• خواندن
  • نمایش تاریخچه
  • ویرایش
 

متون روایی مربوط به اربعین حسینی

ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف



کلیدواژه: ا ربعین حسینی، مزار.

پرسش: تحلیل شما در خصوص متون روایی و تاریخی مربوط به اربعین حسینی چیست؟



این متون که از آنها، اهمیت اربعین حسینی استفاده شده بر دو دسته‌اند؛ گروه نخست، گزارش‌هایی هستند که بر زیارت مزار سید‌الشهداء (علیه‌السّلام) در چهلمین روز شهادتش یعنی بیستم صفر سال ۶۱ هجری، دلالت دارند. گروه دوم روایات مربوط به زیارت اربعین هستند؛

۱.۱ - روایات زیارت اربعین اول

متون مربوط به زیارت مزار امام (علیه‌السّلام) در چهلمین روز شهادتش که خود بر چند دسته‌اند؛
متونی که از زیارت مزار امام حسین (علیه‌السّلام) در این روز، توسط صحابی جلیل‌القدر جابر بن عبدالله انصاری به عنوان نخستین زائر حسینی یاد کرده‌اند.
[۳] طبري، محمد بن ابي‌القاسم، بشاره المصطفي لشيعه المرتضي، ص۷۴.
[۴] محلي، حميد بن احمد، الحدائق الورديه في مناقب الائمة الزيديه، ج۱، ص۱۲۹.
[۵] ناطق بالحق، یحیی بن حسین، تیسیر المطالب، ص۹۳.
[۷] خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۶۷.

متونی که به ورود کاروان اسیران اهل بیت (علیه‌السّلام) به کربلا در این روز اشاره کرده‌اند.
[۸] ابو‌ریحان بیرونی، محمد بن احمد، الآثار الباقیة، ص۴۲۲.

برخی نیز بین تصریح دارند در این روز جابر و اهل بیت (علیه‌السّلام) با هم وارد کربلا شدند و بر سر مزار همدیگر را ملاقات کرده‌اند.

۱.۱.۱ - نظر اندیشمندان

محققان و‌ اندیشمندان در پذیرش این متون هم نظر نیستند. آنچه در این میان باعث اختلاف شده قراین تاریخی و عقلی است که بازگشت اهل بیت (علیه‌السّلام) به کربلا در اربعین را غیر ممکن می‌نماید. برخی گزارش‌ها حاکی است ابن زیاد اسیران اهل بیت (علیه‌السّلام) را در کوفه نگه‌داشت تا از جانب یزید کسب تکلیف کند که این کار حدود بیست روز وقت لازم داشت تا نامه یزید از شام برسد و اسیران روانه شام شوند. برخی گزارش‌ها نیز حاکی است یزید (لعنةالله‌علیه) ایشان را به مدت یکماه در شام نگاه داشت افزون براین، مسیر بازگشت اهل بیت (علیه‌السّلام) از شام به مدینه بود و راه مدینه در آن روزگار از راه کوفه و عراق جدا بود بنابر این اگر کاروان می‌خواست روانه کربلا شود باید مسیر خود را تغییر می‌داد و این کار نیازمند اجازه یزید بود و مأمورانی که اهل بیت (علیه‌السّلام) را به مدینه می‌بردند اجازه این کار را نداشتند. با توجه بدین حقایق و طولانی بودن زمان سفر در گذشته، حضور اهل بیت (علیه‌السّلام) بر سر مزار در روز اربعین امکان عقلی نداشته است.
بنابر این متون حاکی از حضور اهل بیت (علیه‌السّلام) در اربعین، قابل اعتماد نیستند این در حالی است که متون مربوط به زیارت جابر در این روز، چنین مشکلی ندارند و بیشتر قابل اعتمادند. هر چند برخی نسبت به امکان حضور جابر در کربلا در مدت چهل روز اظهار تردید کرده‌اند اما حقیقت آن است که وقتی سر امام حسین (علیه‌السّلام) نزد ابن‌زیاد برده شد او، پیکی روانه مدینه کرد تا این خبر را به حاکم مدینه رساند و او نیز این خبر را به‌طور عمومی در مدینه اعلام کرد.
[۱۵] ابن‌اثير جزري، ابوالحسن علي بن ابي‌الکرم، الکامل في التاريخ، ج۲، ص۵۷۹.
بنابر این، رسیدن خبر شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) به مدینه در طول ده روز امکان داشته و از این رو جابر یک ماه وقت داشته تا مسیر مدینه به کربلا را طی کند ضمن آنکه ممکن است وی سفر خود به عراق را پیش از رسیدن خبر شهادت امام (علیه‌السّلام) آغاز کرده باشد. بدین ترتیب می‌توان گفت گزارش زیارت جابر در روز اربعین پذیرفتنی است.

۱.۲ - روایات مربوط به زیارت اربعین

در بین روایات مربوط به زیارت امام حسین (علیه‌السّلام) که بر زیارت مزار سالار شهیدان در هر فرصتی تاکید دارند، توصیه‌های ویژه‌ای نیز نسبت به زیارت مزار ایشان در مناسبت‌های خاص مانند شبهای جمعه، نیمه‌شعبان، اول و نیمه ماه رجب، روز عرفه، اعیاد فطر و قربان و روز عاشورا وجود دارد در این میان در خصوص اربعین توصیه مستقیم به زیارت امام (علیه‌السّلام) در این روز وجود ندارد. تنها دو روایت به زیارت اربعین اشاره کرده‌اند که در ذیل به آنها می‌پردازی.

۱.۲.۱ - روایت امام صادق

در این روایت که از صفوان نقل شده ، وی می‌گوید امام صادق (علیه‌السّلام) به من در خصوص زیارت اربعین فرمود: امام حسین (علیه‌السّلام) را در این روز به هنگام بالا آمدن روز، زیارت می‌کنی و این عبارات را می‌گویی....

۱.۲.۲ - روایت امام عسکری

در این روایت امام عسکری (علیه‌السّلام) در شمارش نشانه‌های مومن، پنج چیز را نشانه مومن می‌دانند؛ «پنجاه و یک رکعت نماز‌گزاردن در شبانه روز، زیارت اربعین، انگشتر به دست راست کردن، پیشانی بر خاک نهادن، و بلند گفتنِ بسم اللّه الرحمن الرحیم. (البته روایت مرسل و بی سند است).
تعبیر وارد شده در این دو متن، تعبیری مطلق و بدون توضیح نسبت به «زیارت اربعین» است. در روایت نخست، راوی می‌ گوید: «امام صادق (علیه‌السّلام) در خصوص زیارت اربعین به من فرمود...» و در کلام امام (علیه‌السّلام) سخنی از اربعین نیست روایت دوم نیز تعبیر «یکی از نشانه‌های مومن ، زیارت اربعین است» بکار رفته است. این تعابیر در مقایسه با تعابیری که نسبت به زیارت در روزهای عاشورا و نیمه شعبان، بکار رفته و صراحتاً به زیارت این روزها توصیه شده، تعابیری مطلق است و مشخص نیست چرا توصیه مستقیمی در این باره وارد نشده است. مطالب ذیل می‌تواند دلیل این امر باشد؛

شیعیان به تأسی از جابر و جهت یادمان زیارت او، به‌طور خودجوش، در روز اربعین به زیارت مزار امام حسین (علیه‌السّلام) می‌رفتند و از این‌رو نیازی به توصیه نبوده است اما زیارت ایام دیگر مثل نیمه شعبان، نیازمند توصیه و ترویج بوده است.
تعبیر صفوان در روایت نخست که؛ «امام در خصوص زیارت اربعین به من فرمودند این‌گونه زیارت کن» بدین معناست که این زیارت از عرف شیعیان، نشأت گرفته است. امام صادق (علیه‌السّلام) پس از مشاهده رواج این زیارت، نحوه زیارت را بیان کرده‌اند و بدین وسیله، نیازمندی آنان در خصوص ادب زیارت این روز را بر طرف ساختند.
گفتنی است شیخ مفید (م ۴۱۳) در کتاب المزار خود بابی دارد با عنوان ««فضل زیارة الاربعین» که بیانگر شناخته شده بودن این زیارت در عرف مردم آن دوران است. چنان‌که بیرونی در الآثار الباقیة تصریح دارد زمان زیارت اربعین، بیستم صفر است. این بدان معناست که در سده چهار و پنج زیارت اربعین، زیارتی رایج و شناخته شده بوده است.
به دلیل رواج فرهنگ زیارت در این روز و شناخته شده بودنش، این زیارت از نشانه‌های شیعیان به شمار می‌آمده است. از این رو، در روایت نقل شده از امام عسکری (علیه‌السّلام)، به عنوان نشانه مومن دانسته شده است و توضیح و توصیه‌ای نسبت بدان نشده است و اگر در میان نشانه‌های مومن بیان شده، بدین خاطر بوده که یکی از شاخصه‌های رفتاری و ظاهری شیعیان به شمار می‌آمده است. امام عسکری (علیه‌السّلام) با بیان این حدیث، گویا در صدد تأیید و ترویج آن بودند. با توجه به این که متوکل عباسی (م ۲۴۷) در دهه چهلِ سده سوم هجری، مزار امام حسین (علیه‌السّلام) و خانه‌های اطراف را تخریب و زائران را از سفر به کربلا منع کرد چنین برداشتی درست به نظر می‌رسد زیرا با سخت گیری‌های متوکل، روند زیارت به خصوص زیارت اربعین دچار کندی و فترت شده بود و امام با این بیان، تلاش کردند به مخاطبان گوشزد کنند که این زیارت نشانه شیعه است و باید دوباره احیاء شود و رونق گذشته خود را باز یابد. همچنین می‌توان گفت، پنج نشانه یاد شده در روایت، چند امر شکلی و ظاهری بودند که شیعه به خاطر پایبندی به آنها، از دیگر نحله‌ها، تشخیص داده می‌شد و بدانها، هویت و تشخص می‌یافت. از این رو امام عسکری (علیه‌السّلام) برای حفظ انسجام هویتی شیعیان، آنها را از نشانه‌های مومن شمردند تا آنان در مقابل فشارهای فرهنگی، مقاومت کنند و بر آنها پایدار بمانند و این گونه بود که شیعیان در صدد بودند تا سنت زیارت اربعین را حفظ کنند.


برخی روایات تأکید دارند که پس از شهادت امام حسین (علیه‌السّلام) تا چهل روز، زمین و آسمان بر ایشان گریسته‌اند مانند روایت عبدالله بن هلال از امام صادق (علیه‌السّلام) که در آن تصریح شده، گریه آسمان، سرخ شدن آن به هنگام طلوع و غروب، بوده است. در برخی روایات نیز بر گریه زمین بر مرگ مومن تا چهل روز اشاره شده است این‌گونه روایات تداوم سوگ بر مرگ مومن تا چهل روز را تأیید می‌کند و روز چهلم را پایان دوره سوگواری، می‌دانند.
به نظر می‌رسد صدور این‌گونه روایات، این ذهنیت را در بین بخشی از جامعه اسلامی ایجاد کرده بود که پایان دوره سوگواری بر متوفی، روز چهلم است. این امر می‌تواند عامل عزم جابر برای سفر به کربلا باشد. گویا وی تلاش کرده تا قبل از روز چهلم، خود را به مزار امام حسین (علیه‌السّلام) برساند و در آخرین فرصت یعنی روز چهلم، به چنین توفیقی دست یافته و فرصت سوگواری و زیارت در آخرین روز سوگواری را درک کرده است. گفتنی است با فرض قبول سفر اهل بیت (علیه‌السّلام) به کربلا در این روز و بازگشت آنان از شام از مسیر بادیه، این عامل می‌تواند توجیه کننده عجله آنان برای سفر به کربلا تا روز چهلم باشد.
جالب آنکه ابن بطوطه جهان‌گرد مغربی (م ۷۷۹) در گزارش مراسم سوگواری فرزند اتابک فارس و پوشیدن لباس عزا، می‌نویسد: اینان تا چهل روز لباس عزا به تن دارند و این به خاطر آن است که در نزد آنان روز چهلم نهایت و اتمام‌ اندوه و عزاست (هکذا یکون فعلهم الی تمام اربعین یوماً، و هی نهایة الحزن عندهم.
[۲۶] ابن‌بطوطه، محمد بن عبد‌الله، تحفة النظار فی غرائب الامصار و عجائب الاسفار، ج۲، ص۲۷.
(رحلة ابن بطوطة: این مطلب، به روشنی، بر وجود این ذهنیت در بخش‌های از جوامع اسلامی و شکل‌گیری سنت سوگواری چهل روزه با الهام‌گیری از روایات یادشده، دلالت دارد.)


۱. سیدابن‌طاووس، علی بن موسی، مصباح الزائر، ص۲۸۶.    
۲. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۱۰۱، ص۳۲۹، ح۱.    
۳. طبري، محمد بن ابي‌القاسم، بشاره المصطفي لشيعه المرتضي، ص۷۴.
۴. محلي، حميد بن احمد، الحدائق الورديه في مناقب الائمة الزيديه، ج۱، ص۱۲۹.
۵. ناطق بالحق، یحیی بن حسین، تیسیر المطالب، ص۹۳.
۶. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۶۸، ص۱۳۰، ح۶۲.    
۷. خوارزمی، موفق بن احمد، مقتل الحسین، ج۲، ص۱۶۷.
۸. ابو‌ریحان بیرونی، محمد بن احمد، الآثار الباقیة، ص۴۲۲.
۹. مفید، محمد بن نعمان، مسار الشیعة، ص۴۶.    
۱۰. طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، ص۷۸۷.    
۱۱. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۹۸، ص۱۹۵.    
۱۲. سید ابن‌طاووس، علی بن موسی، الاقبال بالاعمال الحسنه، ج۳، ص۱۰۰.    
۱۳. مفید، محمد بن محمد، الارشاد، ج۲، ص۱۲۳.    
۱۴. طبری، محمد بن جریر، تاریخ امم و الملوک، ج۵، ص۴۶۵.    
۱۵. ابن‌اثير جزري، ابوالحسن علي بن ابي‌الکرم، الکامل في التاريخ، ج۲، ص۵۷۹.
۱۶. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۴۲ – ۵۲ باب فضل زیارته (علیه‌السلام).    
۱۷. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۱۱۳، ح۲۰۱.    
۱۸. طوسی، محمد بن حسن، تهذیب الأحکام، ج۶، ص۵۲، ح۱۲۲.    
۱۹. مفید، محمد بن محمد، المزار، ص۵۳.    
۲۰. طوسی، محمد بن حسن، مصباح المتهجد، ص۷۸۸.    
۲۱. سید ابن‌طاووس، علی بن موسی، الاقبال بالاعمال الحسنه، ج۳، ص۱۰۰.    
۲۲. مجلسی، محمد‌باقر، بحار الانوار، ج۱۰۱، ص۱۰۶، ح۱۷.    
۲۳. طبری، محمد بن جریر، تاریخ امم و الملوک، ج۹، ص۱۸۵.    
۲۴. محمدی ری‌شهری، محمد، دانش‌نامه امام حسین، ج۷، ص۳۵۰.    
۲۵. طوسی، محمد بن حسن، الأمالی، ص۵۳۵.    
۲۶. ابن‌بطوطه، محمد بن عبد‌الله، تحفة النظار فی غرائب الامصار و عجائب الاسفار، ج۲، ص۲۷.



حدیث‌نت، برگرفته از مقاله «متون روایی مربوط به اربعین حسینی» تاریخ بازیابی۱۳۹۷/۸/۲۶.    






جعبه ابزار