مروان بن حکم
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: فرهنگ اسلامی،
عثمان،
تبعید،
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم)،
حکومت،
جنگ جمل،
معاویه.
پرسش: مروان بن حکم کیست؟
پاسخ:
مروان بن حَکم، چهره مرموز، فتنهانگیز و فرصتطلبی بود که تمایل بسیاری به ایجاد فتنهها و درگیریها داشت. وی نمونه عینی نفوذیان در یک نهضت است که نه با روح جریان، همگونی دارند و نه به ارزشهای آن باور دارند و نه با اسوههای آن، همراهاند. اینگونه کسان، بیشترین ضررها را به آن جریان فکری و سیاسی که در آن رشد میکنند، وارد میسازند. مروان، با نفوذ بسیاری که در عثمان داشت، و تمایل بیاندازهاش به سلطنت و سرانجام، بیاعتقادیاش به
فرهنگ اسلامی، نقش [
تخریبی
] مهمّی در تحوّلات جامعه اسلامی بازی کرده است. نقش او در شعلهورسازی دوباره آتش قهر شورشیان علیه
عثمان و شتاب گرفتن درگیریهای اطراف دارالخلافه نیز تامّلبرانگیز است.
مروان، از خاندان اُموی و پسر عموی عثمان بود که در
مکه یا طائف متولّد شد؛ لیکن چون پیامبر خدا، پدر او
حَکم بن ابیالعاص را به طائف
تبعید کرده بود، او نیز به همراه پدرش در طائف بود و لذا پیامبر خدا را ندید.
دلیل تبعید حکم بن ابیالعاص به طائف، نگاه کردن او به داخل خانه
پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) و یا به سخره گرفتن اعمال و رفتار ایشان بود.
پیامبر (صلیاللهعلیهوآله)، یک بار، حَکم را
نفرین کرده و فرموده بود:
وای بر امّت من از دست نسل این مرد!
هنگامی که عثمان به
خلافت رسید، عمو و پسر عموی خود (حَکم و مروان) را به مدینه بازگرداند و اکرام بسیار کرد، اموال زیادی به آنان داد و به مروانْ فرصت داد تا در تمام شئون خلافت، دخالت کند. مروان، مُنشی خلیفه، ولی در واقع، گرداننده اصلی کار
حکومت بود.
اعتماد عثمان به مروان و اطاعت بیچون و چرا از او، بیگمان در قتل عثمان، نقش مهمی داشت.
مروان، افزون بر آنکه جوان و خام بود، از
آداب معاشرت اسلامی نیز بهرهای نداشت؛ زیرا از آغاز زندگی، خارج از
مدینه و به عنوان تبعیدی و مطرود پیامبر (صلیاللهعلیهوآلهوسلّم) زندگی کرده بود.
او با ضربتی که بر پشت گردن او خورده بود، زخمی شده بود و تا آخر عمر را با گردنی کج و خمیده گذراند و چون گردنی باریک داشت، او را «خَیطُ الباطل (ریسمان باطل)» مینامیدند.
او پس از کشته شدن عثمان به
مکه گریخت و به شورشیان جمل ملحق شد.
مروان در
جنگ جمل، فرمانده سوارگان سمت راست سپاه بود.
او در این جنگ، نقشی مزوّرانه داشت و در بحبوحه جنگ،
طلحه را کشت؛ چون او را قاتل عثمان میدانست. او در همین جنگ، مجروح شد؛ ولی
امام علی (علیهالسّلام) او را
عفو کرد. روی سپس به
معاویه ملحق شد و در
جنگ صِفّینْ شرکت کرد.
مروان پس از
شهادت امام علی (علیهالسّلام) در سال ۴۲ هجری از سوی معاویه حاکم مدینه شد. او مانع به خاک سپاریِ
امام حسن (علیهالسّلام) در کنار جدّش پیامبر خدا گردید.
او بعد از
یزید بن معاویه به خلافت رسید؛ لیکن نُه یا دَه ماه بیشتر حکومت نکرد و این سخن امام علی (علیهالسّلام) که مدّت زمان حکومت او را به «لعقةُ الکلبِ انفَه (بهاندازهای که سگ، دماغش را میلیسد)» تشبیه کرده بود، تحقّق یافت. پس از او فرزندانش خلافت را در دست گرفتند و بدینسان، سلسله مروانیانْ بنیاد نهاده شد که در ناهنجار جلوه دادن معارف اسلام و سقوط جامعه اسلامی، نقش بسیار بد و خبیثانهای داشتند.
مروان در سال ۶۵ هجری کشته شد.
حدیثنت، برگرفته از مقاله «مروان بن حکم» تاریخ بازیابی ۱۳۹۷/۱۲/۲۴.