معنای ارباب در لغت و قرآن
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: توحید،
شرک، صاحب، مالک،
پروردگار، مربی،
تربیت،
ربوبیت، ارباب،
رب.
پرسش: معنای کلمه «ارباب» چیست؟ آیا در
قرآن کلمه «ارباب» بهکار رفته است؟
پاسخ اجمالی: «ارباب» در لغت، جمع ربّ است به معنای تربیت و پرورش. رب وقتی به صورت مطلق بهکار رود، از نامهای خدای تعالی است و در این مفهوم، نمیتوان آنرا جمع بست.
واژه «ارباب»، در چهار آیه از آیات قرآن کریم بهکار رفته است و در آن موارد یک پیام واحد دارد و آن گسستن از «ارباب» و خدایان و صاحباختیاران دروغین و پیوستن به توحید است.
«ارباب» در اصل واژهای عربی و جمع «ربّ» است. «ربّ» در ریشه اصلی به معنای تربیت و پرورش است؛ یعنی ایجاد کردن حالتی پس از حالتی دیگر در چیزی تا به حدّ نهایی و تمام و کمال آن برسد.
بدینترتیب «ربّ» در ریشه لغوی، مفهومی مصدری دارد که بهطور
استعاره بهجای
فاعل بهکار رفته است؛
یعنی در کاربرد عرفی، به صورت استعاره برای پرورشدهنده و کسی که فرآیند رشد چیزی را بر عهده میگیرد و آنرا به تدریج به سمت کمال و رشد مطلوب ارتقا میدهد، بهکار رفته است و در نتیجه مفهوم
اسم فاعل یافته است.
در این مفهومِ استعارهای، برای ربّ معانی گوناگونی را برشمردهاند. برخی از این معانی عبارتاند از:
سیّد (آقا و رئیس)،
مصلح،
مالک،
صاحب.
«ربّ» وقتی به صورت مطلق بهکار رود، از نامهای خدای تعالی است و در این مفهوم، نمیتوان آنرا جمع بست.
اما به شکل
مضاف، قابل کاربرد برای دیگر موجودات نیز میباشد: «ربّ الدّار» و «ربّ الفرس»، چنانکه جناب
عبدالمطلب به
ابرهه گفته بود: «انا ربّ الابل و للبیت ربّ یمنعه (سیمنعه)؛
من صاحب شترانم،
کعبه هم صاحبی دارد که از آن حفاظت خواهد کرد.»
در صورتی که «ربّ» برای موجودی غیر از خداوند متعال بهکار رود، قابل جمع بستن است. بدینترتیب، در کاربرد عرفی، معنا و مفهوم «ارباب» عبارت است از: صاحبان، مالکان و پرورندگان.
البته ارباب در
زبان فارسی، با اغماض از معانی جمع آن، به رئیس ده و مالک و بزرگ گفته میشود و در نتیجه به صورت مفرد استعمال میگردد.
واژه «ارباب»، در چهار آیه از آیات قرآن بهکار رفته است:
• «قُلْ یا اَهْلَ الْکِتابِ تَعالَوْا اِلی کَلِمَةٍ سَواءٍ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمْ اَلاَّ نَعْبُدَ اِلاَّ اللهَ وَ لا نُشْرِکَ بِهِ شَیْئاً وَ لا یَتَّخِذَ بَعْضُنا بَعْضاً اَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ؛
بگو: ای
اهل کتاب! بیایید به سوی سخنی که میان ما و شما یکسان است که جز خداوند یگانه را نپرستیم و چیزی را همتای او قرار ندهیم و بعضی از ما، بعضی دیگر را (غیر از خدای یگانه) به خدایی نپذیرد.»
• «وَ لا یَاْمُرَکُمْ اَنْ تَتَّخِذُوا الْمَلائِکَةَ وَ النَّبِیِّینَ اَرْباباً اَ یَاْمُرُکُمْ بِالْکُفْرِ بَعْدَ اِذْ اَنْتُمْ مُسْلِمُونَ»؛
و به شما دستور نمیدهد که
فرشتگان و
پیامبران را پروردگار خود قرار دهید، آیا پس از آنکه
مسلمان گشتهاید، شما را به
کفر فرمان میدهد؟»
• «اتَّخَذُوا اَحْبارَهُمْ وَ رُهْبانَهُمْ اَرْباباً مِنْ دُونِ اللهِ وَ الْمَسیحَ ابْنَ مَرْیَمَ وَ ما اُمِرُوا اِلاَّ لِیَعْبُدُوا اِلهاً واحِداً؛
آنان
احبار و راهبانشان را به جای خداوند میپرستیدند و نیز
مسیح بن مریم را. حال آنکه فرمانی جز این به آنان داده نشده بود که خدای یگانه را بپرستند.»
• «یا صاحِبَیِ السِّجْنِ اَ اَرْبابٌ مُتَفَرِّقُونَ خَیْرٌ اَمِ اللهُ الْواحِدُ الْقَهَّارُ؛
ای دوستان زندانی من! آیا خدایان پراکنده بهترند، یا خداوند یکتای پیروز؟!»
آیات بالا، یک پیام مشترک دارند. همان پیامی که پاسخ
فطرت انسانی هم هست؛ این پیام واحد، گسستن از «ارباب» و خدایان و صاحباختیاران دروغین و پیوستن به توحید است. به دیگر سخن؛ مضمون مشترک آیات ذکر شده،
ایمان به
ربوبیت تکوینی و
تشریعی و دوری از «پرستش» دیگر موجودات (هر چند مقدس و باارزش) است.
از آنجا که «ارباب» در لغت، جمع ربّ است، «اربابگرایی» آن خواهد بود که انسان، ربوبیت موجوداتی جز خدای عزّ و جلّ را پذیرا باشد و از پذیرش توحید در ربوبیت الهی سر باز زند. بنابراین، به هراندازه انسان در کانون نورانی توحید ربوبی بیشتر قرار گرفت، به هماناندازه از شرک و گرایش به ارباب و موجودات بیمقدار دیگر دوری گزیده است و بر عکس هر گامی که انسان از ربوبیت الهی فاصله گرفت، به ربوبیت موجودی غیر پروردگار عالم در وادی «اربابگرایی» در غلتیده است.
پایگاه اسلام کوئست، برگرفته از مقاله «معنای ارباب در لغت و قرآن»، تاریخ بازیابی۱۴۰۰/۱/۲۳.