متعه
ذخیره مقاله با فرمت پی دی اف
کلیدواژه: متعه،
عمر بن خطاب،
پیامبر صلیاللهعلیهوآله.
پرسش: اینکه متعه (ازدواج موقت) را عمر بن خطاب تحریم نموده و تغییر
سنت داده است، ادعایی بدون دلیل است، چراکه پیامبر ـ صلیاللهعلیهوآله ـ در موارد خاصی مانند جهاد آن را مجاز کرده بود. و بعد هم آن را
تحریم نمودند دلیلی بر آن وجود ندارد.
پاسخ:
اول: رد ادعای نَسخ آیه متعه؛
دوم: رد این ادعا، که متعه از سوی عمر بن الخطاب تحریم نشده است.
اما بخش نخست در قرآن، آیهای مختص به متعه که در
سوره نساء آیه ۲۴ («فما استمتعتم به منهن فآتوهن اجورهن فریضةً»)
آمده است. برخی ادعا میکنند این آیه نسخ شده است؛ درحالیکه هیچگاه
آیات قرآن با خبر و روایات نمیتواند نسخ شود.
به گفته
امام شافعی، «هیچگاه نمیتوان آیه قرآن را با خبر و روایات نسخ نمود و
ناسخ آیات قرآن منحصراً باید آیه دیگری از قرآن باشد».
مدعیان نسخ آیه متعه به چند آیه از قرآن اشاره میکنند، که از جمله آنها آیه ۵ و ۶ سوره
مؤمنون است که میفرماید: «و آنها دامان خود را حفظ میکنند تنها
آمیزش جنسی به
همسران و
کنیزان خود دارند که در بهرهگیری از آنها ملامت نمیشوند.»
در جواب آن میگوییم: در این آیات سخن از زوجیت است و از لوازم
زوجیت،
ارث بردن زوجین از هم دیگر است، و چون در متعه، طرفین از یکدیگر ارث نمیبرند، پس متعه، زوجیت شناخته نمیشود، گرچه این جواب کامل نیست؛ زیرا لازمه زوجیت ارث بردن نمیباشد. و چراکه بسا زوجیت باشد و زوجه هم، دائمه باشد، ولی توریث بین زوجین نباشد و زوجه از زوج خود ارث نبرد؛ مانند
زوجه ذمیه دائمه و
زوجه قاتله. چون لازم از بین رفت، پس ملزوم نیز از بین میرود؛ اما چون آیه متعه در سوره نساء وارد شده و
سوره نساء مدنی است و
سوره مؤمنون مکی میباشد، لذا آیه متعه بعد از آن آیه نازل شده است و معقول نیست که ناسخ قبل از
منسوخ نازل شده باشد.
در جواب آنان که میگویند نسخ آیه متعه، به آیه
طلاق است،
میتوان گفت:
أ. شرط زوجیت این نیست که بتوان زن را طلاق داد، چهبسا زوجههای دائمهای هستند که طلاق ندارند؛ مانند زوجه مرتده و زوجه دائمه ملاعنه که اینها بدون طلاق رها میگردند.
ب. طلاق فرع بر باقی بودن آثار
نکاح است. و در مورد متعه با تمام شدن مدت متعه اساساً، نکاحی باقی نمیماند تا بشود صیغه طلاق جاری نمود و قبل از انقضای مدت هم اگر زوج از
حق خود گذشت و
بذل مدت نمود، باز نکاحی باقی نمیماند تا طلاق واقع گردد. پس، ادعای نسخ آیه متعه به آیه طلاق صحیح نیست.
اما جواب آنان که میگویند، نسخ آیه متعه به آیه عده (که میفرماید: «زنان مطلقه باید به مدت سهبار عادت ماهانه، انتظار بکشند(و عده نگه دارند)»)
میباشد، بدین خاطر که عده در نکاح متعه کمتر است. آن هم صحیح نیست؛ زیرا متعه هم دارای عده است. بر فرض آنکه
عده متعه کمتر باشد، این تقلیل مدت به دست خود شارع است، و به موجب
خبر موثق جایز گردیده است، صدمهای به زوجیت متعه نمیزند، بنابراین نمیتوان قلت مدت عده را حمل به نسخ نمود.
اما جواب آنان که میگویند: نسخ آیه متعه، به
آیه حرمت میباشد؛ (که میفرماید: «حرام شده بر شما مادرانتان و دخترانتان و خواهران و...»)
چراکه متعه داخل در
محرمات نکاح است. این تصور نیز
باطل است؛ زیرا آیه متعه، از
آیه تحریم مستثنی شده است و این امر از بدیهیات است، که
حکم مستثنی غیر از مستثنیمنه میباشد. در نهایت میتوان گفت؛ هیچیک از آیات شریفه مذکوره را نمیتوان، ناسخ آیه متعه دانست.
اما اینکه ادعا شده است دلیلی بر منع عمر بن خطاب از متعه نداریم، سخنی بیپایه است؛ چراکه بسیاری از بزرگان اهل سنت به این مطلب اذعان و تصریح دارند، ما برای روشن شدن مطلب، به تعدادی از آنها اشاره میکنیم.
از ابیرجاء نقل شده که میگوید:
آیه متعه در کتاب خدا نازل شده و
رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ ما را به انجام آن امر فرمود و آیهای که آن را نهی و نسخ نموده باشد، نازل نشده است و بعداً مردی برای خودش گفت آنچه میخواست،
در زمان رسول خدا ـ صلیاللهعلیهوآله ـ ما متمتع میشدیم و مردی هر آنچه میخواست برای خودش گفت.
از
جابر بن عبدالله نقل شده است؛ ما با یک مشت
خرما وارد متعه میکردیم، در عهد و ایام رسول اکرم ـ صلیاللهعلیهوآله ـ و ابوبکر. تا آنکه عمر آن را نهی کرد.
از
عروة بن زبیر نقل است، که خوله دختر حکیم وارد بر عمر شده و گفت:
ربیع بن امیه استمتاع کرد و از زنی کامیاب شد و آن زن
آبستن شد. پس
عمر بیرون رفت؛ درحالیکه عبایش را از ناراحتی میکشید، گفت: این متعه است، اگر من جلوتر درباره آن رأی داده بودم، هر آینه او را
سنگسار میکردم.
از حَکم پرسیدند: آیا آیه متعه نساء منسوخه است؟ گفت: خیر. و
علی علیهالسلام فرمود: اگر عمر نهی از متعه نکرده بود، کسی
زنا نمیکرد، مگر
شقی و جنایتکار.
از ابیجریج نقل است که ابن عباس میگفت: خداوند بر عمر
رحم کند، متعه نبود مگر رحمتی از خدا که با مجاز کردن آن بر امت
محمد صلیاللهعلیهوآله ترحم کرده بود و اگر عمر آن را نهی نمیکرد، کسی محتاج به
زنا نمیشد، مگر اندکی از مردم پست و بدبخت.
از ابیسعید خدری و جابر بن عبدالله انصاری نقل شده است، ما تا نیمی از
خلافت عمر، صیغه میکردیم تا آنکه عمر مردم را از آن کار منع کرد.
ابیرشد میگوید: ما در زمان
رسول خدا صلیاللهعلیهوآله و ابوبکر و نیمی از خلافت عمر
صیغه میکردیم؛ سپس عمر مردم را از آن نهی کرد.
آخرین دلیل، گفته خود خلیفه دوم میباشد که: «متعتان کانتا علی عهد
رسول الله صلیاللهعلیهوآله و أنا انهی عنهما و أعاقب علیهما متعة الحج و متعة النساء»
سایت اندیشه قم، برگرفته از مقاله «»، تاریخ بازیابی ۱۳۹۵/۱۰/۲۲.