابن‌حجر، احمد بن علی، فتح الباری، ج۱۳، ص۱۹۱.

سنّت بدین معنا، یکی از ادلّه اربعه و به عنوان حجّت شرعی، شمرده می‌شود و در مقابل «بدعت» قرار می‌گیرد. مراد از بدعت، چیزی است که بدون استناد به منبع وحیانی، به عنوان شریعت لحاظ شود.
در برخی از احادیث، این معنا از سنّت مورد توجّه قرار گرفته است:
«جاءَ رَجُلٌ الی امیرِ المُؤمِنینَ (علیه‌السّلام) فَقالَ: اخبِرنی عَنِ السُّنَّةِ وَ البِدعَةِ...فَقالَ امیرُ المُؤمِنینَ (علیه‌السّلام): السُّنَّةُ ما سَنَّ رَسولُ اللّه (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله)، وَ البِدعَةُ ما اُحدِثَ مِن بَعدِهِ؛
[۱۷] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، سیره پیامبر خاتم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، ج۱، ص۱۱۶، ح۳.
شخصی نزد امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) آمد و گفت: مرا از سنّت و بدعت...خبر ده. امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) فرمود: سنّت چیزی است که پیامبر خدا (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله) بنیان نهاده است و بدعت، چیزی است که پس از ایشان [و به نام دین]، پدید آمده باشد.»
سنّت بدین معنا، هم در بردارنده اعمال واجب و هم در بردارنده اعمال مستحب است.
امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) در تبیین این معنای «سنّت» فرموده است:
«السُّنَّةُ سُنَّتانِ: سُنَّةٌ فی فَریضَةٍ، الاَخذُ بِها هُدیً وَ تَرکُها ضَلالَةٌ، وَ سُنَّةٌ فی غَیرِ فَریضَةٍ، الاَخذُ بِها فَضیلَةٌ وَ تَرکُها غَیرُ خَطیئَةٍ؛
[۲۰] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، سیره پیامبر خاتم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، ج۱، ص۱۱۸، ح۸.
سنّت، دو گونه است: سنّت واجب که عمل به آن، موجب هدایت است و ترک آن گم‌راهی، و سنّت غیر واجب که عمل به آن، فضیلت است و ترک آن، گناه نیست.»
در دانش حدیث، «سنّت» به گونه مطلق و بدون اضافه شدن به فردی، ناظر به روشن پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله) است. سنّت، گاه به اشخاص دیگر بویژه اهل بیت (علیهم‌السّلام) نیز اضافه می‌شود که به معنای سیره و روش همان فرد است. برای نمونه، در دعای صبح که از امام باقر (علیه‌السّلام) و امام صادق (علیه‌السّلام) روایت شده، آمده است:
«اصبَحتُ بِاللّه مُؤمِنا عَلی دِینِ مُحَمَّدٍ و سُنَّتِهِ و دِینِ عَلیٍّ و سُنَّتِهِ و دِینِ الاوصیاءِ و سُنَّتِهِم؛ روز خود را در حالی آغاز کردم که به خدا ایمان دارم و بر آیین و سنّت محمّد و آیین و سنّت علی، و آیین و سنّت اوصیایم.»


۲.۲ - سنّت به معنای عمل مستحب

گاهی «سنّت» در معنای مطلق عمل مستحب به کار می‌رود و در برابر فرض، فریضه یا مکتوبه (به معنای عمل واجب) قرار می‌گیرد. در بسیاری از روایات، این معنا از سنّت، مورد توجّه قرار گرفته است.برای نمونه، امام باقر (علیه‌السّلام) یا امام صادق (علیه‌السّلام) در باره لزوم نماز جماعت می‌فرماید:
«الصَّلَواتُ فَریضَةٌ وَ لَیسَ الاِجتِماعُ بِمَفروضٍ فِی الصَّلاةِ کُلِّها وَ لکِنَّها سُنَّةٌ؛
[۲۵] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، سیره پیامبر خاتم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، ج۱، ص۱۲۰، ح۱۰.
نمازها [ی یومیّه] واجب هستند؛ ولی جماعت خواندن نماز، واجب نیست؛ بلکه مستحب است.»
امام رضا (علیه‌السّلام) نیز در باره غسل جمعه و فطر و اضحی فرموده است:
«سُنَّةٌ وَ لَیسَ بِفَریضَةٍ؛
[۲۷] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، سیره پیامبر خاتم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، ج۱، ص۱۸۸، ح۱۳۹.
سنّت (مستحب) است و واجب نیست.»

۲.۳ - سنّت به معنای واجب غیر قرآنی

برخی از احکام واجب، در قرآن ذکر شده‌اند که در اصطلاح روایی و فقهی، «فرض اللّه» نامیده می‌شوند. اعمال واجبی که در قرآن به آنها اشاره نشده و تنها از طریق پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله) و اهل بیت (علیهم‌السّلام) تبیین شده‌اند، «سنّت» نامیده می‌شود. سنّت در این معنا، عمل واجب غیر قرآنی است. حسین بن نضر می‌گوید: «یَغتَسِلُ الجُنُبُ وَ یُترَکُ المَیِّتُ لِاَنَّ هذا فَریضَةٌ وَ هذا سُنَّةٌ؛ از امام رضا (علیه‌السّلام) در باره گروهی سؤال کردم که در سفرند. یکی از آنها می‌میرد و همراه آنان نیز شخصی جُنُب است، در حالی که آب موجود در نزد آنان،‌ اندک است و به‌اندازه غسل کردن یکی از آن دو است. کدام یک مقدّم می‌شوند؟ امام (علیه‌السّلام) فرمود: شخص جنب غسل می‌کند و غسل میّت ترک می‌شود؛ زیرا غسل جنابت، فریضه است [و در قرآن ذکر شده است] و غسل میّت، سنّت است [و در قرآن ذکر نشده است].
در باره وقوف در مشعر و وقوف در عرفه نیز این سخن آمده است:
«الوُقوفُ بِالمَشعَرِ فَریضَةٌ وَ الوُقوفُ بِعَرَفَةَ سُنَّةٌ؛
[۳۶] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، سیره پیامبر خاتم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، ج۱، ص۱۲۲، ح۱۴.
وقوف در مشعر، فریضه و وقوف در عرفه، سنّت است.»

۲.۴ - سنت به معنای سبک رفتار

واژه «سنّت» گاه به معنای سیره و سبک رفتار است. در متون حدیثی، عمل مستمر و همیشگی پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله) و اهل بیت (علیهم‌السّلام) به عنوان سنّت، مطرح و بر پیروی از آن تاکید شده است.
پیامبر خدا (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله) با اشاره به خلق نیکوی خویش، برخی از رفتارهای دائمی خود را یادآوری کرده و آنها را الگویی برای مسلمانان دانسته است:
«خَمسٌ لا ادَعُهُنَّ حَتَّی المَماتِ: الاَکلُ عَلَی الحَضیضِ مَعَ العَبیدِ، وَ رُکوبیَ الحِمارَ مُؤکَفا، وَ حَلبُ العَنزِ بِیَدی، وَ لُبسُ الصّوفِ، وَ التَّسلیمُ عَلَی الصِّبیانِ؛ لِتَکونَ سُنَّةً مِن بَعدی؛
[۳۹] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، سیره پیامبر خاتم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، ج۱، ص۱۲۴، ح۱۸.
پنج عمل است که تا هنگام مرگ، آنها را ترک نخواهم کرد: غذا خوردن فروتنانه همراه بردگان، سوار شدن بر الاغ بی جهاز، دوشیدن شیر گوسفندان با دستان خویش، پوشیدن لباس پشمینه و سلام کردن به کودکان، تا آن‌که این اعمال، روش و طریقه مسلمانان پس از من باشد.»
سیره به معنای سبک رفتار، مواردی افزون‌تر از عمل مستمر را نیز در بر می‌گیرد. مراد از سبک رفتار‌گونه عمل است که در موارد مشابه نیز تکرار می‌شود و یا قابلیت تکرار دارد، حتّی اگر استمرار فعلی هم نداشته باشد. امام زین العابدین (علیه‌السّلام) در باره شیوه امیر مؤمنان (علیه‌السّلام) در جنگ جمل می‌فرماید:
«سارَ وَ اللّه فیهِم بِسیرَةِ رَسولِ اللّه یَومَ الفَتحِ؛ به خدا سوگند که در باره آنان به شیوه پیامبر خدا (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله) در فتح مکّه، رفتار کرد.»
عملی مستمر که بر اثر مداومت شخص بر آن به صورت خُلق و خو در می‌آید، گاه «سیره»، گاه «سنّت» و گاه «اخلاق» معرّفی شده است، مانند عطر زدن پیامبر (صلی‌اللّه‌علیه‌و‌آله) و....
[۴۱] ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، سیره پیامبر خاتم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، ج۱، ص۱۶۳.



۱. ر.ک:ابن‌فارس، احمد، مقاییس‌اللغه، ج۳، ص۶۱.    
۲. جوهری، اسماعیل بن حماد، صحاح اللغة، ج۵، ص۲۱۳۸.    
۳. ابن‌اثیر، مبارک بن محمد، النهایه فی غریب الحدیث والاثر، ج۲، ص۴۰۹.    
۴. راغب اصفهانی، حسین بن محمد، مفردات الفاظ القرآن، ص۴۲۹.    
۵. ابن‌منظور، محمد بن مکرم، لسان العرب، ج۱۳، ص۲۲۵.    
۶. ر.ک:فیومی، احمد بن محمد، المصباح المنیر، ج۱، ص۲۹۱.    
۷. علم‌الهدی، سید مرتضی، الفصول المختارة، ص۱۳۶.    
۸. ر.ک:نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۲، ص۷۰۴.    
۹. ر.ک:نیشابوری، مسلم بن حجاج، صحیح مسلم، ج۴، ص۲۰۵۹.    
۱۰. ابن‌حنبل شیبانی، احمد، مسند احمد، ج۴، ص۳۵۸-۳۶۰.
۱۱. ابن‌ماجه، محمد بن یزید، سنن ابن ماجة، ج۱، ص۷۴.    
۱۲. غفاری، علی اکبر، دراسات فی علم الدرایة، ص۱۳.
۱۳. ر.ک:طباطبایی، سید ‌محمدتقی، الاُصول العامّة للفقه المقارن، ص۱۲۲.    
۱۴. ابن‌حجر، احمد بن علی، فتح الباری، ج۱۳، ص۱۹۱.
۱۵. محمدی ری‌شهری، محمد، میران الحکمه، ج۱۱، ص۴۵۹.    
۱۶. محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه قرآن و حدیث، ج۱۱، ص۴۵۹.    
۱۷. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، سیره پیامبر خاتم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، ج۱، ص۱۱۶، ح۳.
۱۸. برقی، احمد بن محمد، المحاسن، ج۱، ص۲۲۴.    
۱۹. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۲، ص۲۶۴.    
۲۰. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، سیره پیامبر خاتم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، ج۱، ص۱۱۸، ح۸.
۲۱. فیض کاشانی، محمد بن شاه مرتضی، الوافی، ج۹، ص۱۵۵۸.    
۲۲. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۴، ص۴۲۱.    
۲۳. مغربی، قاضی نعمان، الایضاح، ج۱، ص۶۵.    
۲۴. بحرانی، یوسف، الحدائق الناضرة فی أحکام العترة الطاهرة، ج۱۱، ص۳۵.    
۲۵. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، سیره پیامبر خاتم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، ج۱، ص۱۲۰، ح۱۰.
۲۶. نجفی جوهری، محمد‌حسن، جواهر الکلام فی ثوبه الجدید، ج۲، ص۶۳۸.    
۲۷. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، سیره پیامبر خاتم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، ج۱، ص۱۸۸، ح۱۳۹.
۲۸. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ج۱، ص۱۱۰، ح۲۸۷.    
۲۹. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الاحکام، ص۱۰۹، ح۲۸۶.    
۳۰. ابن‌بابویه قمی، محمد بن علی، من لایحضره الفقیه، ج۱، ص۱۰۸، ح۲۲۳.    
۳۱. صدوق، محمد بن علی‌، عیون اخبار الرضا، ج۲، ص۸۲، ح۱۹.    
۳۲. صدوق، محمّد بن علی، علل الشرائع، ج۱، ص۳۰۵، ح۱.    
۳۳. مجلسی، محمدباقر، بحار الانوار، ج۸۱، ص۲۶، ح۳.    
۳۴. مجلسی، محمد‌باقر، ملاذ الأخیار فی فهم تهذیب الأخبار، ج۸، ص۱۶۷.    
۳۵. فاضل هندی، محمد، کشف اللثام و الإبهام عن قواعد الأحکام، ج۶، ص۹۹.    
۳۶. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، سیره پیامبر خاتم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، ج۱، ص۱۲۲، ح۱۴.
۳۷. صدوق، محمد بن علی‌، الخصال، ج۱، ص۲۷۱.    
۳۸. حر عاملی، محمد بن حسن، وسائل الشیعه، ج۱۶، ص۴۱۷.    
۳۹. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، سیره پیامبر خاتم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، ج۱، ص۱۲۴، ح۱۸.
۴۰. کلینی، محمد بن یعقوب، الکافی، ج۵، ص۳۳.    
۴۱. ر.ک: محمدی ری‌شهری، محمد، سیره پیامبر خاتم (صلّی‌الله‌علیه‌وآله)، ج۱، ص۱۶۳.



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «معنای «سنت» در حدیث و بیان محدثان و فقیهان» تاریخ بازیابی۱۳۹۸/۱۲/۴.    






جعبه ابزار